شنبه، 16 آبان ماه 1394 = 07-11 2015مرگ مرموز ۲ زن در آخر هفته پایتختکارآگاهان جنایی در روزهای آخر هفته، با مرگ مرموز ۲ زن در شمال تهران روبهرو شدند و تحقیقات برای رازگشایی از این دو حادثه را آغاز کردند. به گزارش همشهری، نخستين حادثه ساعت20 چهارشنبه رخ داد و بازپرس ايلخاني كشيك جنايي تهران را به همراه تيم تجسس پليس آگاهي راهي يك ساختمان 4طبقه در شمال پايتخت كرد.در تحقيقات اوليه بهنظر ميرسيد مردي 60ساله لحظاتي قبلتر از پشتبام ساختمان خود را به پايين پرتاب كرده و بهشدت مجروح شده است. اين درحالي بود كه روي گردن و دستانش آثار ضربات چاقو ديده ميشد و اين مسئله مرموز بهنظر ميرسيد. در ادامه تحقيقات مشخص شد كه اين مرد يك پزشك ثروتمند است كه به تنهايي در آن ساختمان زندگي ميكرد. كارآگاهان براي كشف حقيقت با دستور قاضي وارد خانه مرد پزشك شدند. آنها به محض حضور در آپارتمان جسد زني جوان را ديدند كه روي زمين افتاده بود. پزشك اورژانس پس از معاينه زن جوان كه حدودا 36ساله بود اعلام كردند يك يا 2روز از مرگ وي ميگذرد. اين همه ماجرا نبود چرا كه مأموران روي در و ديوار خانه اشعار و جملههاي عاشقانهاي را ديدند كه با خون نوشته شده بود. اما هيچ آثار درگيري، كبودي و يا خون روي بدن زن جوان وجود نداشت و اين مسئله نشان ميداد كه نوشتهها احتمالا كار صاحبخانه بوده است. در چنين شرايطي قاضي دستور انتقال جسد زن جوان به پزشكي قانوني را صادر كرد تا علت اصلي مرگ وي مشخص شود. ماجراي عجيب مرگ اين زن و خودكشي پزشك ثروتمند كارآگاهان را براي حل اين معما به بيمارستان كشاند. پزشك مسن تنها كسي بود كه ميتوانست حقايق را برملا كند. اين مرد كه زنده مانده بود، به كارآگاهان گفت: زن جوان را براي مراقبت از خودم استخدام كرده بودم. او گاهي براي انجام كارهاي خانه به منزلم ميآمد. همين رفتوآمدها باعث شد به او علاقهمند شوم. يك روز پيش از اينكه دست بهخودكشي بزنم زن جوان كه در خانهام بود ناگهان حالش بد شد و روي زمين افتاد. بعد از معاينه متوجه شدم كه او احتمالا بر اثر ايست قلبي جان باخته است. خيلي ناراحت شدم. يك روز با جسد او زندگي كردم و واقعا در آن شرايط نميدانستم بايد چه كنم. از سويي تنها بودم و نميدانستم با جسد او چهكار كنم. از طرف ديگر بهخاطر علاقهاي كه به او داشتم مرگ ناگهاني او تأثير بدي در روح و روانم گذاشت. تا جايي كه حتي وصيتنامهام را هم نوشتم و تصميم گرفتم خودكشي كنم. ابتدا با چاقو ضربهاي به دستم و گردنم زدم اما همچنان زنده بودم. خون زيادي از دستانم ميرفت كه با آن چند جمله روي در و ديوار نوشتم. پس از آن به پشت بام رفتم و خود را به پايين پرتاب كردم اما با اين حال زنده ماندم.به گزارش همشهري، هماكنون تحقيقات براي رازگشايي از مرگ زن جوان و اقدام عجيب پزشك مسن شروع شده است. معماي مرگ مرموز زن جوان در خانه پزشك ثروتمند هنوز حل نشده بود كه بامداد پنجشنبه، دومين حادثه به بازپرس ايلخاني گزارش شد. اين بار زني 25ساله از طبقه دهم يك برج مسكوني در شمال تهران به پايين سقوط كرده و جان باخته بود. تيم جنايي راهي محل حادثه شد و در تحقيقات اوليه دريافت زن جوان با شوهر 52سالهاش و فرزند او زندگي ميكرده اما هيچكدام از آنها نميدانستند كه چه اتفاقي براي اين زن افتاده است. در چنين شرايطي به دستور بازپرس جنايي، جسد زن جوان به پزشكي قانوني منتقل شد و تيمي از كارآگاهان تحقيقات خود را در اينباره آغاز كردند تا علت سقوط مرگبار اين زن مشخص شود.
|