آدرس پست الکترونيک [email protected]









دوشنبه، 11 آبان ماه 1394 = 02-11 2015

آقای جنتی آب پاکی را روی دست هنرمندان ریخت

جام جم آنلاین: اتابک نادری در سال‌های گذشته مدیریت دو مجموعه مهم تئاتری کشور، یعنی تئاترشهر و تالار سنگلج را برعهده داشت و در ماه‌های اخیر هم به عنوان مدیر هماهنگی تئاتر استان‌های مرکز هنرهای نمایشی فعالیت می‌کند، اما او پیش و بیش از آن که مدیر باشد، بازیگر است و او را در نمایش‌ها و فیلم و سریال‌های مختلفی دیده‌ایم.

نادری این روزها در نمایش «یک فیلم مستند داستانی» نقش یک وکیل را بازی می کند که به دلیل لغزش، زندگی مشترک با همسرش در معرض خطر فروپاشی قرار می گیرد. این نمایش که نویسندگی و کارگردانی آن را سعید هاشمی پور به عهده دارد، هر روز ساعت 18 در تئاتر باران اجرا می شود و به جز نادری، بازیگران دیگری چون ریحانه سلامت، سولماز نادری و مهران مرادی هم در آن بازی می کنند. به بهانه اجرای این نمایش و نقش متفاوت نادری با او به گفت وگو نشستیم که در ادامه می خوانید.

در نمایش «یک فیلم مستند داستانی» نقش وکیلی به نام فرهاد را بازی می کنید که دچار خیانت یا به عبارت بهتر لغزش و اشتباه شده است. از این که یک وکیل خطاکار را نشان می دهید، از زمان شروع اجرا تا این لحظه با اعتراض ویژه ای از سوی وکلا و حقوقدانان روبه رو نشده اید؟


نه، چون من پیش از بازی در این نقش با چند وکیل مجرب صحبت کردم تا بتوانم شخصیت باورپذیری را روی صحنه ارائه دهم. ضمن این که حقوقدانان و وکلا جزو معصومین که نیستند و مثل هر حرفه دیگری ممکن است میان آنها چند خطاکار هم باشد. فرهاد می توانست وکیل نبوده و مثلا پزشک یا معلم باشد و همین اشتباهی را مرتکب شود که الان در نمایش می بینیم. مهم این است که این آدم به اشتباهش پی می برد و دچار تردید می شود و ما لغزش و تردید را توامان در وجود او می بینیم. ما این نگاه را به قشر خاصی محدود نکردیم و می خواستیم بگوییم چنین لغزشی می تواند در طیف تحصیلکرده جامعه هم وجود داشته باشد. باورپذیری نقش و اثر هم به این دلیل است که ما چنین نگاهی را از جامعه گرفته و در نمایش به آن پرداخته ایم.

این سوال را به این دلیل پرسیدم که هنگام پخش برخی سریال های تلویزیونی و فیلم های سینمایی، عده ای از صنوف مختلف تاب انتقاد ندارند و یک خطای شغلی در اثر نمایشی را به کل حرفه تعمیم می دهند. فکر می کنید چرا این اتفاق می افتد و مثلا پزشکان به آن شکل به «در حاشیه» مهران مدیری اعتراض می کنند و جامعه پرستاری درباره «شوکران» بهروز افخمی موضع می گیرد؟

این چیزی که می گویم نظر شخصی من است و به عنوان یک شهروند مطرح می کنم؛ این مساله به سطح شعور و آگاهی اجتماعی ما برمی گردد. ما در جامعه ظرفیت انتقاد بسیار کمی داریم، شما این موضوع را حتی در مناظره های سیاسی و مدیریتی هم می بینید که چهار تا آدم تاب انتقاد را در یک برنامه زنده تلویزیونی و جلوی دوربین نمی آورند. اینها ناشی از نوع نگاه و فرهنگ کلی جامعه است. همه ما ضمن این که اذعان داریم جامعه ما روند رو به رشد خود را هم دارد، واقفیم که کاستی ها و نواقصی هم موجود است. پس طبیعی است که نقدی هم می تواند وجود داشته باشد و در این میان هیچ طیف و قشری هم مبرا از نقد نیست. شاید ما پلیس خطاکار هم داشته باشیم، ولی در فیلم و سریال های تلویزیونی شاید اصلا پلیس خطاکار نشان داده نشود. این یک واقعیت اجتماعی است، اما هنوز به آن سطح از آگاهی نرسیدیم که ظرفیت طرح آن را داشته باشیم. این یک مساله عمومی و به فرهنگ ما مربوط است و ربطی به یک نهاد یا ارگان یا صنف خاص ندارد. شما به همین خاطر می بینید که صنف تحصیلکرده ای مثل پزشکان چه برخوردی با سریال آقای مدیری می کنند. ما در نمایش «یک فیلم مستند داستانی» با یک صنف خاص کار نداریم و فرهاد با این که یک وکیل است، اما نماینده وکلا نیست، بلکه نماینده یک قشر از جامعه است. تازه ما او را بد نشان نمی دهیم و او آدم بد و خبیثی نیست، بلکه فقط دچار لغزش و اشتباهی در زندگی شخصی خودش شده است. با این حال می بینیم خودش ترمز دستی خودش را می کشد و در صحنه ای از نمایش می گوید: من دارم با زندگی خودم چه کار می کنم؟ نویسنده اینجا می خواسته خردمندی این آدم را نشان دهد، شاید اگر کس دیگری بود و فرهاد این هوش را نداشت، این لغزش عمق بیشتری در زندگی اش پیدا می کرد، اما فرهاد جایی پی به اشتباه خود می برد و به نوعی به عامل بازدارنده خودش تبدیل می شود و با اتفاق پیش آمده منطقی برخورد می کند. در واقع فرهاد به صورت استدلالی با قضیه روبه رو می شود، حالا ممکن است تماشاگر به او حق بدهد یا ندهد. شاید نویسنده هم از بابت این نگاه قانونی و منطقی، وکالت را به عنوان حرفه فرهاد تعیین کرده است.

نمایش به واسطه شخصیت فرهاد این نگاه مشکوک جامعه به حرفه سینما را هم منعکس می کند و مرد به همسر کارگردانش اتهامات اخلاقی می زند که به نوعی محرک و انگیزه لغزش و خیانت خودش می شود. از نظر کسی که خودش در این فضا نفس می کشد، چه چیزی ضامن سلامت در این فضای مستعد التهاب است؟


تئاتر ما مثل اقتصاد سیاست و فرهنگ و سینمای ماست و همه چیز به همدیگر ربط دارد. اگر حال همه بد است، تئاتر هم بد است، اگر همه در حال خوب شدن هستند حال تئاتر هم در حال خوب شدن است


ببخشید اگر صریح صحبت می کنم، اینجور سوءتفاهم ها در جامعه ما طبیعی است. مثلا ما از عملکرد جامعه پرستاران خبر نداریم، اما ممکن است حرف و حدیث هایی درباره آن در جامعه مطرح باشد.این برمی گردد به همان سطح شعور و فرهنگ اجتماعی ما. چیزهایی در جوک ها و طنزهای اجتماعی مطرح می شود که زاییده تفکرات جامعه است. دیالوگ فرهاد هم که به همسر کارگردانش می گوید سر لوکیشن ها چه خبره؟ ناشی از عدم شناخت است و پیش خودش فکر می کند وقتی یک گروه هنری با هم کار می کنند، حتما روابطشان هم نامتعارف و نامعقول است. شاید او هم حق دارد، چون در یک فضای اداری نفس می کشد و وقتی سرصحنه می آید و می بیند آقا و خانم در فضای راحت تری کار می کنند، برایش ایجاد شبهه می شود. این مساله اینقدر باید باز شود و پشت صحنه فیلم و سریال ها به مردم نشان داده شود تا همه ببینند و آگاه شوند. فکر کنم ماکسیم گورکی گفته است که ترس انسان از جهل اوست. ما همیشه از چیزی می ترسیم که نمی دانیم چیست و ناشناخته ها برایمان رعب آور است و به همین خاطر درباره آن قصه سرایی می کنیم. قضیه صنف هنری هم همین است، چون برای خیلی ها قابل لمس نیست و نمی توانند از نزدیک این فضا را ببینند و حرف های نادرستی درباره آن می زنند. اگر ما هم مثل موزه ها بازدید مردمی داشته باشیم و مردم عام بتوانند پشت صحنه فیلم و سریال و تئاتر را ببینند، خیلی از این قضاوت ها و اظهارات نادرست دیگر وجود نخواهد داشت. فرهاد هم چون شناخت درستی از صنف همسرش ندارد و احتمالا فقط یکی دو بار به پشت صحنه فیلم های او رفته است، تصورات دیگری سراغش می آید. چه بسا برخی موکلانش هم در این زمینه حرف هایی به او زده اند یا حتی خودشان در کار سینما بوده و حرف های بدی از این صنف به او گفته اند، این ذهنیت در فرهاد تقویت هم شده باشد. معضلی هم اگر وجود دارد، فقط مربوط به تئاتر و تلویزیون و سینما نیست و به فرهنگ عمومی جامعه مربوط می شود. فرهنگ که مال وزارت ارشاد نیست، همان طور که هنوز نتوانسته ایم این تفکر را جاری کنیم تئاتر فقط متعلق به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست، بلکه متعلق به فرهنگ کشور است و فرهنگ این کشور هم مال همه است. کما این که تعزیه فقط متعلق به ارشاد نیست، تعزیه متعلق به حوزه هنری، میراث فرهنگی و کانون های مساجد هم است. همان تصوری که نسبت به تعزیه داریم باید به هنر مردمی نمایش هم داشته باشیم.

یک فیلم مستند داستانی ایده جذابی دارد، اما گمان می کنم اثر همپای سوژه پیش نمی رود و می توانستیم به خصوص در میزانسن و چیدمان صحنه و آن فیلم با اجرای جذاب تر و ویژه تری روبه رو باشیم.

جسارتا این پرسشی است که بهتر است کارگردان به آن جواب بدهد، اما به عنوان بازیگر کار می گویم همه تلاش خودمان را برای ارائه نمایشی جذاب انجام داده ایم. اتفاقا در چند نقد مثبتی که درباره نمایش نوشته شده، روی همین چیدمان و طراحی صحنه تاکید کرده اند. ما در این نمایش مثل سینما، زاویه را به واسطه تغییر دکور عوض می کنیم و هربار بخش جدیدی از صحنه را پیش روی تماشاگر می گذاریم. در واقع ما دیوار چهارم را برداشته ایم تا تماشاگر خودش را در دل جریان اصلی قصه حس کند. به نظرم در حد همین امکانات هم اجرای خوب و جذابی را به مخاطب عرضه می کنیم، ولی طبیعی است که می شد نمایشی جذاب تر از این هم روی صحنه ببریم، چون در هنر چیز مطلقی وجود ندارد.

شما سابقه مدیریت در دو مجموعه تئاتری مهم کشور را داشتید. برخوردهای دوستان تئاتری با شما پس از این دو دوره مدیریت فرق کرده است؟

این سابقه تاثیری در کارم نگذاشته است و دوستان چه قبل و چه بعد از این دوران، برخورد یکسان و دوستانه ای با من داشتند و دارند. به هر حال من پیش از این که مدیر شوم، بازیگر بودم.

به عنوان کسی که همچنان سمت اجرایی و مدیریتی در تئاتر دارید، در اوایل آبان 94 چشم انداز تئاتر کشور را چگونه می بینید؟

تئاتر ما مثل اقتصاد، سیاست و فرهنگ و سینمای ماست و همه چیز به همدیگر ربط دارد. اگر حال همه بد است، تئاتر هم بد است، اگر همه در حال خوب شدن هستند، حال تئاتر هم در حال خوب شدن است. به هر حال همچنان امیدواریم وضعیت تئاتر خوب شود.

رفع تحریم ها ربطی به بهبود وضعیت تئاتر دارد؟

چه تحریم باشیم چه نباشیم، هنرمند تئاتر دارد کار خودش را می کند، اما چیزی که برای ما اهمیت دارد، حمایت های مالی دولت است. در جشن ملی سینما که من هم آنجا بودم، آقای وزیر ارشاد فرمودند تحریم ها برداشته شده، ولی این بودجه تا بیاید امسال دستمان را نمی گیرد. در واقع با این جمله آب پاکی را روی دست همه ما ریختند دیگر! (می خندد) امیدواریم دست کم در بودجه سال 95 اتفاقات خوبی برای تئاتر بیفتد.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: