آدرس پست الکترونيک [email protected]









پنجشنبه، 23 مهر ماه 1394 = 15-10 2015

هشدار؛ افزایش قتل‌های برنامه‌ریزی شده در ایران

یک جامعه شناس گفت: متاسفانه ما در سال‌های اخیر شاهد افزایش قتل‌های برنامه‌ریزی‌شده و خشن در جامعه بوده‌ایم. همچنین بسیاری از قتل‌ها توسط افرادی صورت می‌گیرد که از نگاه جامعه به نظر نمی‌آید چنین افرادی دست به قتل بزنند. به گزارش فرارو،به گفته فرمانده ناجا در شش ماه اول سال 94،
1049 فقره قتل در کشور به وقوع پیوسته است. البته به گفته مسئولان، میزان قتل در سال 93 و 94
با کاهش مواجه بود. سرهنگ محمدهادی مصطفایی ،معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی، گفته قتل در سال 93، 4 درصد کاهش داشته است. ریشه و دلیل واقعی قتل در ایران به روشنی مشخص نیست. عزیزمحمدی ،قاضی ویژه رسیدگی به پرونده‌های قتل نیز معتقد است: 70 درصد از قتل‌ها به‌دلیل جنون آنی رخ می‌دهند. همچنین بیشتر قتل‌ها در کشور توسط سلاح سرد صورت می‌گیرند؛ به نحوی‌ که روزانه 2.5 نفر در کشور با سلاح سرد کشته می‌شوند. آمارهای پزشکی قانونی حاکی از مرگ سالانه 900تا 950 نفر به وسیله سلاح سرد است. گذشته از آمار و ارقام، چه دلایل اجتماعی قتل‌ها در ایران را توجیه می‌کنند؟ این جامعه‌شناس اعتقاد دارد وقوع قتل در ایران از نظر کیفی و کمی‌نشان می‌دهد که جامعه به بحران رسیده‌است. سعید معیدفر گفت: خشونت اجتماعی سطوح مختلفی دارد؛ از خشونت کلامی‌گرفته تا نزاع و درگیری، خشونت جنسی و خشونت در شکل سخت‌تر آن یعنی قتل.وی در توضیح خشونت گفت: هم در جامعه انسانی و هم حیوانی خشونت وجود دارد. برادرکُشی در آغاز خلقت نیز خشونتی بوده که در جامعه انسان رخ داده است. اعمال خشونت تا سر حد مرگ می‌تواند نمونه‌های اندکی داشته باشد. اما در بهترین شرایط اجتماعی نیز امکان رخ‌دادن قتل وجود دارد. در کشورهای توسعه‌یافته نیز افرادی هستند که ممکن است دست به قتل یک یا چندنفر بزنند. عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران در ادامه اظهار کرد: نکته‌ای که وجود دارد اینکه گاهی میزان وقوع خشونت از حالت عادی به غیرعادی تبدیل می‌شود. پیشتر و در گذشته هر چندوقت یکبار خشونت یا قتل رخ می‌داد اما در طی زمان خشونت و به ویژه قتل افزایش یافته است.این جامعه‌شناس درباره افزایش آمار قتل در سال‌های اخیر توضیح داد: در آمارها گفته می‌شود که میزان قتل در یکی، دو سال اخیر کاهش داشته است. در حالی‌که من در بررسی آمار موجود متوجه شدم که در فاصله زمانی ده‌ساله اخیر، قتل روندی افزایشی داشته است؛ هم از نظر کمی‌و هم کیفی. سعید معیدفر قتل را از نظر کیفی به دودسته تقسیم می‌کند و می‌گوید: قتل از نظر کیفی به دو دسته تقسیم می‌شود. برای مثال ممکن است فردی در شرایط خاص روحی قرار گرفته باشد و ناگهان کسی را هُل دهد که
بر اثر ضربه‌ای که به سرش وارد شده ،بمیرد. این قتل تعمدی نبوده است. اما ممکن است قتل با نقشه قبلی و با قصد قتل حتمی‌یک فرد صورت گیرد؛ حتی قتلی همراه با مثله‌کردن یا عذاب‌دادن مقتول.
افزایش قتل‌های برنامه‌ریزی شده در ایران
این استاد دانشگاه در ادامه تصریح کرد: متاسفانه ما در سال‌های اخیر شاهد افزایش قتل‌های برنامه‌ریزی‌شده و خشن در جامعه بوده‌ایم. همچنین بسیاری از قتل‌ها توسط افرادی صورت می‌گیرد که از نگاه جامعه به نظر نمی‌آید چنین افرادی دست به قتل بزنند. وی ادامه داد: برای‌مثال زنان به دلیل ویژگی‌های عاطفی که دارند، به‌نظر می‌رسد نتوانند خشونت زیادی را اعمال کنند. اما نمونه‌ آن را زیاد دیده‌ایم. این‌ها همه حکایت از این دارد که شرایط اجتماعی در ایران بحرانی شده‌است مانند موتوری که گرمای آن زیاد شده و در حال انفجار است؛ جامعه به‌میزانی در بحران قرار گرفته که افراد نمی‌توانند بر اعصاب خود کنترلی داشته باشند.
عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران با توضیح درباره شرایط فردی که دست به قتل می‌زند اظهار کرد: فردی که دست به قتلی می‌زند، باید در شرایط سختی باشد. او باید به‌شدت امید خودش را برای کار، تشکیل زندگی و... از دست داده باشد. به نظر می‌رسد چنین فردی در شرایطی قرار دارد که ارتباطش با جامعه به حداقل رسیده و نقشی در جامعه ندارد. درنتیجه فرد قاتل با شرایط روحی سختی دست به قتل می‌زند. معیدفر وضعیت اجتماعی جامعه ایران را بحرانی دانسته و
در این‌باره گفت: ویژگی‌هایی که یک فرد قاتل پیدا کرده، همگی حاکی
از یک وضعیت بحرانی است. از نظر جامعه‌شناختی هنگامی‌‌که انسجام در جامعه از دست برود و ارزش‌ها سست شوند و هنجارهای اجتماعی رنگ ببازند، قوانین و مقررات موجود در عرف دیگر نمی‌توانند اختلاف افراد را حل کنند. در چنین شرایطی انسان‌ها از حالت‌ عقلانیت خارج می‌شوند و نسبت به جامعه کینه می‌ورزند. درنتیجه می‌توانند اقدام به قتل کنند. وی همچنین تصریح کرد: قاتل پیش از قتل خودش را به قتل رسانده؛ یعنی رگه‌های حیات او از جامعه بریده شده است. او از جامعه طرد و با قتل، همانند مقتول، از هستی ساقط شده است.
قوانین توان مدیریت ندارند
این جامعه‌شناس با اشاره به ناکارآمدی قوانین در کشور ما اظهار کرد: در این شرایط قوانین نمی‌توانند کمکی بکنند. آن‌ها توان مدیریت هنجارها را دیگر ندارند. من خود در یک کلانتری شاهد این بودم که مردی جلو در خانه یک زن قداره کشیده بود. ادعا و دلیل این مرد این بود که طلب او از زن وصول نمی‌شده است و در نهایت دست به این‌کار می‌زند. وی همچنین گفت: برخی نیز می‌توانند با استفاده از پول حق دیگران را ناحق کنند. فردی که خودش را محق بداند، وقتی ببیند از طریق قانون نمی‌تواند وارد عمل شود، از راه سخت، یعنی قتل حقش را می‌گیرد. عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران اظهار کرد: ما قوانینی داریم که رافع مشکلات نیستند. مثلا درمورد زنان قوانینی وجود دارد که از حقوق آن‌ها دفاع نمی‌کند و زنی ممکن است برای احقاق حقش دست به خشونت بزند. کما اینکه موارد زیادی از این را در جامعه دیده‌ایم. وی تاکید کرد: اینکه در سال‌های اخیر و در سازوکارهای اجتماعی چه اتفاقی افتاده‌است، نیاز به مطالعه دارد. آیا نیاز به تغییر قانون است؟ چرا باید در سیستم اقتصادی ما چک‌های برگشتی به‌میزان زیادی افزایش داشته باشند؟ همه این مسائل می‌تواند باعث بروز خشونت‌های خواسته یا ناخواسته شوند.
آموزش بی‌فایده است
معیدفر در رابطه با اینکه در شرایط بحران آموزش کنترل خشم دیگر نمی‌تواند موثر عمل کند گفت: اینکه آموزش کنترل خشم در جامعه وجود دارد یا خیر چندان چیزی را تغییر نمی‌دهد. اگر مشکلات اجتماعی تا حد کمی‌بود، می‌توان با آموزش جلو آن را گرفت، اما هنگامی‌که این مشکلات گسترده و
در همه‌جا هستند دیگر نباید
از آموزش انتظاری داشت. این جامعه‌شناس در ادامه و ضمن تاکید بر ناهنجاری‌ها، بی‌قاعدگی‌ها و حق‌کشی‌های زیاد اجتماعی اظهار کرد: وقتی در محل کار، شهر، فضای عمومی‌و... بی‌قاعدگی و سستی و حق‌کُشی وجود داشته باشد، آموزش کنترل خشم نمی‌تواند ره به‌جایی ببرد. کنترل خشم در زمان اندک‌بودن بی‌قاعدگی و تعارض کم هنجارها پاسخ می‌دهد. اما وقتی جامعه ما پر از تعاملات سست و بحران‌هی اقتصادی است، دیگر نباید در آن به‌دنبال عوامل فردی و آموزشی بود.وی همچنین به دلیل قتل در افرادی اشاره کرد که قاتل بودن آن‌ها خارج از تصور مردم جامعه است. معیدفر در این‌باره گفت: براساس مطالعات، خیلی از افرادی که دست به قتل می‌زنند وجهه اجتماعی خوبی داشته‌اند؛ آن‌ها به عنوان افرادی آرام و مورد احترام شناخته می‌شده‌اند. چطور می‌شود که چنین فردی دست به قتل می‌زند؟ اقدام به قتل توسط چنین فردی در طی یک پروسه ساخته شده است. فرد در مدت زمانی طولانی مشکلات را در خودش می‌ریخته و بروز نمی‎داده است. شاید اگر این فرد می‌توانست در مکان‌های مختلف یک خشونت کلامی‌ساده بورزد تخلیه می‌شد. اما وی اینکار را نکرده و در نهایت با بحرانی‌شدن شرایط درونی‌اش کنترل خود را از دست داده و دست به قتل می‌زند. عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران همچنین سیستم اجتماعی ایران را دلیلی بر کنترل خشونت دانسته و در این‌باره تصریح کرد: با همه این مشکلات من معتقدم که این میزان از مشکلات اجتماعی اگر در یک نظام دیگر اجتماعی وجود داشت، شرایط بسیار بحرانی‌تر می‌شد. هنوز هم در ایران ریشه‌هایی از محافظه‌کاری و عدل وجود دارد. مردم ما در طول تاریخ همواره در برابر خشونت صبر کرده‌اند. وجود شرایط ما در کشور دیگری از منطقه میزان قتل‌ها را به مراتب بالا می‌برد. سعید معیدفر در پایان گفت: کنترل خشونت در همین حد نیز در ایران به استفاده مردم از ظرفیت‌های خودشان بازمی‌گردد. ما شاهد این هستیم که پدران و مادران ایرانی با چنگ و دندان فرزندانشان را در برابر بیکاری حفظ می‌کنند. اگر حمایت خانواده‌ها وجود نداشت وضعیت خشونت در کشور بحرانی‌تر از این می‌شد.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: