صلح حديبيه از جنس عبادت بود نه از ترس كدخدا
جوان آنلاین: اتفاقات و رويدادهاي صدر اسلام همواره مورد بحث و اختلاف نظر بوده و شخصيتها و گروههاي مختلف اجتماعي بر اساس معيارهاي خود به تحليل و تبيين چنين رويدادهايي پرداختهاند.
به عنوان نمونه اخيرا جماعتي خاص پيام اصلي واقعه كربلا را با تفسيري اشتباه «درس مذاكره» خواندند كه با واكنش منفي بسياري از مراجع و علما و حتي رهبر معظم انقلاب روبهرو شد، يا در نمونهاي ديگر «صلح حديبيه» را با تفسيري حزبي، و بدون توجه به مولفههاي رفتاري پيامبر گرامي اسلام در آن سال، بده و بستان پيامبر(ص) و كفار عنوان كردهاند. حشمت الله قنبري، استاد دانشگاه و پژوهشگر تاريخ اسلام هم در رد چنين نظريهاي ميگويد: موضع پيامبر نه تنها موضع سازشكار نبود بلكه او در مقام سرزنش و از موضع اقتدار قلب و جان مسلمانان را پر از نور اميد كرد. در عبارت پيامبر اعظم عزت و عظمت موج مى زند. با وصول اخبار مكه و آگاهى از تمهيدات قريش آن حضرت با راهنمايى تعدادى از راه بلدهاى قبيله بنى اسلم با تغيير مسير و طى طريق در راه فرعى پيشروى خود را به سوى مكه ادامه دادند و در عين حال در كنار وعده نصرت الهى، مسلمانان را به خواندن نماز خوف دعوت كردند تا روح مجاهده را در آنها تقويت فرموده باشند. نماز خوف يعنى اعتماد به خدا و تكيه بر تواناييهاى سخت و نرم اهالى ايمان.
وي ادامه داد: جنگ افروزى و سنگينى فضاى ارعاب و تهديد باعث نشد كه تدابير و ديپلماسى انقلابى پيامبر دچار انفعال شود. لذا هنگامي كه اولين گروه ستيزه جويان قريش عملا اقدام به اهانت و اقدام نظامى كردند با برخورد قاطع مسلمانان مواجه شدند. عده اى از آنان به اسارت درآمدند و مابقى نيز گريختند.
در شرايط بحرانى حديبيه، كسى دهان كسى را نبست كه چيزى نگوييد و اهانتهاى آنها را تحمل كنيد؛ قدرت آنها زياد است و مشكلات ما بدون آنها اصلاح شدنى نيست.
قنبري در پاسخ به اين سؤال كه پيامبر اسلام در اين توافق جامع چه امتيازاتى داد، چه دستاوردى را به اردوگاه اسلام وارد كرد، و چگونه ميتوان وضع امروز را با صلح حديبيه تطبيق داد، گفت: اولا بعد از گذشت بالغ بر 18 سال از عمر اسلام براى اولين بار حقيقت تابناك اسلام به عنوان يك وجود غير قابل حذف و انكار مورد اقرار و اعتراف استكبار قريش قرار گرفت و اسلام به رسميت شناخته شد. اين دستاورد مهمى بود كه در سايه غزوات و سرايا به دست نيامده بود.
در اين بخش به عنوان يك مبنا، وضع امروز ما هيچ تشابهى با سال ششم هجرت نبوى ندارد. ما كشورى بزرگ در جامعه جهانى هستيم و همه دنيا حقيقت نورانى انقلاب و جمهورى اسلامى ايران را به عنوان قدرت بزرگ و اثرگذار پذيرفتهاند و همه همت آنها براى حبس كردن ارزشهاى انقلابى اسلام در قلمرو جغرافيايى ايران است. استكبار جهانى تلاش دارد تا ملتها و دولتها متأثر از انقلاب اسلامى به دنبال مطالبه حقوق انسانى و قانونى خود در عرصه منطقهاى و جهانى نباشند.
قنبري گفت: در پيمان صلح حديبيه، نسبت «داده به ستانده» كاملاً معلوم و قابل اندازهگيرى است. مسلمانان همه چيز را به دست آوردند بدون اينكه از هيچكدام از اصول خود عبور كرده باشند. صلح حديبيه بر پايه حكمت و از جنس عبادت بود نه از سر بيم و ترس از كدخدا. صلح حديبيه به چالش كشيدن حيثيت استكبار قريش و نماد اعتماد به خدا و تواناييهاى امت اسلامى بود نه ابر و باران و بركات را در دست بى خدايان ديدن.
گزينشي برخورد كردن با وقايع تاريخي
نكته جالب توجه در صلح حديبيه آن است كه دشمن در برابر رسول خدا - هنگامي كه ايشان در مدينه هستند- در سه جنگ بدر و احد و خندق نتيجه نگرفته و شكست خوردند و در سال ششم قصد زيارت به خانه خدا ميكنند در حالي كه مكه در دست مشركان بود – شبيه به موقعيت امروز ايران و نظام سلطه.
در آن ايام، چون ماه حرام است، جنگ كردن هم حرام بوده و اسلام آن را حفظ كرد و پيامبر هم از ياران خود ميخواهند تا سلاح تهاجمي همراه خود نبرند و بنابراين پيامبر گرامي اسلام از موضع ضعف و انفعال با مشركان روبهرو نشد و اين در شرايطي است كه جرياني در داخل با تحريف وقايع صدر اسلام تلاش ميكنند نتايج و اهداف حزبي و جناحي را در پوشش تطهير نظام سلطه بهدست آوردند؛ رويكردي كه هيچ نسبتي با رفتار و منش پيامبر و ائمه معصومين(ع) ندارد.