سه شنبه، 31 شهریور ماه 1394 = 22-09 2015خشونت؛ آتشفشانها در شهر قدم میزنندپروندهای درباره خشونت و پرخاشگری کارشناسان اجتماعی تاکید میکنند که لازم است هم به خشونتهای عامدانه و آشکار توجه شود، هم خشونتهای پنهان که در بطن هر جامعه وجود دارند. انگار باید هر آن مواظب باشیم، نگران هر چه ميگوييم و ميشنويم و حتي خيلي ساده كه در خانهمان نشستهايم، با كسي حرف ميزنيم يا بحث ميكنيم و و خلاصه هر لحظه ممكن است با كوچكترین اتفاق، یك آتشفشان خاموش در كنارمان ناگهان فعال شود و گدازههایش ذوبمان كند. مسالهای كه یك رفتارشناس اجتماعی، با عنوان كاهش تابآوری از آن یاد میكند و میگوید: در پاسخ به اینکه چرا خشونتهای اجتماعی بالا رفته چندعامل را میتوان نام برد. یکی از دلایل این است که تابآوری آسیب دیده است. مثلا وقتی یک بازی فوتبال تمام می شود تمام نیروها آماده باش هستند که شهر آسیب نبیند. در كنار تاكید جامعهشناسان بر تاثیر مدرنیته و دوران گذار در بلاتكلیفیهای فردی و اجتماعی و در نتیجه ایجاد خشونت و هشدار روانشناسان نسبت به مصرف برخی داروها، الکل و مواد مخدر در بروز پرخاشگریها بر نقش مسئولان هم تاكید میشود و خشونت به عنوان واکنشی در برابر فقر، محرومیت و تبعیض شمرده میشود. در میزگردی در خبرآنلاین كه درباره خشونتهاي اجتماعي برگزار شده بود، با اشاره به لزوم توجه به تفكیك خشونتها، تاكید شد: اگر عملی منجر به وارد آمدن آسیب به بدن و روان یک نفر باشد خشونت عامدانه است؛ اما خشونت ساختاری به سادگی خشونت عامدانه به چشم ما نمی آید و از چشم ما پنهان میماند. خشونت ساختاری طبق تعریفی که در کتاب «خشونت درجنگ و صلح» شده به معنای نیروهای ساختاری هستند که آسیب بدنی و روانی به افراد میزنند بدون آنکه عامل و کنشگرمشخصی داشته باشند. مثلا کودکی که درحاشیه تهران به دنیا میآید به خاطر فقر مادر و سوءتغذیه و محیط غیربهداشتی همانقدر آسیب بدنی میبیند که اگر کتک میخورد بلکه هم بیشتر. دیده شده که ساختار مغزی و بدنی این کودکان عموما صدمه خورده است، اما فرد خاصی این صدمه را وارد نکرده است بلکه فقر و محرومیت، این صدمات را ایجاد کرده است؛ این خشونت ساختاری امکان تبدیل به خشونت عامدانه را دارد. یعنی وقتی خشونت ساختاری وارد میشود روابط بین انسانها را زهرآگین و آلوده می کند و میتواند به صورت خشونت عامدانه خود را بروز میدهد. خشونت ساختاری فقر، محرومیت، نابرابری و از همه مهمتر تبعیض در جامعه است. وقتی دولتها مردم را به سمت کالایی شدن و دریای مواجی هل دهند که برای هر چیزی باید پول بدهند در حالی كه عده زیادی چنین توانی ندارند و مسیری برای موفقیت و كسب اعتبار پیدا نمیكنند، چندان عجیب نیست كه منزوی و پرخاشگر شوند. با این حال، تنها كاری كه در مقابل این افراد انجام میشود، زندان و مجازات است نه پیدا كردن راهكار و تمهيداتي براي پیشگیری. تاكیدی كه بر لزوم مهارتآموزی و كار فرهنگی میشود، نه تنها از سوی متخصصان (اينجا) بلكه اخیرا از سوی مسئولان نیز مطرح میشود به طوری كه معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه نیز در نشست خبری درباره وضعیت وقوع جرایم به آن اشاره و اظهار كرده ازدارندگی در اعمال مجازات باید توسط قانونگذار ارزیابی شود و امروز قانونگذار اعتقاد به حبسهای طولانیمدت و قرارهای سنگین بازداشت موقت و برقراری عدالت کیفری از طریق مجازات ندارد بلكه مجازاتها باید بعد بازدارندگی داشته باشند. محمدباقر الفت با تاكید بر این كه خشونت در بین شهروندان افزایش داشته و منازعات جزو 10 جرم اول در كشور است گفته: آرامش مردم پایین رفته و آنها در مقابل کمترین مشکل واکنش و رفتار خشونتآمیز نشان میدهند. درگیری و استفاده از ابزارهای خاص مثل چاقو و سلاح گرم در رفتار مردم غیرقابل انکار است، متاسفانه امروز شاهد استفاده از سلاح گرم در منازعات هستیم به طوری که مردم در اولین لحظه از وقوع یک منازعه از سلاح گرم استفاده میکنند. به همین خاطر تلاش داریم از طریق صداوسیما و رسانهها بهعنوان کانال انتقال یافتههای خود استفاده کنیم تا بتوانیم در حد امکان رفتارهای خشونتآمیز شهروندان را کاهش دهیم. هرچند پیش از این نیز درباره اقداماتی برای كنترل خشم شهروندان حرفهایی به میان آمده بود و وعده تشكیل مراكز كنترل خشم داده شده بود و باید دید این مراكز چقدر جدی گرفته شدهاند و آیا میتوان به كاهش آمارهایی مانند آمار سازمان پزشكی قانونی از میزان درگیریهای فیزیكی بین مردم امیدوار بود یا نه. اما در كنار تمام اينها، آنچه به چشم میآید این است كه همانطور كه تاكید میشود، خشونت، خشونت میآفریند، به نظر میرسد این ویروس مسری به جان خوانندههای اخبار خشونتآمیز هم افتاده است. میبینیم كه چطور «بیرحمی» در نظرهای بعضی از مخاطبان به چشم میخورد و به گفته یك جامعهشناس مردم به دنبال انتقام هستند، بخشش دیگر در میان آنها جایی ندارد و به دنبال این هستند تا به بدترین شیوه از هم انتقام بگیرند. تمام رویدادها مانند حلقه های به هم پیوسته در یک زنجیرهاند. پاسخ خشونت با خشونت داده میشود و این پدیده زشت بازتولید میشود. در هر حال شاید نگاهی به خشونت در مدارس (اينجا)، خشونت در خانهها یا حتی خشونتهای شهری و زرنگیهای اجتماعی یادآوری میكنند باید كمی تامل كنیم و ببینیم چقدر با جامعهاي كه آرمانش را در سر داريم، فاصله داریم. خالی از لطف نیست مرور گفتههای علیرضا صدرالدینی، نویسنده کتاب «اسلام دین رحمت نه خشونت» كه میگوید: یکی از مشخصههای دینی بودن جامعه، وفور صلح، صفا، مهر و گذشت است و اگر دیدید از در و دیوار جامعهای خشم، خشونت، انتقام و کینهتوزی میبارد، در دینی دانستن آن جامعه تردید کنید. |