گزارش؛ رودخانه های تهران ناپدید می شوند؟
گزارشی از حال این روزهای رود-دره های پایتخت؛
رودخانه های تهران ناپدید می شوند
یکی از دلایل خشک شدن و از بین رفتن رودخانه های تهران گرمایش زمین است که هیچ جای جهان را بی بهره نگذاشته است. به گونه ای که ظرف 30 سال گذشته 100 متر از عرض رودخانه ی گانگا در هندوستان که از هیمالیا سرچشمه می گیرد، کم شده است. در تهران هم وضع به همین صورت است. برف روی کوه ها یک مرتبه آب شد. رودها ابتدا ورم کردند ولی اندک اندک آبشان کم شد. بنابراین گرم شدن زمین یک حقیقت است. حتی ناسا هم که در ابتدا در مقابل این واقعیت از خود مقاومت نشان می داد، نهایتا قبول کرد که کره ی زمین در قرن گذشته 0.6 درجه سانتیگراد گرمتر شده است.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه ابتکار نوشت: اگر آلودگی هوا که چند سالی است به جان تهران افتاده را نادیده بگیریم، این شهر را همه به آب و هوای خوب و مطبوعش می شناسند. شاید گذشتن رودخانه های متعدد از میان تهران، این شهر را به چنین شهرتی رسانده است. رودخانه هایی که از رشته کوه البرز سرچشمه می گیرند و سفر دراز خود را تا جنوبی ترین نقاط پایتخت ادامه می دهند. در گذشته ای نه چندان دور تعداد این رود-دره ها در تهران کم نبود و در خیلی از نقاط این شهر صدای دل انگیز جریان آب شنیده می شد. جریان آب، جریان زندگی. آری روزگاری این رودخانه ها مایه ی حیات، سرزندگی و شادابی تهران بودند. اما الان چند سالی است که این دره رود ها به مکان هایی آلوده، متعفن، نا امن و متروک تبدیل شده اند. به گونه ای که از شر بوی بد این رودخانه ها تهرانیان ترجیح می دهند منزلهایشان را در کنار آن ها اختیار نکنند.
گرم شدن زمین دشمن جان رودخانه ها
اسماعیل کهرم کارشناس محیط زیست در این باره، می گوید: یکی از دلایل خشک شدن و از بین رفتن رودخانه های تهران گرمایش زمین است که هیچ جای جهان را بی بهره نگذاشته است. به گونه ای که ظرف 30 سال گذشته 100 متر از عرض رودخانه ی گانگا در هندوستان که از هیمالیا سرچشمه می گیرد، کم شده است. در تهران هم وضع به همین صورت است. برف روی کوه ها یک مرتبه آب شد. رودها ابتدا ورم کردند ولی اندک اندک آبشان کم شد. بنابراین گرم شدن زمین یک حقیقت است. حتی ناسا هم که در ابتدا در مقابل این واقعیت از خود مقاومت نشان می داد، نهایتا قبول کرد که کره ی زمین در قرن گذشته 0.6 درجه سانتیگراد گرمتر شده است. در تهران حرارت این گرما 0.2 هم بیشتر بوده است. یعنی تهران در قرن گذشته 0.8 درجه گرم تر شده است. پس رودخانه ها بیشتر تبخیر شدند. گرما برف های روی رشته کوه البرز را سریع تر ذوب می کند و ذخیره ای برای تابستان باقی نمی ماند.
فلز فرهنگ ما غر شده است
کهرم در ادامه می افزاید: مساله ی دوم بحث به کارگیری آب است. در گذشته در خیابان نجات اللهی رودخانه ای با آب مفصل جاری بود و همین رودخانه زیبایی خاصی به این خیابان بخشیده بود. اما چه بلایی سر این آب ها آمد؟ باید از این سوال خودمان بپرسیم. چه کسی زباله ها را درون رود-دره های تهران رها کرده است؟ کاملا واضح است که کار خودمان است. منطقه ی یک تهران، محل تراکم با ارزش ترین زمین ها، مجلل ترین آپارتمان ها، سه چهارم سفارت خانه ها و تحصیل کرده ترین و مرفه ترین افراد است اما همین چند وقت پیش شهردار منطقه ی یک تهران طی یک سخنرانی از جمع آوری مقدار زیادی زباله از جوی های آب این منطقه خبر داد. همه ی این ها یعنی فلز فرهنگ ما غر شده است. اشکال از ماست که از پنجره ی خودروهایمان انواع زباله را از اضافه ی ساندویچ گرفته تا ظروف یک بار مصرف به بیرون می اندازیم و شهر را به محلی موش پرور تبدیل می کنیم. در حال حاضر سه برابر جمعیت انسان ها موش در این کشور زندگی می کنند. در واقع موش ها با سلاح افزایش جمعیت به مبارزه با انسان ها آمده اند.
نیاز به بهره گیری از نظر کارشناسان
کهرم اضافه می کند: ما در این شهر سازمانی داریم به نام سازمان زیبا سازی شهر تهران. ای کاش این سازمان وجود نداشت. این سازمان با اعمال غیر کارشناسانه نظیر سیمانی و بتونی کردن کف رود-دره های تهران همچون سربند، ولنجک و دارآباد، راه را برای جذب آب به زمین بسته است و به این ترتیب مـــانع تشکیـــل سفره های آب زیر زمینی شده است. این سفره های زیر زمینی 50 درصد آب ما را تامین می کرد. این مساله همچنین باعث شده است که آب سرعت بیشتری بگیرد و زباله ها سریع تر جریان پیدا کنند و به جنوب شهر و مزارع و کشت زارها برسد. ما امروزه محصولات کشاورزیی را می خوریم که آب های آلوده به انواع زباله ها چون پسماند های بیمارستانی، مواد زائد چرم سازی و فلزات سنگین آن را پرورش داده است. عدم این سازمان به ز وجودش است. مشکل این است که در این سازمان از نظرات کارشناسان بهره گرفته نمی شود. حتی اگر با دانشجویان سال اول محیط زیست یا جنگل داری هم مشورت می شد، وضع از این بهتر بود.
فرهنگ سازی نخستین چاره است
بـاز هم این انسان است که به صورت انفرادی یا در قالب سازمان ها و نهاد ها تبر به ریشه ی زندگی می زند. پای انسان که به میان بیاد، دیگر سخت می توان از طبیعت انتظار تعادل داشت. کهرم در این خصوص اضافه می کند: باید طبیعت را به حال خـــودش رها کرده و در هر کاری دست نبریم. در این گونه بن بست ها فرهنگ سازی نخستین چاره است. آگاهی دادن و فرهنگ سازی باید در راس امور قـرار بگیـــرد. صـــدا و سیما می تواند بهترین آغاز کننده باشد. کاش این رسانه کمی بیشتر برای "النظافت من الایمان" ارج گزاری می کرد.
تهران طبیعتی برای مباهات ندارد
چند سالی است که تهران هر روز خاکستری تر می شود و هویت آبی و سبزش را از دست می دهد. حالا دیگر مردم تهران نه تنها تمایلی به منزل گزینی در اطراف رود-دره های شهرشان ندارند بلکه حتی جهت در امان ماندن از بوی متعفن و نا امنی ناشی از ویرانی و متروکه شدن این رودخانه ها، آرزوی تبدیل رگهای حیاتی پایتخت به اتوبان و جاده را در دل می پرورانند. در بین پایتخت های بزرگ دنیا که به رودخانه ها و پل های زیبایشان مشهورند تهران دیگر چیزی برای مباهات ندارد و غمگنانه به سوگواری آنچه که از دست داده ، نشسته است. اکنون تهـــران به زلالی آب رود-دره هایش بنازد یا به پل های زیبا و جمعیت شاد و خرمی که جهت دمی آسودن در اطراف این رودخانه ها جمع شده اند؟ وظیفه ی رسیدگی به وضعیت رود-دره های تهران بر عهده ی کیست؟ چه کسی به نسل آینده ی ساکنان این شهر نشانی از رودخانه ها می دهد؟ رودخانه هایی که حتی نامشان هم از اذهان فراموش شده است و از آن ها به عنوان خرابه یاد می شود.