آدرس پست الکترونيک [email protected]









سه شنبه، 26 خرداد ماه 1394 = 16-06 2015

بحران آب در کشور؛ از مرز هشدار عبور کرده‌ايم

دولت بايد اولويتش را بر مديريت و هدايت منابع بخش کشاورزي متمرکز کند و به سمت اصلاح مصرف در بخش کشاورزي و فرهنگ‌سازي در اين زمينه حرکت کند.

دکتر سيدفرهاد سجادي (استاد دانشگاه)- موضوع آب در ايران در دو سطح قابل بررسي است؛ اول، منابع آبي و ميزان بارندگي که ما طبق استانداردهاي جهاني و شاخص‌هاي بين‌المللي جزو کشورهاي کم‌آب هستيم و دوم، مساله مديريت و چگونگي استفاده از اين منابع.

اگر کشورهاي دنيا را به سه سطح پرآب، متوسط و کم‌آب و خشک تقسيم کنيم، ايران در ميان کشورهايي که از لحاظ منابع آبي در مضيقه هستند قرار مي‌گيرد. امروزه در کشور از 100 درصد منابع آبي، چه زيرزميني و چه سطحي که در پشت سدها انباشته مي‌شود، 94 درصد در بخش کشاورزي، 4 درصد در حوزه شهري و 2 درصد نيز در صنايع مورد استفاده قرار مي‌گيرد. بنابراين بيشترين حجم آب کشور به بخش کشاورزي وارد شده و به دليل فناوري سنتي و غيرقابل کارآمد آبياري در کشاورزي ما که عمدتا غرقابي است، به هدر مي‌رود. آن‌گونه که آمارهاي دستگاه‌ها و سازمان‌‌هاي رسمي مسئول مي‌گويند 60 درصد از همه آبي که در بخش کشاورزي ما مصرف مي‌شود هدر مي‌رود.

طبق آماري ديگر، 60 درصد آب مصرفي کشور را آب‌هاي زيرزميني و بقيه را سدها تامين مي‌کنند، در حالي که اين روند در دنيا کاملا معکوس است. وضعيت سفره‌هاي زيرزميني کشور مرز هشدار را رد کرده و به مرحله يک بحران کاملا جدي رسيده است. عمق آب‌هاي زيرزميني به‌طور سالانه پنج تا ده متر کاهش مي‌يابد و اين تهديد بزرگي است براي کشور.

متخصصان حوزه آب بر اين باورند که به مدت ده سال و سالانه به مقدار هزار ميلي‌متر بايد باران ببارد تا يک متر آب در سفره‌هاي زيرزميني ذخيره شود. ميليون‌ها سال باران باريده تا ميزان موجود در سفره‌هاي زيرزميني کشور ذخيره شده است. عمق آب‌هاي زيرزميني که کاهش ‌‌‌يابد ميزان املاح در آنها بالا مي‌رود و در نتيجه سلامت خود را از دست داده و ديگر بهداشتي نيستند. نشستي که در سال‌هاي اخير در دشت‌هاي ما مشاهده مي‌شود بيشتر به علت افت سطح سفره‌هاي زيرزميني است. بحران آب جدي است اما مسئولان اولويت را بر کم مصرف کردن مردم گذاشته‌اند. اين مصرف بهينه خيلي خوب است اما نبايد فراموش کنيم مردم فقط 4 درصد منابع آبي کشور را مصرف مي‌کنند و اين صرفه‌جويي با وجود محسناتش تاثير چنداني در کل ماجرا ندارد. دولت بايد اولويتش را بر مديريت و هدايت منابع بخش کشاورزي متمرکز کند و به سمت اصلاح مصرف در بخش کشاورزي و فرهنگ‌سازي در اين زمينه حرکت کند.

رسانه ملي از يک‌سو به‌عنوان آينه تمام‌نماي جامعه که مي‌تواند بازتاب‌دهنده واقعيات آن باشد و از سوي ديگر در مقام موثرترين نهاد رسانه‌اي فراگير کشور مي‌تواند نقش موثري را در تببين و بسط فرهنگ صحيح استفاده از منابع آبي کشور ايفا کند. در زمينه مصرف بهينه آب مهم‌ترين نقش از آن رسانه ملي است که با توجه به عمده هدررفت در بخش کشاورزي و بيشترين مخاطباني که در روستاها و شهرهاي کوچک دارد، مي‌تواند به سمت فرهنگ‌سازي در ميان اين اقشار بپردازد. در شهرهاي کوچک به دليل مشکلات متعدد گاه معضل آب در اولويت قرار نمي‌گيرد. تلويزيون مي‌تواند با دعوت از کارشناسان مجرب اين آموزش را به مردم و مسئولان بدهد که قبل از شروع به کار و در زمان تامين منابع انرژي به فکر تامين آب مورد نياز پروژه هم باشند. يک غفلت بزرگ در زمينه توسعه و ساخت و ساز در کشور صورت گرفته و آن هم احداث مراکز محتاج به آب فراوان در استان‌هاي خشک است. چطور مي‌شود در يک استان که با بحران جدي آب دست به گريبان است کارخانه فولاد احداث کرد؟

شايسته است که مديران صدا و سيما در کنار بحث‌هاي جدي جامعه و کشور که به آن مي‌پردازند توجه ويژه و جدي هم به مساله حياتي آب داشته باشند.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: