آدرس پست الکترونيک [email protected]









یکشنبه، 19 بهمن ماه 1393 = 08-02 2015

آشفته‌بازاری که هيچ شباهتی به سينما ندارد

روزنامه مردمسالاری: «ماهي سياه کوچولو» فيلمي درباره حماسه اسلامي مردم آمل است و مي‌خواهد روايتي از حوادث پس از انقلاب داشته باشد. اما فيلمساز با گريزي به شرايط اجتماعي و دغدغه مندي‌هاي خود در مقولات عاشقانه و فلسفي اين فيلم را تبديل به آشفته‌بازاري کرده که ديدن آن نمي‌تواند هيچ جذابيتي براي مخاطبان سينما داشته باشد.

اين فيلم که به شدت از يک فيلمنامه الکن رنج مي‌برد تبديل به مانيفستي براي ذهنيت فيلمساز مي‌شود. يک مانيفست ساده‌انگارانه که گويا هيچ اهميتي به مخاطبانش نداده و تمايلي براي احترام گذاشتن به آن‌ها از خود نشان نمي‌دهد!

«ماهي سياه کوچولو» که قرار است روايتگر يک واقعه تاريخي باشد رسما هيچ توجهي به جغرافيا و تاريخ ندارد. اگر «نريشن»‌ها و «کپشن»‌ها در تيتراژ‌هاي ابتدايي و پاياني فيلم نباشند مخاطب اصلا متوجه نخواهد شد که در حال ديدن چه فيلمي و در چه حال و هوايي و در چه دوراني از تاريخ است و اين مهم مي‌تواند يکي از دلايل مهم ضعف اين فيلم محسوب گردد.

«ماهي سياه کوچولو» به واقعه سال 1360 شهر آمل که با عنوان حماسه اسلامي مردم آمل، از آن ياد شده به مبارزه مسلحانه حدود صد نفر از گروه‌هاي معاند عليه نظام جمهوري اسلامي ايران در شهر و جنگل‌هاي اطراف شهر آمل اشاره دارد. اين مبارزه پس از ساعت‌ها درگيري سرانجام در تاريخ 6 بهمن 1360 با تمرکز قواي نيروهاي سپاه پاسداران، پليس و بسيجيان با سرکوبي معاندان پايان مي‌يابد و نيروهاي مردمي در اين درگيري‌ها و خنثي نمودن آن نقشي فزاينده داشته‌اند و البته که نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي نيز کمک حال مردم بوده‌اند.

مجيد اسماعيلي در اولين اثر سينمايي خود سوژه اي را دستمايه ساخت فيلم خود قرار داده است که «ماجرا محور» بوده و شخصيت‌پردازي در آن هيچ جايگاهي ندارد. در فيلم «ماهي سياه کوچولو» اين موقعيت‌ها و ماجراهاي فيلم هستند که آن را به جلو مي‌رانند. مخاطب از شخصيت‌هاي فيلم هيچگونه پيشينه‌اي نداشته و نمي‌تواند آنگونه که بايد با آن‌ها همراه شود چه برسد به آنکه بخواهد در برخي از مواقع با آن‌ها همذات پنداري نيز بنمايد!

حس و ريتم در اين اثر سينمايي به شدت منفعل است و اگر ديدن تصاويري زيبا از جنگل‌هاي بکر و دست نخورده شمال کشور نبود مسلما مخاطب طاقت تحمل ديدن 15 دقيقه از اين به اصطلاح اثر سينمايي را نداشت! شايد يکي از نکات معدود مثبت فيلم همين فضاي به شدت طبيعتگراي فيلم باشد که جاي آن در فيلم‌هاي سينمايي سال‌هاي اخير ايران به شدت خالي است و مخاطباني که از تماشاي فيلم‌هاي آپارتماني به شدت خسته و ملول شده‌اند شايد در اين فيلم مجالي يابند که دقايقي مشغول تماشاي فضايي بکر و زيبا از طبيعت باشند. زيبايي‌شناسي (البته نه به مفهوم واقعي کلمه) مهمترين عنصري در اين فيلم سينمايي است که مورد توجه فيلمساز قرار گرفته است. فيلمساز گويي خود را در جنگل‌هاي آمل رها کرده و به همين دليل از توجه به ساختار و محتواي فيلمش غافل مانده است و تنها به فکر بستن قاب‌هايي زيبا براي فيلم خود بوده است؛ گويي اينکه او مشغول ساخت فيلمي مستند در رابطه با طبيعت و جنگل‌هاي سرسبز شمال باشد!

از سوي ديگر اسماعيلي با اداهايي نه چندان قابل درک سعي دارد تا با زدن يک عينک شبه روشنفکرانه و اداي برخي از ديالوگ‌ها توسط بازيگران فيلم و همچنين پرداختن به روابط انساني (البته به صورت سردستي و بدون عمق) تصويري دروغين از يک اثر شبه فلسفي به مخاطبان خود ارايه کند که اين مهم براي مخاطب قابل فهم نبوده و نمي‌تواند هيچگونه ارتباطي با کاراکترهاي بي‌هويت «ماهي سياه کوچولو» داشته باشد. «ماهي سياه کوچولو» از کمبود عمق در معنا و خلاقيت رنج مي‌برد. کشمکش‌هاي فيلمنامه به هيچ عنوان براي مخاطب جذاب نيست که شايد فقر مطالعات مربوط به چنين سوژه مهمي که يکي از وقايع مهم تاريخي ايران پس از انقلاب اسلامي محسوب مي‌شود منجر به آن شده باشد. همچنين هيچگونه خلاقيتي در ساخت اين فيلم به چشم نمي‌خورد و حال و هواي ساختار فيلم ذهن مخاطب را به سمت و سوي فيلم‌هاي دهه 60 سوق مي‌دهد. فيلم‌هايي که با کمترين امکانات توليد مي‌شدند و از همين رو کيفيت چندان مطلوبي نداشتند! اين فيلم اگرچه از حضور بازيگران نامداري همچون: مريلا زارعي، مصطفي زماني، همايون ارشادي و... بهره برده است اما از آن دسته فيلم‌هايي است که مسلماً در گيشه محتوم به شکست خواهد بود چرا که فيلم هيچ يک از عناصري را که فيلم‌هاي مخاطب‌پسند بايد در خود لحاظ کنند ندارد و از همين رو نمي‌تواند مخاطبان را به سالن‌هاي سينما بکشاند. از سوي ديگر به هيچ عنوان مشخص نيست که از ميان اين همه حوادث مهمي که انقلاب اسلامي داشته است چرا دست‌اندرکاران توليد اين فيلم چنين سوژه‌اي را دستمايه توليد يک فيلم قرار داده‌اند که از ابتدا هيچ پتانسيلي براي بدل شدن به يک فيلم خوب را ندارد! در آخر مي‌توان به اين يک جمله بسنده کرد که حيف از پول و زماني که براي ساخت و تماشاي اين فيلم هدر شده است!




Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: