پیامدهای افزایش نرخ بیکاری زنان
مدیر گروه مطالعات زنان پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم با بیان اینکه بیتوجهی به ایجاد فرصتهای شغلی برای زنان به معنای هدر دادن این قشر از نیروی انسانی است، گفت: افسردگی زنان، احساس نابرابری و بی توجهی به نقش زنان در چرخه اقتصادی کشور از مهمترین پیامدهای افزایش آمار بیکاری در میان زنان است.
روز نو : لیلا فلاحتی درباره افزایش آمار بیکاری زنان با توجه به آخرین گزارش های سازمان آمار گفت: با توجه به مشکلات اقتصادی پیش آمده این انتظار وجود داشت که اشتغال در کشور با رشد منفی به ویژه در میان زنان به عنوان یکی از گروه های حساس مواجه شود.
وی با بیان اینکه هنوز در جامعه ما کسب شغل از سوی مردان از اهمیت ویژهتری برخوردار است، بیان کرد: هنوز نگاه سنتی نسبت به شغل زن در کشور وجود داشته و مرد را نان آور خانه به حساب می آورند. این نوع نگاه جنسیتی قطعا در افزایش آمار بیکاری زنان در شهرها و روستاها نقش به سزایی دارد.
فلاحتی توضیح داد: همچنین در نظر گرفتن امتیازات ویژه برای دوران بارداری و بچه دار شدن زنان از دیگر عوامل افزایش درصد بیکاری است؛ چراکه برای یک کارفرما منطقی نیست که نیروی زنی را استخدام کند که پس از ازدواج و باردار شدن مجبور باشد 9 ماه به ازای عدم حضورش به او حقوق پرداخت کند. در چنین شرایطی کارفرما ترجیح میدهد نیروی مرد را جایگزین نیروی زن کند.
مدیر گروه مطالعات زنان پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم خطر دیگر اشتغال زنان را افزایش ورودی های دانشگاه در دهه 80 عنوان کرد و گفت: در دهه 80 آمار گروهی دختران بیشتر از پسران بود و این به آن معناست که در حال حاضر زن های متخصص و تحصیلکرده بیشتری از مردها وجود دارد، اما در عین حال شانس کسب اشتغالشان کمتر از مردان است. این موضوع نگرانی های عمده ای را در میان فعالان حوزه زن، کارآفرینان و حتی مسئولان دولتی ایجاد کرده است.
به گفته فلاحتی، بسیاری از این فارغ التحصیلان با هزینه های دولت در حال حاضر آماده به کار هستند. از سوی دیگر این افراد فرصت زمانی را برای ادامه تحصیل اختصاص داده، اما اکنون که باید وارد بازار کار شوند، فرصتهای شغلی لازم را بدست نیاورده و این معنایش آن است که استفاده لازم از نیروی متخصص به رغم پرداخت هزینه دولتی نمیشود.
وی درباره پیامدهای افزایش نرخ بیکاری زنان گفت: یکی از پیش پا افتادهترین پیامدهای این پدیده افسردگی و احساس نابرابری زنان نسبت به مردان است، ضمن آنکه زنان در چرخه تولید و اقتصاد کشور نقشی نداشته و از این نیروی متخصص در رونق اقتصادی کشور هیچ استفاده ای نمیشود.
وی درباره راهکارهای جبران نرخ بیکاری زنان گفت: متاسفانه در کشور ما برداشت اشتباهی از اشتغال شده است و همه تصور میکنند منظور از اشتغال کار دولتی است. این درحالی است که ما سهم خلاقیت را در نیروی کار نادیده گرفتهایم.
مدیر گروه مطالعات زنان پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم با بیان اینکه وزارت علوم در ارائه مباحث تئوری و نظری نیروی انسانی بسیار خوبی را تربیت می کند، افزود: متاسفانه وزارت علوم در موضوعات عملی عملکرد خوبی به فعالیت دانشجو نداشته در نتیجه بازار کار هم اقبال چندانی نسبت به آنها نشان نمی دهد در نتیجه فارغالتحصیل کارآفرین وجود ندارد و همه از دولت توقع کار و اشتغال دارند.
فلاحتی درباره تاثیر نرخ بیکاری بر وضعیت زنان سرپرست خانوار نیز گفت: این گروه از زنان فارغ از جنسیتشان جدیترین پتانسیل آسیب های اجتماعی هستند چراکه وقتی زن سرپرست خانوار قدرت مالی برای تامین زندگی اش را ندارد به همان میزان شاخص های کیفیت و امنیت در موضوعات مختلف از جمله سبد غذایی خانوار کاهش یافته و این حس محرومیت تاثیر بسیار زیادی در میان فرزندان آنها داشته که یکی از مهمترین آنها پرخاشگری است.
وی ادامه داد: از دیگر مشکلات زنان سرپرست خانوار آن است که در حال حاضر آمار دقیقی از تعداد زنان سرپرست خانوار وجود ندارد ما نمی دانیم که چه تعداد از این افراد بر اثر طلاق و چه تعداد بر اثر تصادف و سایر حوادث به زن سرپرست خانوار تبدیل شده به همین دلیل فاصله بین زنان سرپرست خانوار با ایجاد فرصتهای شغلی زیاد است که مسئولان باید راهکارهای لازم را در این زمینه بیاندیشند.
مرکز آمار ایران در آخرین گزارش خود اعلام کرده است: بدترین وضعیت بیکاری در کشور مربوط به زنان گروه سنی 20 تا 24 ساله به میزان 47.2 درصد است. همچنین زنان 25 تا 29 ساله کشور نیز دارای 35 درصد بیکاری هستند، از سویی وضعیت بیکاری زنان در حالی بدتر می شود که بدانیم نرخ بیکاری زنان 20 تا 24 ساله ساکن در شهرهای کشور به 54.1 درصد رسیده است. این در حالی است که وضعیت بیکاری زنان 20 تا 24 ساله کشور در روستاها تا حدودی بهتر از شهرها و به میزان 28 درصد است. یک نکته حائز اهمیت درباره اشتغال زنان ساکن در روستاها و شهرهای کشور این است که نرخ بیکاری زنان روستایی از 55 سال به بعد صفر می شود ولی این نرخ برای زنان شهری از 60 سال به بعد به صفر می رسد.
این مسئله نشان می دهد که زنان ساکن در شهرها به دلیل برخورداری از وضعیت نسبتا بهتری از زندگی در برابر زنان روستایی کشور، توان باقی ماندن بالاتری در بازار کار کشور را نسبت به زنان روستایی دارند. همچنین نشان می دهد که سکونت در شهرها به مراتب دشوارتر از روستاها و پُرهزینه تر است.