آدرس پست الکترونيک [email protected]









شنبه، 17 خرداد ماه 1393 = 07-06 2014

وقتی شلوارک همسایه‌ را از پشت پرده دیدم

بهارنیوز: رضا ساکي در بخش طنز ايسنا نوشت: ما خودمان یک همسایه‌ای داشتیم که از آن همسایه‌ها بود. یعنی کسی جرأت نمی‌کرد حتی برای بدگویی واژه آمریکا را در حضور او به کار ببرد، حتی ترکیب اصلاح‌طلب را. دیگر ماهواره و آزادی بیان بماند. این همسایه ما همیشه پرده‌شان آویزان بود و رعایت می‌کردند که پرده‌شان برنیفتد اما یک بار دم عید پرده‌شان را برانداختند تا بدهند خشک‌شویی. از قضا تا پرده را باز کردند و رفتند روزنامه بیاورند بچسبانند من اتفاقی درون خانه‌شان را دیدم. توی خانه‌شان علاوه بر ماهواره که روشن بود عکس قدی مایکل جکسون هم بود. یک بشکه بزرگ هم گوشه پذیرایی داشتند که صد مدل لیوان کنارش چیده شده بود. خلاصه همین سه قلم مورد را دیدم تا این‌که آقای همسایه را با شلوارک دیدم و از هوش رفتم.

همیشه همین‌طور است، وقتی پرده‌ها برمی‌افتند هوش از سر آدم می‌پرد. به نظرم مردم و مسؤولین خیلی باید مواظب پرده‌هایشان باشند. پرده‌ها اگر کنار زده بشود ممکن است هوش از سر خیلی‌ها بپرد. چون وقتی پرده‌ها کنار می‌رود فعال اقتصادی به مفسد اقتصادی تبدیل می‌شود، وگرنه جلو پرده همه داریم به مملکت خدمت می‌کنیم. مهم پشتِ پرده است، همان که وقتی برافتد نه تو مانی و نه من. مثل همین پرده‌ای که در برنامه ورزشی شبکه دو افتاد و همه شنیدند که کارشناسان فوتبال و بازیکنان قدیمی و گزارشگران ورزشی کلا تیم ایران را از پیش سوراخ‌شده می‌بینند و آرزو دارند مسی آن‌قدر به ایران گل بزند که آقای گل جام‌ جهانی بشود.

خلاصه که خیلی‌ وقت‌ها در جلو پرده نان و پنیر و سبزی است و طرف فریاد می‌زند از کی اومدین و کی خسته‌اس، اما در پشت پرده به پراید دولتی هم رحم نمی‌کنند و تحویلش نمی‌دهند. یادم رفت، آن همسایه فلان‌مان بود که دیدم توی خانه‌شان ماهواره و بشکه دارد، شستش خبردار شده بود که من محتویات خانه‌شان را دیده‌ام، یک روز من را کنار کشید و گفت: ممنونم خبرچینی نکردی. گفتم: آبروی مردم حرمت دارد، من که باشم آبروی کسی را ببرم؟ ولی حالا که سر سخن را باز کردی بگو ببینم توی آن بشکه چه می‌ریزی؟



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: