دوشنبه، 8 اردیبهشت ماه 1393 = 28-04 2014ایستادگی مقابل فتنه گران وظیفه سپاه استنماینده ولی فقیه در سپاه با بیان اینکه درخواست سپاه برای همکاری با دولت و تقویت زیرساختهای سازندگی سهمخواهی نیست، گفت: رسالت ذاتی سپاه اقتضا دارد بخشی از توان خود را در زمینه سازندگی کشور عرضه کند تا اهداف نظام تأمین شود. * با توجه به حضور دو نیروی مسلح در کشور یعنی سپاه و ارتش، بفرمایید این دو نیرو چه تفاوتهایی با یکدیگر در زمینه ماموریتهای محوله دارند و از منظر حضرتعالی چه رسالت و مأموریتی به صورت مشخص برعهده سپاه پاسداران گذاشته شده است؟ سپاه و ارتش دو نیروی مکتبی و دو بازوی مکمّل یکدیگر برای نظام هستند، این دو نیروی مکتبی در 8 سال دفاع مقدس در بسیاری از عملیات در کنار هم بودند و در برابر تهاجم دشمن از تمامیت ارضی و استقلال کشور و انقلاب دفاع کردند اما نکته قابل توجه تفاوت آنها در رسالت و مأموریت ها است رسالت سپاه پاسداران از انقلاب و دستاوردهای آن است و رسالت ارتش پاسداری از استقلال و تمامیت ارضی است. تفاوت در رسالت دیگر تفاوت ها را طلب می کند به عبارت دیگر هر یک از رسالت ها الزامات و اقتضائات خاص خود را می خواهد. انقلاب اسلامی مکتب الهی است، طراح و ایده پرداز و مدبر آن ذات باریتعالی است، حتماً باید منطبق بر گفتمان نبوی و علوی باشد، رسالت سپاه پاسداری از چنین انقلاب و نظامی است و در برابر گسل های زلزله ساز برای انقلاب نمی تواند بی تفاوت باشد؟ بنابراین اولاً اصول و مبانی را بشناسد و انحراف و خروج از خطوط قرمز را بشناسد و حسب اهمیت آن عکس العمل نشان دهد.
از این رو سپاه باید همواره هویت نهادی داشته باشد، منعطف باشد، سیال و قابلیت تغییر در شرایط متفاوت داشته باشد، باید مردمی و استقرار کشوری و درون مردم و با مردم ارتباط مستمر داشته باشد ، باید هم ظرفیت سخت افزاری و هم نیمه سخت و هم ظرفیت نرم افزاری داشته باشد که با توجه دینی و فرهنگی بودن انقلاب باید شاکله غالب سپاه نرم افزاری باشد و در عین حال در هنگام تغییر تهدید بتواند با سرعت خود را با شرایط منطبق کند. * با توجه به توضیحات جنابعالی نقش نمایندگی ولی فقیه در تحق رسالت سپاه چیست؟ با توجه به اینکه یک هفته را به عنوان هفته عقیدتی ـ سیاسی نامگذاری کردهاند. یکی از مهمترین عناصر و ارکان زیرساخت انسان در مقوله جهاد اکبر و جهاد اصغر معنویت است که معنویت با ترکیب معرفت، باور، توجه و اراده حاصل می شود . معنویت زمینه ساز مقاومت انسان در برابر همۀ دشمنان درونی و بیرونی می شود. دشمن درونی انسان، جهل ، غفلت، امیال نفسانی و غرائز سرکش و دشمنان بیرونی شامل جبهۀ کفر ، شرک و نفاق و شیطان دشمن است که بیرون از انسان است. اما راه به درون آدمی هم دارد. بنابراین قرار گرفتن انسان در مسیر تکامل لازمه اش آمادگی برای جهاد اکبر یعنی مقابله با امیال و غرائز نفسانی و هم جهاد اصغر یعنی مقابله با تهاجم دشمنان خارجی. مهمترین رکن زیرساخت انسان معنویت است از سوی دیگر بصیرت و بینش قوی در جهت شناخت خطرات، تهدیدات و شناخت انواع و اقسام دشمنان آشکار و پنهان و آگاهی از ترفندها و دسیسه ها رکن دیگری است که تضمین کننده حرکت درست و صحیح انسان به شمار می آید، پاسداران و فرماندهان و مسئولین سپاه و با توجه به رسالت و مأموریتشان به طور جِدّ به این دو رکن و عنصر بیش از دیگر اقشار جامعه نیازمند هستند. سختترین و حساس ترین مأموریت ها متوجه سپاه و پاسداران است لذا قوی ترین و مستحکم ترین زیرساخت را لازم دارد و راه تأمین و تضمین این دو رکن مهم آشنایی و شناخت مجموعه معارف دینی و اسلام ناب، تقویت ایمان و باور، و تقویت بُنیه تحلیل و بینش سیاسی است که یکی از مأموریت های اصلی حوزه نمایندگی ولی فقیه در سپاه است.
همانطور که اشاره کردید مدتی است رسانه های استکباری از جمله در سلسله عملیات های روانی که دارند، تمرکز روی فعالیت های سازندگی سپاه است که بعضاً برخی محافل داخلی هم با آنها هم صدا می شوند. اولاً این فعالیت ها ماهیت سازندگی دارند و هدف مستقیم آنها اقتصادی و درآمد زایی نیست. ثانیاً اینگونه فعالیت ها محدود به پروژه های زیر ساختی و ملی است که بخش خصوصی کمتر ظرفیت ورود در آن و ریسک پذیری برای اینگونه فعالیت ها را دارند. ثالثاً ورود سپاه در این مأموریت در راستای مأموریت ذاتی سپاه بوده و هست یعنی پاسداری از انقلاب و دستآوردهای آن زیرا کشوری که 8 سال جنگ را پشت سر گذاشته و نیاز به بازسازی در عرصههای گوناگون دارد و در برنامه های چشم انداز، اهداف کلانی را دنبال می کند و از سوی دیگر فشار و تحریم نظام سلطه همه و همه ما را به این واقعیت می رساند که اگر نظام نتواند در جبهه های گوناگون اهداف خود را محقق کند انقلاب و نظام با چالش های جدّی مواجه میشود. از این رو رسالت ذاتی سپاه اقتضا دارد بخشی از توان خود را در این زمینه عرضه کند تا بتواند اهداف نظام را تأمین کند. درخواست سپاه برای همکاری با دولت و تقویت زیرساخت های سازندگی سهم خواهی نیست. * شعار دولت یازدهم «اعتدال» است، صرف نظر از اینکه چه میزان این شعار محقق شده، لطفا جنابعالی بفرمایید چه تعریفی برای اعتدال میشود متصور بود؟ اعتدال به معنای میانهروی، گزینش راه میانه و وسط و عدم تمایل به دو طرف افراط و تفریط است. این واژه در منابع اسلامی با الفاظی همچون قصد، اقتصاد و وسط، استعمال شده است. اصل اعتدال از اصطلاحاتی است که قرآن کریم روی آن توجه ویژه داشته و کاربرد وسیعی در این کتاب آسمانی دارد و در سیره و سنّت پیامبر(ص) و ائمه (ع) این اصل ساری و جاری بوده است. اما متأسفانه بسیاری از واژه ها از جایگاه و معانی اصلی و کارکرد واقعی آن خارج شده و در جاهای دیگری بر خلاف معنای اصلی آن به کار گرفته میشود و اگر برای اعتدال هم معنای روشن و کاربردها و کارکردهای آن مشخص نشود به سرنوشت دیگر واژه ها همچون واژه اصلاحات گرفتار خواهد شد. اعتدال و میانه روی کاربرد و کارکردهای متفاوتی داشته و قلمرو آن به عنوان یکی از اصول پایدار دینی بسیار وسیع است که برخی موارد می توان اشاره کرد، مثلاً اعتدال در امور فردی، همچون راه رفتن، سخن گفتن، خوردن و آشامیدن، خواب و استراحت، کار و تلاش، ارضاء غریزه جنسی و اعتدال در توجه به نیازهای جسم و روح در آموزه های دینی بسیار مورد توجه قرار گرفته است و در هر یک از مفاهیم کاربرد وسیعی دارد. اعتدال در امور اجتماعی همچون حبّ و بغض، دوستی و دشمنی، اعتماد به افراد و همنوعان، معاشرت و برخورد، اعتدال بین تواضع و تکبّر، امساک و بخشش، ترس و بی باکی، مدح و ذم دیگران، و بی تفاوتی و پرخاشگری و بسیاری دیگر از مفاهیم در کلمات رهبران دینی و در رفتار آنها مورد توجه خاص قرار گرفته است.
گرچه کارکرد مفهوم اعتدال بسیار وسیع است اما سئوال این است که در کجا اعتدال و میانه روی خوب است و کجا قابل اعمال نیست، آیا بین توحید و شرک، کفر و ایمان، حق و باطل و خدا و شیطان می توان به حد وسطی دست یافت مثلاً می توانیم بگوییم شرک معتدل، کفر معتدل یا اینجا حد وسط و افراط و تفریطی مفهوم ندارد. آیا می توان بین تولی و تبری ، ولایت خدا و ولایت دشمنان خدا، بین خودی و غیر خودی، بین جبهۀ حزب الله و حزب الشّیطان بین امام نور و امام نار و بین ابراهیم و نمرود، موسی و فرعون حد وسطی را انتخاب و اعتدال را عملی ساخت. آیا می توان بین نگرش پیامبر و گفتمان نبوی با گفتمان اموی تلفیق نمود و حد وسطی را پیدا کرد. قرآن در مورد پیامبر در سورۀ فتح می فرماید محمّد رسول الله والذین آمنوا معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم . کاملاً بین رفتار با کفر با رفتار با خودی ها مرزبندی شده در ادبیات قرآن و اصطلاح خودی و غیر خودی را می بینیم. سلمان خودی و ابولهب غیر خودی است. آیا گفتمان نبوی با گفتمان قریش یکی است اگر تفاوت دارد می توان بین دو گفتمان حد وسطی را پیدا و در مدیریت های بعدی بگویند نه صددرصد گفتمان نبوی و نه صد درصد گفتمان اموی و قریش و برای رعایت اعتدال و حد وسط افرادی را انتخاب می کردند که مؤلفه هایی از گفتمان نبوی و مؤلفه هایی هم از گفتمان اموی داشتند. گفتمان امیرالمؤمنین (ع) با گفتمان طلحه و زبیر و اصحاب جمل کاملاً متفاوت و منشأ تقابل هم تفاوت گفتمان ها بود آیا بین گفتمان علوی و گفتمان اصحاب جمل، صفین و نهروان می توان تلفیق کرد و بر اعتدال رسید، اگر می گفتند نه گفتمان علی صددرصد و نه گفتمان جملیون و معاویه بلکه افرادی برای اداره کشور مفید هستند که مؤلفههایی از دو گفتمان را داشته باشند آیا این تلفیق با گفتمان توحیدی و الهی سازگاری داشت؟ اگر پاسخ منفی است، رفتار کسانی که در برابر فتنه طلحه و زبیر و ناکثین و قاسطین و مارقین سکوت کرده و جبهه چهارمی به نام قاعدین را تشکیل دادند چه می شود؟ اینکه امام باقر(ع) می فرماید: گناه کسانی که مقابل علی(ع) ایستادند از کسانی که در برابر پیامبر(ص) ایستاده اند بیشتر است منظور چه کسانی است؟ ارزیابی امروز ما در مورد سکوت عبدالرحمن بن عوف، ابوموسی اشعری و عبدالله عمر چیست؟ و ارزیابی ما نسبت به کسانی که هم با یاران علی(ع) ارتباط داشتند و هم جبهه فتنه و نفاق را نوازش و مورد دلجویی قرار می دادند چیست؟ * یعنی به نوعی تاریخ قابل تکرار است... مسئله همین است، تحولات اجتماعی، فراز و نشیب ها قانونمند است و عملکرد و نگرش و رفتار خواص و مردم چه مثبت یا منفی نقش اساسی دارند. بنی اسرائیل اشتباهات زیادی مرتکب شدند و مردم با تأثیر پذیری از خواص دربرابر جانشین حضرت موسی ایستادند و سرانجام انقلاب حضرت موسی مسیر انحراف را طی کرد. با اینکه پیامبر اعظم(ص) هشدار داده بود که همه حوادث عصر حضرت موسی و بنی اسرائیل قابل تکرار است خواص و مردم عبرت نگرفتند و بسیاری از اشتباهات را تکرار کردند که مهمترین آن ایستادگی خواص تحت لوای نام پیامبر در برابر جانشین پیامبر(ص) بود. گرچه تفاوت های زیادی با رویکرد مثبت در عملکرد خواص و مردم در عصر حاضر وجود دارد اما به نظر می رسد برخی اشتباهات در عصر ما هم تکرار شده و برخی از خواص زیر لوای نام امام در برابر جانشین امام ایستادند. ارزیابی ما در برابر کسانیکه فتنه 88 را ساماندهی کردند هدایت کردند و در برابر تدابیر و توصیه های صریح ولی فقیه موضع گرفتند چیست؟ ارزیابی ما نسبت به کسانی که در برابر فتنه سکوت کردند چیست؟ ارزیابی ما در مورد کسانی که فتنه را کدورت و بگومگوهای عادی جلوه می دهند و اصحاب فتنه را نوازش می کنند چیست؟ * اهداف آمریکا و دیگر کشورهای غربی از ورود جدیتر در مسئله هستهای چیست؟ در شرایط حاضر تحلیل درست رفتار آمریکا و انگیزه های پشت صحنه اقدامات آن حائز اهمیت و زمینه ساز موفقیت تیم مذاکره کننده خواهد بود. به نظر می رسد در شرایط فعلی تمرکز فشار روی مسئله هسته ای جزء اولویت آمریکا نباشد و بنا دارد فشار را به شکل دیگری به امور دیگر منتقل کند زیرا تحریم با شرایطی که آمریکا و همپیمانانشان اعمال کردند، نه تنها برنامه هسته ای را محدود و تعطیل نکرد بلکه برنامه هسته ای رو به رشد کمی و کیفی رسید از نظر کمی به 18 هزار سانتریفیوژ و از جهت کیفی به غنای 20درصد دست یافت. از سوی دیگر تحریم نتوانست ضربه محکمی به نظام وارد کند. اما در عین حال اهداف گوناگونی در حرکت جدید آمریکا وجود دارد از جمله اهداف محدود کردن چرخۀ سوخت و جلوگیری از گسترش کمیت و کیفیت موجود. دیگر تخلیه روحیه پرشتاب انقلابیگری در جامعه. هدف سوم القاء به مردم منطقه هوادار ایران که مردم ایران در اثر فشار کوتاه آمدند و هدف دیگر دستیابی به همه توان جمهوری اسلامی که هوشیاری تیم مذاکره کننده در این زمینه بسیار ضروری است. البته هدف جمهوری اسلامی دو مسئله اصلی است یکی پذیرش حق هسته ای ایران و دوم رفع تحریم ها با حصول این دو شرط خواست نظام تأمین شده است. مسئله اصلی ما با آمریکا ماهیت انقلاب اسلامی که ماهیت ضد استکباری و کفر ستیزی و رسالت آن مقابله با هژمونی نظام سلطه است و دیگر گسترش منطقه نفوذ معنوی انقلاب به اقصی نقاط منطقه و جهان است. اختلاف ما با آمریکا مبنایی، اعتقادی، استراتژیکی و امنیتی است. مسئله اصلی ما با آمریکا فقط هسته ای نیست بلکه مسائل مهم دیگری است. ********************************************************** |