فرمان اتحاد احمدی نژادیها
گويي در تقدير جناح اصولگرا همواره گروهي دارند که احتمال اتحاد و ائتلاف را به پايين ترين سطح ميرساند.اگرچه اين جناح قدرتمند تا زمان ظهور محمود احمدي نژاد از يکدستي بالايي برخوردار بود، اما گويي برآمدن محمود احمدي نژاد در فضاي سياسي کشور پاياني بر اتحاد اين اردوگاه بوده است. اگرچه برخي از متنفذين اين جناح با کشف احمدي نژاد در چشمهاي وي برق دشمني با جناح اصلاح طلب را ديده بودند و از همين منظر اورا به بازي گرفتند، اما سالهاي آخر رياست جمهوري وي نشان داد که آنها نيز به نوعي بازي خورده اين چهره جنجالي بوده اند.
متنفذين جناح اصولگرا با برکشيدن محمود احمدي نژاد به شهرداري تهران و بسيج همه امکانات براي موفقيت وي وسپس اتفاق نظر براي رياست جمهوري او،گويي به نجات دهنده اي بزرگ دست يافتند.آنان در اين راه چهرههاي باسابقه در انقلاب و جناح خودي همچون آيت الله هاشمي رفسنجاني، حجت الاسلام علي اکبر ناطق نوري و دکتر حسن روحاني را نيز از دور خارج کردند، تا احمدي نژاد را در پيشاني اردوگاه خود بنشانند و زمام اختيار خود و کشور را به دست وي بسپارند.با همه اين اتفاقات، محمود احمدي نژاد، هيچ گاه خود را از جناح اصولگرا نخواند و همه حمايتهاي اين جناح را از سرفرصت طلبي و در خوش بينانه ترين حالت از سر اضطرار دانست.از همين منظر بود که با آنان به درشتي سخن ميگفت و از جايگاه يک طلبکار بر سر ميز معامله با آنان مينشست.اگرچه ماجراي محمود احمدي نژاد و جناح اصولگرا اندکي پس از حمايتهاي بي سابقه اين جناح از وي درانتخابات جنجالي 88 به آخر خط رسيد. اما اين پايان ماجراي احمدي نژاد و جناح اصولگرا نبود. در ماههاي منتهي به انتخابات مجلس نهم ظهور گروهي نوظهور تحت عنوان جبهه پايداري بسياري از نقشههاي بزرگان اصولگرا براي ائتلاف و اتحاد در انتخاباتي که رقيب اصلاح طلب غايب بود، برهم زد.جبهه نوظهور پايداري عمدتا از نيروهاي جواني تشکيل شد که در يک چيز باهم اشتراک داشتند وآن حمايت بي چون وچرا از محمود احمدي نژاد بود. اين گروه در جريان تلاشهاي بزرگان اردوگاه اصولگرايي همچون آيت الله مهدوي کني و مرحوم حبيب الله عسگراولادي براي ايجاد وحدت، مخالفت و حتي کارشکني کردند. موضوعي که البته در انتخابات رياست جمهوري 92 به همراه گروههاي ديگري نيز ادامه پيدا کرد تا بزرگان اصولگرايي از معرکه انتخابات دست خالي برگردند.
احمدي نژاد در قامت رقيب اصولگرايان
اين موضوع گويي يک بار ديگر در حال رخ دادن است. محمود احمدي نژاد اگرچه تا چندي پيش ترجيح داده بود سکوت کند، اما به نظر ميرسد که تحرکات خود را آغاز کرده است. وي اگرچه در آخرين ماههاي رياست جمهوري اش به همراه يار گرمابه و گلستانش؛ اسفنديار رحيم مشايي، با طرح برخي شعارهاي ملي گرايانه چشم به جلب آراي بدنه اصلاح طلبان داشت، اما ميان رفتار وي و اصول اصلاح طلبي آن قدر فاصله وجود داشت که موفق به اين کار نشود. اکنون که او قصد بازگشت به فضاي سياسي دارد،جامعه هدف او بدون ترديد بدنه اصولگرايي خواهد بود و اين يعني اين که محمود احمدي نژاد يک بار ديگر مانعي بر سر راه اتحاد در اردوگاه اصولگرا خواهد شد. او يک بار ديگر آمده است تا جناح سابقا دوست را به هم بريزد. فرمان اين تصميم را روز گذشته يکي از نزديک ترين افراد به محمود احمدي نژاد صادر کرده است. غلامحسين الهام که در تازه ترين حضورعمومي محمود احمدي نژاد در ايام نوروز در جمع راهيان نور در کنار وي بود، روز گذشته در سخناني که خبرگزاري آريا منتشر کرد، از همه احمدي نژاديها خواست که متحد شوند.
احمدي نژاديها متحد شوند!
غلامحسين الهام ميگويد: دوستان احمدي نژاد بايد با وجود اختلاف با هم کار کنند ما يک مشکلاتي داريم، تحريکات، حساسيت ها، مشکلات اخلاقي، حسادتها، تنگ نظريها و … وجود دارد، ضمن اينکه ممکن است از نظر تحليلي هم ايراد وجود داشته باشد
الهام به احمدي نژاديها گفت: دوستان احمدي نژاد بايد با وجود اختلاف با هم کار کنند ما يک مشکلاتي داريم، تحريکات، حساسيت ها، مشکلات اخلاقي، حسادتها، تنگ نظريها و … وجود دارد، ضمن اينکه ممکن است از نظر تحليلي هم ايراد وجود داشته باشد. من يک روز بعد دولت نهم که بيرون دولت بودم به آقاي احمدينژاد گفتم شما دو دسته از دوستان داري که هر دو شما را قبول دارند ولي خودشان را قبول ندارند. هر دو احمدي نژاد را قبول دارند پس بايد با هم کار کنند؛ اختلاف هم با هم دارند ولي اختلاف مشکلي ندارد.وي در ادامه خاطر نشان کرد: من اگر بخواهم به احمدي نژاد نمره دهم نمره عالي ميدهم، ولي آيا مثلا اگر بعضي کارها نميشد نميتوانست فرصت را از مخالفان بگيرد؟! فکر ميکنم چرا! از احمدي نژاد هم نه توقع معجزه دارم نه توقع عصمت شايد هر کس ديگري هم جاي وي بود بدتر از او برخورد ميکرد وي در جايگاه خودش بهترين شکلي عمل کرده است.اما مخالفان احمدي نژاد بي انصاف بودند و جهت گيري آنها واقعا اصولي نبود.
الهام تصريح کرد: بعضي دچار اشتباه شدند و برخي خيلي زود دچار ترديد شدند و بعضي از شخصيتها آن روز که به حمايت از گفتمان آمدند خب تاثير گذار بود و نقطه اعتمادي بود، اما بعدها هر کس مدعي شد احمدي نژاد را من سر کار آورم. احمدي نژاد با اين اراده که همه را با هم راه انداخت سر کار آمد هيچ کس نميتواند بگويد که ما مالک سوم تير هستيم؛انتخابات اخير و نتيجه آرا هم به خوبي بيانگر اين امر بود. بنابر اين مالک سوم تير مثل مالک انقلاب است.هر کس که سهم خود را برداشت خودش از شراکت خارج شد. بعضيها يک چيزهايي ديدند و به يکباره دچار تحليلي شدند که نکند حمايتهاي آنها منجر به يک جريان خلاف شرع و خلاف دين شود و به اين نتيجه رسيد که بايد زودتر سهم خود را از اين سبد بيرون بکشد تا ديگران دچار مشکل نشوند! تحليل ايشان براي ما قابل احترام است چه بسا قابل برگشت يا تشديد هم باشد. وظيفه ما تشديد ماجرا نيست فهم خوب مسئله است. ما در مسائل موضوعي، مصداقي و فکري مقلد نيستيم. اگر جاهايي هم حرکت تقليد فکري ضرورت نظام، شرع و عقل باشد؛ رهبري مطرح است و رهبري واحد است.
فضاي سه قطبي در انتخابات آينده
اين سخنان غلامحسين الهام که به نظر ميرسد اين روزها جاي اسفنديار رحيم مشايي را در کنار احمدي نژاد پر کرده است، نشان ميدهد که جناح اصولگرا بيش از آن که بايد نگران اصلاح طلباني باشد که با پيروزي دکتر حسن روحاني در انتخابات خرداد92 جاني دوباره گرفته اند،بايد با رقيبي دست و پنجه نرم کند که حداقل8 سال با حمايت آنان زمام اداره کشور را به دست داشت و مدعي بسياري از شعارهاي آنان در انتخابات آينده مجلس شوراي اسلامي نيز خواهد بود.از همين منظر شايد بتوان گفت که انتخابات پيش رو سه قطبي خواهد بود.