آدرس پست الکترونيک [email protected]









شنبه، 21 دی ماه 1392 = 11-01 2014

وقت فاجعه در سینمای ایران

حبیب ایل‌بیگی/مدیرعامل انجمن سینمای جوانان

خبرآنلاین: فاجعه زمانی‌ست که بودن تبدیل به خاطره شود و رفتن زمانی فرا رسد که هیچ انتظارش را نداری، ناآگاه نسبت به آنچه پیش‌روست قدم در راهی بگذاری که می‌دانی لحظه به لحظه با خطر دست‌وپنجه نرم می‌کنی اما آنقدر از ترس‌ها گذشته‌ای که خودت را بالاتر از خطر می‌بینی، زمانی را پایان نامیده‌اند‌؛ وقتی که دیگر نه تو می‌مانی و نه ترس‌هایت و نه خطرها و این لحظه‌ای است که نبودت تبدیل به فاجعه می‌شود.

بچه‌های جنگ، لحظه به لحظه در میدان جنگ خطر را از نزدیک حس کرده‌اند و جان بر کف برای دفاع از میهن پا به میدان مین گذاشته‌اند، جواد شریفی‌راد نیز از همان گروه بود، از کسانی که سال‌های جنگ را از سر گذرانده بود و خطر را از نزدیک چشیده بود.

ورود او به سینما دنیای تازه‌ای را پیش‌رویش گشود‌؛ دنیایی با آب و رنگ سینما اما با خطری نزدیک به آنچه جنگ داشت. او از در جلوه‌های‌ ویژه وارد سینما شد و به اقتضای سینمای ایران آنچه به عنوان ابزار در دست او و همکارانش قرار گرفت تا انفجارهای قارچی و تیراندازی‌های پرهیجان خلق کنند، همان مواد منفجره جنگی بود و تبحر شریفی‌راد و دیگر همکارانش که در روزهای جنگ به‌دست آمده بود، بر سر فیلم به یاری آنان می‌آمد و همین پایان کار این هنرمند سینمای ایران را رقم زد.

اغلب وقتی صحبت از جلوه‌های ویژه به میان می‌آید بیش از هر چیز انفجارها و حرکت هلی‌کوپترها و تیراندازی‌ها و تصاویری از این دست به ذهن می‌رسد، اما یکی از بخش‌های مهم جلوه‌های‌ویژه که به کمک فیلم‌های سینمایی می‌آید، خارج از این فضاهاست، مانند کاری که زنده‌یاد شریفی‌راد در روزهایی که فعال بود و پویا خلق کرد و حالا امروز آن را برای سینمای ایران به یادگار گذاشته است.

یکی از روزهای زمستانی سال 1390 بود که به دیدن پشت صحنه پروژه سینمایی «محمد(ص)» اثر مجید مجیدی رفتم. یکی از افراد حاضر در جمع تولیدکنندگان آن فیلم زنده‌یاد شریفی‌راد بود. فرصتی دست داد و با هم به گفت‌و‌گو نشستیم، از او درباره حضورش در این پروژه پرسیدم و صحبت به کارهایی رسید که او برای این فیلم انجام داده؛ از ساخت 60 قطعه وسیله برای یک فیلم سینمایی تا به جای گذاشتن ابزاری که تا سال‌ها می‌تواند در خدمت سینمای ایران باشد. او در آن شب از دست‌سازه‌هایش گفت؛ هلی‌کوپتری که بدون خلبان پرواز می‌کند و دوربین حمل می‌کند تا موج‌ساز و فن‌های بزرگ بادساز و ابزار دیگر...

آن روز حالا برای من خاطره است، آن گفت‌وگو و آن شور و حال شریفی‌راد و آن هیجانش از ساخته‌هایش برای سینمای ایران‌، اما امروز جای او در میان ما خالی ا‌ست‌؛ جای هنرمندی که یک فاجعه او را از میان ما برد.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: