چهارشنبه، 18 دی ماه 1392 = 08-01 2014نياز به مغز ملی برای مذاكرات هستهایجوان آنلاین (پاسداران): سيد عباس عراقچي، مذاكرهكننده ارشد كشور در مذاكرات با 1+5 يكشنبه 15 دي ماه در گفت وگو با ايسنا بر آنچه كه صبح همان روز توسط دكتر علي اكبر صالحي در رابطه با تصميم سازمان انرژي اتمي دائر بر افزايش كارشناسان فني تيم هستهاي بيان شده بود، مهر تأييد زد. عراقچي ضمن استقبال از افزايش كارشناسان فني سازمان انرژي اتمي در تيم مذاكرهكننده ايران با 1+5 اظهار داشت: «زماني كه مذاكرات كارشناسي مربوط به گام نهايي آغاز شود، احتمالاً تيم كارشناسي سازماندهي مجدد شده و با توجه به موضوعات مربوط به گام نهايي، تقويت خواهد شد». تحول در تركيب و سازماندهي تيم هستهاي، مسئلهاي است كه از همان ابتداي تشكيل دولت جديد در سطح وسيعي از مجامع دولتي و علمي مطرح گرديده است. در واقع، اين موضوع، داراي پيشينه مطالبه نخبگان و همچنين برخي از نهادهاي كشور در خارج از مجموعه دولت و حتي درون دولت بوده است. منظور از تغييرات در ساختار اين تيم يا سازماندهي مجدد، بازنگري در الگوي جذب كارشناسان و همچنين تجميع حوزههاي نخبگي فني، راهبردي و ديپلماتيك بوده است، به گونهاي كه در عين بهكارگيري بهترينها و حرفهايهاي اين عرصهها، تنوع در تخصصهاي مربوط نيز مدنظر قرار گيرد. با اين حال، خود تيم مذاكره كننده يك مجموعه است با كاركردها و البته توان و ظرفيتهاي مشخص و تيم پشتيبان فكري، سناريونويسي، طرحريزي و رصد يا پايش تحولات اين عرصه، مجموعهاي ديگر. اگر به تيمهاي مذاكره كننده ساير طرفهاي اين مذاكرات خوب نگريسته شود، مدل و الگوي كاري آنها هم به لحاظ نسبت مجامع تصميمسازي و تصميمگيري يا نسبت ميان حوزههاي سياستگذار و مديران و مقامات مجري ديپلماسي و همچنين به لحاظ ساختار تيمها و كساني كه در روي ميز مذاكرات يا پشت صحنه فعاليت ميكنند، مشخصميگردد. در ديپلماسي هستهاي ما طي چندماه جاري به ويژه ژنو 2 و 3، اين نقشها به صورت يكجا و متمركز ايفاگري شده است. سياستگذاري در اين عرصه را بايد مجامع و مقاماتي كه شأن و منزلت سياستگذاري كلان امنيت ملي را دارا هستند، ايفا نمايند و مديران مجرب و حرفهاي از جنس ديپلماسي نيز هم و غم خود را به مديريت صحنه اجراي اين سياستها معطوف و مصروف نمايند. اما مگر با تيمي شش نفره ميتوان همه مسائل اين صحنه را رصد كرد، تجزيه و تحليل نمود، به يافتن و ادراك سناريوها پرداخت، آيندههاي محتمل و ممكن را پيش بيني نمود، رفتارشناسي هر يك از طرفهاي مقابل را در اين آيندهها به عمل آورد و تدابير مناسب با خاستگاه منافع ملي قطعي را در قبال هر يك از اين وضعيتهاي ممكن و در شرايط عدم قطعيت، تعيين نمود؟ تيم شش نفره ايران طي اين مذاكرات، غالباً حرفه ديپلماسي داشتهاند و اگر اين امر شرط لازم هم در اين عرصه بوده باشد، اما كافي نيست. زيرا الزاماً مسلط بودن بر جنبههاي شناخت عملي يا درك ملاحظات عيني محيط بينالمللي، به توفيق يك تيم در ستاندن حقوق كشور و صيانت از منافع ملي منتهي نميشود. شرط كافي، تخصص و اشراف بر صحنه و ميدان بازي است و در اين رابطه، تنها حضور يك مهندس فني كفايت نكرده و نخواهد كرد. توصيف منصفانه وضعيت جاري نشان ميدهد كه تمركز جو ديپلماسي بر تيم هستهاي به گونهاي بوده است كه نوعي غلبه نگرشهاي معطوف به ديپلماسي را بر فضاي مديريت مذاكرات شاهد بودهايم. اما نكته در اين است كه مباني توجيهي نياز به گسترش اعضاي تيم هستهاي تحت عنوان سازماندهي مجدد اين تيم را نبايد محدود به اعضاي فني آن نمود. با توجه به آسيبشناسي گذشته و مقايسه الگوي رفتاري طرفهاي مقابل، لازم است سازماندهي مجدد تيم هستهاي به صورت فراگير و در فراسوي جنبههاي فني نيز صورت پذيرد. تلاش براي وارد كردن برخي نمايندگان مجلس به عنوان اعضاي ناظر تيم هستهاي، خواه شدني يا ناشدني باشد، در اين رابطه معنادار است. پيشنهاد عمليتر با درنظر گرفتن اختيارات دولت در اين عرصه، بازسازي تيم هستهاي از طريق افزودن كارشناسان سياسي، حقوقي، راهبردي و همچنين بانكي و اقتصادي است. حضور لشگر كارشناسان تيمهاي مذاكراتي 1+5 طي نشستهاي گذشته وين، ميتواند نمونههايي قابل تامل براي ما باشد. وجود راهبرد ملي در كشورهاي طرف مقابل جمهوري اسلامي ايران، موجب شده است كه گروههاي مختلف كارشناسي، به عنوان پشتيبان و مشاور تيم مذاكره كننده عمل نمايند و اعضاي تيم مذاكراتي تنها حرفه و تجربه خود را در خدمت مديريت صحنه مذاكره متمركز نموده و به كار گيرند. فارغ از اينكه اعضاي تيم هستهاي فعلي تا چه ميزان از حيث تجربه و تخصص، بر امور مرتبط با مسئله هستهاي كشور تسلط داشته و تا چه ميزان با تجارب و سوابق گذشته اين مذاكرات آشنا يا درگير بودهاند، نگاه در خصوص تركيب تيم هستهاي بايد به سمت توسعه و تجميع ظرفيتهاي لازم براي تعريف ملي از مسئله هستهاي و تعيين محتواهاي مناسب با منافع ملي و همچنين مدنظر قراردادن حداكثري ديدگاهها در منظومهاي سازگار با امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران جايگزين گردد. در اين رابطه، مسئله حياتي به عنوان امري ملي و راهبردي، تشكيل مجموعهاي است كه بدون وسواس يا وابستگيهاي وزارتخانهاي، سياسي يا نظاير آن، ظرفيتهاي خود را در همان مسيري كه سياستگذاريها تعيين كردهاند، به جريان اندازد. بر اين اساس، افزايش كارشناسان فني در تيم هستهاي نه تنها توجيه منطقي دارد بلكه بايد همين توجيه در خصوص تقويت و توسعه اعضاي غيرفني تيم هستهاي نيز با ديدگاهي ملي و واقعگرايانه مورد عنايت قرار گيرد. |