چهارشنبه، 11 دی ماه 1392 = 01-01 2014اعتياد، بيكاری و فقر؛ عامل از دست رفتن روحيه مردم بماعتماد| كارشناسان حوزه سلامت و بهداشت مقيم شهر زلزلهزده بم درباره علت از هم گسيختگي روحيه مردم اين شهر در دهمين سال پس از زلزله 5 دي ماه 82 با« اعتماد» صحبت كردند. دكتر علي سلاجقه،روانپزشك ساكن بم ميگويد: «زمان زلزله 5/92 درصد افراد عضوي از خانواده خود را از دست دادند. به روايتي 41 هزار نفر از مردم بم به كام مرگ رفتند. از خانوادهيي كه تا پيش از 5 دي ماه 1382 در كمال آرامش زندگي ميكرد، بعد از زلزله شايد فقط يك نفر باقي ماند و آن هم بدون خانه و تنها و همراه با غم از دست دادن تمام عزيزان. شهر آن زمان 100 هزار نفر جمعيت داشت. البته مردم ساير استانهاي كشور كمك كردند و با كمك آنها تحمل اين غم براي مردم بم قابل تحملتر شد اما بسياري از مشكلات روحي هنوز بعد از سالها باقي مانده. اگرچه 10 سال گذشته و چهره شهر بازسازي شده اما مرگ همسر و فرزند بزرگترين درد است و اگر همزمان باشد، فشار مضاعفي را تحميل ميكند. بروز بعضي عوارض مثل واكنشهاي ترس يا افسردگي يا اضطراب و نگراني يا احساس شكست و حتي مشكلات جسمي و سرطان و ميگرن و مشكلات گوارشي پس از وقوع زلزله طبيعي است اما اگر تا دو سال بعد از زلزله اين واكنشها پايدار بماند بايد نسبت به وضعيت روحي و رواني مردم نگران شويم. طبق تحقيقي كه سال 90 روي 2 هزار نفر از مردم بم انجام شد اختلالات مزمن 2/1 برابر و استرس 4/1 برابر بيشتر از زمان پيش از زلزله مشاهده شده و 20 درصد مردم دچار اختلالات اضطرابي، 16 درصد دچار افسردگي و سوگ، 9 درصد دچار PTSD (آسيب روحي – رواني بعد از سانحه) و 23 درصد دچار اعتياد بودهاند علاوه بر آنكه استرس و PTSD ميتواند تا ماهها پس از زلزله باقي بماند كه از نشانههاي آن هم كابوسهاي شبانه، به ياد آوردن زمان وقوع زلزله (تا چند سال بعد از وقوع زلزله) گوش به زنگي، برانگيختگي و كرختي عاطفي است. ادامه مشاوره روان درماني براي كاهش اين اختلالات در مردم بم لازم بود و البته مشاوره هم ادامه يافت اما حجم اتفاق بسيار بالا بود. البته تمام اهالي بم واكنش يكسان به زلزله نداشتند زيرا به هر حال هوش و توانايي افراد، ميزان تحمل در مقابل فشارهاي روحي و تيپ شخصيتي افراد با يكديگر متفاوت بود. تحقيقي كه سال 90 روي 117 نفر از مردم بم توسط دانشگاه علوم پزشكي شيراز انجام شد، نشان ميداد كه عقايد مذهبي و ايمان مردم در كاهش علايم عاطفي اختلال استرس موثر بوده اما امروز 3 مشكل عمده شهر؛ بيكاري، فقر و اعتياد است. اعتياد به علت وقوع زلزله و واقع شدن شهر در مسير ترانزيت مواد افزايش يافته و تمام خانوادهها از هر قشر و سن و با هر ميزان تحصيلات گرفتار آن هستند. قرار است تا ماه آينده يك مركز دولتي درمان اعتياد فعال شود اما هنوز تمام مراكز درمان، خصوصي هستند. مصرف مواد صنعتي در بم بسيار كم است و سال گذشته من كمتر از 10 مراجعه براي درمان شيشه داشتم چون هنوز الگوي مصرف، سنتي است. بيكاري هم در شهر بسيار شايع است چون اين مردم غير از كشاورزي و توليد خرما منبع درآمد ديگري ندارند. پس از زلزله تعداد زيادي از افراد دچار معلوليت شدند و كودكان و زنان بسياري سرپرست خود را از دست دادند و امروز بم يكي از معدود شهرهاي ايران است كه بيش از 40 مركز خيريه در آن فعال است و با وجود كمكهاي بهزيستي و كميته امداد و انجمنهاي غيردولتي، مردم همچنان نيازمند حمايت هستند. به مناسبت نوروز و برداشت خرما دو برنامه تفريحي در ارگ جديد برگزار ميشود اما برنامهها بايد بيشتر باشد. افسردگي و اضطراب شيوع بسيار بالايي دارد و بيش از 90 درصد مردم به علت فقر قادر به پرداخت هزينه مراجعه به روانپزشك و تهيه داروهايشان نيستند. در بخش خصوصي اصلا تخت اعصاب و روان نداريم و در بخش دولتي هم 12 تخت داريم كه حجم تختها كافي است. مشكلات رواني مردم صرفا مربوط به زلزله نيست بلكه فقر و بيكاري و اعتياد هم ميتواند باعث مشكلات روحي و رواني شود.» علي جهانپور، مسوول نظام پرستاري شهرستان بم هم ميگويد: « بعد از زلزله خيليها كه فراري و قاتل بودند آمدند به بم و در كمپها و اردوگاههاي بم ماندگار شدند. پيرزني را يك معتاد خفه كرده بود به خاطر يك گاو صندوق. وقتي بچههاي اطلاعات او را گرفتند ديدند قاتل فراري بوده. البته خودش هم قرباني بود. مردم بم عصبي شدهاند. يادم هست پزشكي كه به ايران آمده بود به مترجمش ميگفت آسيبهاي اجتماعي و رواني 5 سال بعد از زلزله بروز ميكند و دقيقا همين طور شد. مردم شب در خانهشان ميمانند و بيرون نميآيند. آن موقعها ما هر شب جمعه خانه پدر بزرگ بوديم. ديگر الان كسي نمانده. بميهاي اصيل يا از بم رفتند يا كشته شدند. الان عروسي ميگيريم و حداكثر 100 نفر ميهمان داريم. قبل از زلزله، عروسيهاي بم كمتر از 600 ميهمان نداشت. يك بخش اعصاب و روان در بيمارستان پاستور داريم كه اغلب به دليل اعتياد و مشكلات عصبي بستري ميشوند. قبل از زلزله بخش اعصاب و روان نداشتيم. البته پشت نوبتي هم نداريم چون متاسفانه اكثرا براي درمان مراجعه نميكنند چون از آبرويشان ميترسند. شهر كوچك است و تعصب خاصي دارند. در موارد حاد خانواده به اورژانس 115 يا پليس 110 خبر ميدهد كه بيايند و بيمار را ببرند. در آمار رسمي گفتند كه 35 هزار نفر فوت كردند ولي حدود 80 هزار نفر فوت كردند. آمدند مردم را ترساندند گفتند اگر بخواهيم بم را استان كنيم با اين تعداد كشته بم استان نميشود. هر سال 5 هزار نفر از كشتهها كم ميكنند. مهمترين چيزي كه ميتوانست جوان ما را از اعتياد دور كند اشتغالزايي بود. اگر ارگ جديد در هر نقطه كشور بود حداقل روزي 1000 نفر بازديدكننده داشت اما شما برويد 10 نفر هم آنجا نيستند. اگر 4 شهرك صنعتي در بم فعال ميشد اين حد بيكاري نداشتيم.» تا ما ایرانیها متعهد نشویم و این رژیم کثیف و خودکامه و دزد و وطن فروش به نفع خود را پایین نکشیم تمام کشورویرانه و سرمایه ملی نابود و جوانان معتاد میشوند، پس بپا خیزید مردم ،بر الیه این رژیم ولایت وقیح دیکتاروری تا دیر نشده مرگ بر رژیم کثیف آخوندی مرتجه آزاد باد ایرانو ایرانی پولهای بیحساب فروش نفت را کجا برده اند ؟ ثروت بیحساب نفت متعلق به مردم بیچاره بم هم است چطور شهرهای شیعه نشین لبنان را نوسازی کردند ؟ ملا سیدحسن نصراله گفت بدستور ولایت فقیه وباهزینه او شهرهای بمباران شده مناطق شیعه نشین لبنان بسیار زیبا نوسازی شد حقوق مردم زلزله زده بم را خرج اعراب اجنبی جنوب لبنان میکنند چقدرغارت؟ چقدر دزدی؟ |