چهارشنبه، 11 دی ماه 1392 = 01-01 2014بدون جلب رضایت سپاه، تعامل با غرب دشوار است - کوروش اعتمادیامّا روند تحولات و مناسبات سیاسی در ایران و منطقه بیانگر واقعیتِ دیگری است و آنهم نقش سپاه پاسداران در معادلات سیاسی است که بدون جلب رضایت و تضمین سهم سپاه از قدرت و سودهای میلیاردی، هیچ صلح و آرامش و امنیت سیاسی به منطقه باز نخواهد گشت. مهار ملایان امری است ممکن و سهل که این امر هم متحقق شده است، امّا نادیده گرفتن سهم سپاهیان در این بازی قدرت بمعنای شکست استراتژی سیاستی است که تلاش میورزد شرایط سیاسی «متعارفی» را در منطقه برقرار کند. کوروش اعتمادی **** «تفاهمنامه» ژنو 3، میتواند و نه یقیناً، سر منشاء آغازِ فصلِ تعاملِ غرب با جمهوری اسلامی بحساب آید، اگر همهء شروط تحقق یابند. بنظر میرسد بر پایهء رویدادها و رایزنی های پنهان و آشکار رژیم با آمریکائیان در ماههای اخیر، اسلامگرایی همچنان یکه تازِ صحنهء بازی قدرت در منطقه و «آلترناتیو» موردِ نظری باشد در برآوردهِ کردن مطالبات غربیان، بویژه در بحران آفرینی در حوزهء انرژی. ظاهراً قرعه اینبار، پس از یک دورهِ فرتوت و انزوا و فروپاشی مشروعیت اسلامگرایی اهل تسنن بر محوریت ریاض، قاهره و استانبول، بسودِ اسلامِ تحت سیادت تشیع در ایران از گردونهء بازی قدرت به بیرون آمده باشد. کارت بازی رو است آنهم پس از کوس رسوایی «مُرسی» در مصر و «اردوُغان» در ترکیه که دیگر دلارهای آل سعود هم برای نجات این دست پروده های اسلام «وهابیسم» کارساز نیافتاد. پس برای حفظ «ثبات» و تأمین منافعِ خودیها میبایست در پی شیخِ دیگری بود که راه «اعتدال» را پیش گیرد با کلیدی در دست برای حل معضلات لاینحل تا تضمینِ امنیتِ شریان حیات اقتصادی غربیان در منطقه. بی گمان در جایی از این سناریو میبایست تأکید شده باشد که به جنبشهای سکولار دمکراسی نمی بایست اعتماد کرد، چرا که بواسطه ترس از حضورشان در قدرت با هدف استقرار دمکراسی و قانون اساسی سکولار، لطمات جبران ناپذیری بر تجارت و معامله گری نیروهای غیر بومی در منطقه وارد خواهند آورد. امّا پرسش اصلی در این سناریوی برنوشته شده چیزی دیگری است. آیا در این گردونهء دوار که همهء صاحب منصبانِ قدرت حضوری جدّی دارند، اهداف یکسانند؟ آیا آکتورهای این صحنهء سیاست ورزی ریاکارانه که هریک در دورنمای سیاسی خود، سرنوشت معینی را پی میجویند، نوعی همگرایی سیاسی در دفاع از منافع یکدیگر مشاهده میگردد؟ در همین روزهای اخیر پس از جدالی بی امان بر سر مفُاد «تفاهمنامه» ژنو 3 ، فرمانده سپاه، علی جعفری، بر سر رئیس جمهور حکومت، حسن روحانی، بانگ برآورد: «اگر در سیاست دخالت نکنیم کلاهمان پس معرکه است». منظور جعفری در این گفتار یعنی دخالت سپاه در کارِ حکومت است. سپس جعفری تأکید میکند: « سپاه نمیتواند ساکت بنشیند و بیتفاوت باشد.» پیش از آن علی جعفری در خصوص انتقادهای رئیس جمهور حکومت و اعوان و انصارش از مداخلهی سپاه در سیاست گفته بود: «سپاه پاسداران وظیفه پاسداری از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن را بعهده دارد و مهمترین خطری که انقلاب اسلامی را تهدید میکند عرصه سیاست است». پاسدار جعفری در ادامه میگوید: «آنهایی که حرکت سپاه را مزاحم، مانع و در جبهه مقابل خود میدانند، این چنین فضا سازیهایی را انجام میدهند که مثلا سپاه نظامی است و نباید در مسائل سیاسی ورود کند و حرفهای حضرت امام را به رخ ما میکشند، البّته ما به این افراد توّجه نداریم و کار خود را میکنیم و نمیتوانیم از این موضوع غفلت کنیم که اگر غفلت کنیم و خیال کنیم صرفا آمادگیهای دفاعی برای حفظ انقلاب کفایت میکند و دشمنان داخلی با حمایت خارجیها از مسیر تهدیدات سیاسی انقلاب را از دست ما بگیرند، کلاه ما پس معرکه است و آن جاست که ما وظیفه خود را به خوبی عمل نکردهایم.» در واقع گفته های جعفری پاسخ صریحی است به اظهارات حسن روحانی پیش از سفرش به نشست سالانهء سران کشورها در نیویورک که در نشستی علنی به سپاهیان میگوید: « بجای حضور فعال در امور سیاسی به چند پروژه ملی بسنده کنید و امور سیاسی را بعهده اهل فن بگذارید.» مشابه چنین دیدگاهی را هم رهبر جمهوری اسلامی در دیداری دیگر با فرماندهان سپاه در بیت خود در میان میگذارد، آنهم به گمانی تا جلب رضایت و حمایت سپاهیان از سازش پشت پرده ملایان با غربیان را فراهم آورد. رهبر برای آرامش خاطر سپاهیان «تحت امرش» از آنها تقاضا میکند در مقابل سیر حوادث از خود «نرمش قهرمانانه» نشان دهند. امّا هنوز برای سپاهیان رژیم بطور دقیق روشن نیست آن هنگامیکه رئیس جمهور حکومت عازم سفر به مرکز تجمع دولتمداران جهان بود، چرا او بناگهان از بازوی مسلح حکومت میخواهد با بسنده کردن به چند «پروژه ملی» دست از سیاست ورزی و دخالت در تصمیم گیریهای کلانِ سیاسی حکومت بردارند! در پاسخ به اظهارات این چنینی رئیس جمهور نظام، سردار پاسدار عبدالله عبداللهی فرمانده قرارگاه سازندگی سپاه میگوید: «هنوز من متّوجه این اظهارات رئیس جمهور نمیشوم که میگوید سپاه میبایست مسئولیت چند پروژه ملی را در اختیار بگیرد و امور سیاسی را به اهل سیاست واگذار کند.» سردار پاسدار عبداللهی اشاره میکند: «سپاه هم اکنون چندین پروژه ملی را در اختیار دارد و در گذشته نیز جلساتی با برخی وزرا ازجمله نفت و راه داشتهایم که نتایج خوبی هم به دست آمده است.» در رابطه با معامله گری بین حکومت و نظامیان، سردار عبداللهی اشاره میکند: « سپاه پروژههای زیر ۱۰۰ میلیارد دلاری را قبول نمیکند». منظور این سردار از پروژه های صد میلیارد دلاری همان پروژه های نفت و گازی است که هم اکنون سپاه آنرا در اختیار دارد و بزعم سردار پاسدار عبداللهی دیگر دلیلی ندارد قرار معامله ای که از پیش مورد تأیید دو طرف بوده مجددآً حول و حوش آن تجدید نظر کرد. بارها و بارها فرماندهان سپاه اعلام داشته اند یکی از وظایف سپاه پاسداران بر اساس مصوباتِ صریح قانون اساسی جمهوری اسلامی، دفاع از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن میباشد. علیرغم تمام فشارها و گاه مخالفت های غیرمستقیم برخی محافل روحانی با فزونی یافتن قدرت سپاه در ساختار نظام، سپاه صرفا ً به امور اقتصادی دلخوش نمیباشد. بویژه پس از دور اخیر انتخابات ریاست جمهوری و حذف جلیلی از گردونهء قدرت، بناگهان سپاه دریافت که نقش این ارگان نظامی در حوزهء اجرایی حکومت بسرعت در حال کم رنگ شدن است. یعنی همان خواست رئیس جمهور و رهبر نظام که سپاه میبایست به چند «پروژه ملی» دلخوش کند و امر سیاست و حکومتمداری را بعهده «اهل فن»، یعنی ملایان، وابگذارد. **** در گذشته هم اشاره شد خط مشی سیاست خارجی جمهوری اسلامی بویژه در رابطه با بحران خاورمیانه بیشتر از مجرای تصمیمات فرماندهان نیروی قدس سپاه پاسداران تحت فرمان سردار پاسدار قاسم سلیمانی تنظیم و هدایت میشود. طبیعی است با شدت یافتن هر چه بیشتر بحران نظامیگری در منطقه، نفوذ و قدرت مانور سیاسی سپاه در حکومت نسبت به شرایط عادی فزونی مییابد. و در یک چنین شرایطی است که آیت الله ها در حکومت به قدرت و توانمندیهای نظامی سپاهیان بیشتر وابسته میشوند و میبایست مطیع فرمامین آنها در رابطه با تحولات سیاسی در منطقه باشند. امروز به آشکار مشاهده میکنیم در مقابل هر مانور کوچک ملایان برای نزدیکی هر چه بیشتر به غرب، سپاهیان با تو دهانی به رأس حکومت، حملات گسترده تری را علیه ارکان اصلی نظام را سازمان میدهند. خوب بخاطر میاورم در سالها پیش، هنگامیکه جنگهای داخلی در عراق شدت یافته بود، مطلبی را در روزنامهء «حریت» ترکیه مطالعه میکردم که متوّجه جنگ داخلی در عراق بود، بطوریکه ارتش نیرومند آمریکا با همهء تجهیزات ممکن قادر به کنترل و اداره آن بحران نبود. گروه های شورشگر مسلمان در خاک این کشور هر روز و هر هفته صدها انسان بیگناه را سلاخی میکردند و به سینه قبرستانها میسپاردند. بر پایه اسناد بسیار در آن دوران، همگان مطلع بودند که بلوای جنگ داخلی و انفجارهای کنار جاده ای که منجر به کشته شدن تعداد بسیاری از سربازان آمریکایی مستقر در عراق میشد، زیر سر سپاه پاسداران با یاری گرفتن از گروه های مسلح شیعه در این کشور بود. حتی ارتش آمریکا در خاک عراق بفرماندهی ژنرال «پترئوس» کاملاً آگاه بود که بمب های کنار جاده ای همگی ساخت جمهوری اسلامی هستند و در ایران تولید میشوند. بسیاری اسناد معتبر هم وجود داشتند که نشان میدادند امر آموزش شورشیان شیعه که مسئول عملیات تخریبی در خاک عراق را بعهده داشتند، توسط نیروی سپاه قدس در شهرهای مرزی ایران نزدیک بخاک عراق انجام میگرفت. علیرغم تمام این مدارک، ارتش آمریکا هرگز از سوی نهادهای نظامی و دولتی آمریکا اجازه نیافت که پاسخی دندان شکن به همهء این دخالتگریهای نظامی جمهوری اسلامی در خاک عراق بدهد، علیرغم اینکه همه روزه در پی همهء این فجایع صدها نظامی آمریکایی و عراقی و شهروندان غیر نظامی عراقی جان خود را از دست میدادند. قاسم سلیمانی هم هرگز ابایی نداشت که بگوید در این بحران جنون آمیز، سپاه قدس نقش تعیین کننده ای را دارد. با وجود همهء خطرها یکبار او از طریق جلال طالبانی به ژنرال «پترئوس» پیامی را ارسال میدارد بر این مبنا که او مایل است برای حل بحرانِ جنگ داخلی در عراق با آمریکائیان بطور مستقیم وارد گفتگو شود. **** بهررو گسترش جنگ و خونریزی و بی امنی در خاورمیانه موجب تقویت هر چه بیشتر نقش و نفوذ سپاهیان در منطقه و در بارگاه حکومتی علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، خواهد شد. شکی نیست با تشدید این بحرانها، امکان امتیازگری سپاه در حوزهِ سیاست و اقتصاد فزونی خواهد گرفت. تمام هدف و تلاش سپاه در رقابت با ملایان، حفظ درآمدهای چند صد میلیاردی است که این ارگان نظامی در عرصه های گوناگون نصیب خود میکند. از قاچاق مواد مخدر گرفته تا قاچاق کالاهای ضروری مردم از ده ها اسکله غیرقانونی و فروش مستقل نفت و گاز ایران در بازارهای سیاه نفتی در جهان. یقیناً اگر سپاه پاسداران بخواهد این منافع سرشار مالی را حفظ کند، میبایست در حوزهء تصمیم گیری سیاسی در ساختار قدرت نقشی در خور توّجه داشته باشد. چرا که در یک چنین شرایط بحرانی است که سپاه بیشتر امکان مییابد به سودهای سرشار میلیاردی خود دست یابد و نه در یک وضعیت عادی. حذف جلیلی از صحنه سیاست و دستگاه امنیتی حکومت بمعنای باز پس زدن و ایجاد محدودیت سیاسی برای سپاه در ساختار حکومت بود. این تضعیف سیاسی خوش آیند سپاه نیست. حال سپاه برای باز پس گیری خاکریزهای از دست رفته قدرت، میبایست تلاش کند. بی گمان این تلاشها معطوف است به ابراز مخالفت هایی علیه هر اقدام نزدیکی و سازش پشت پرده ملایان با جامعه بین المللی و قدرتهای بزرگ غربی در رابطه با پرونده هسته ای حکومت. سازش جمهوری اسلامی با غرب بمعنای اُفول قدرت سپاهیان در ساختار نظام و از دست رفتن صدها میلیارد دلار سود و درآمد است که هر ساله این نهاد نظامی نصیب خود میکند. بسیار بعید بنظر میرسد که سپاهیان حکومت مهر تأییدی بر روند عادی شدن روابط سیاسی جمهوری اسلامی با جامعه بین المللی بزنند اگر منافع سیاسی و اقتصادی آنها در دراز مدت تضمین نگردد. و از سویی دیگر دولت های قدرتمند غربی هم این انتظار را نداشته باشند که بدین سهولت در کوتاه مدت همهء یخ های دشمنی مابین جمهوری اسلامی با غرب ذوب خواهند شد اگر سپاه خارج از دایره بازی قدرت باشد. دولت آمریکا و غربیان میبایست متوجه باشند، همانطور که بارها قاسم سلمیانی اشاره کرد، در ساختار نظام و در رأس این حکومت تنها ولی فقیه نیست که نقش تعیین کننده در روند تصمیم گیری سیاسی رژیم را دارد. اگر چه در طی یکسال اخیر روحانیون بارها در تماسهای پنهان خود با محافل غربی و آمریکایی وانمود میکنند که تنها ولی فقیه حکومت قادر است شروط آشتی با جامعه بین المللی را معین کند. امّا روند تحولات و مناسبات سیاسی در ایران و منطقه بیانگر واقعیتِ دیگری است و آنهم نقش سپاه پاسداران در معادلات سیاسی است که بدون جلب رضایت و تضمین سهم سپاه از قدرت و سودهای میلیاردی، هیچ صلح و آرامش و امنیت سیاسی به منطقه باز نخواهد گشت. مهار ملایان امری است ممکن و سهل که این امر هم متحقق شده است، امّا نادیده گرفتن سهم سپاهیان در این بازی قدرت بمعنای شکست استراتژی سیاستی است که تلاش میورزد شرایط سیاسی «متعارفی» را در منطقه برقرار کند. |