آدرس پست الکترونيک [email protected]









چهارشنبه، 4 دی ماه 1392 = 25-12 2013

قصاص قاتل، پدرم را باز نمی ‌گرداند

روزنامه شرق: اعلام رضایت بدون قید و شرط پسرنوجوان مقتول در لحظات آخر دادگاه و توضیحاتی که او درباره علت رضایت اعلام کرد، درخواست قصاص را که پدربزرگش از طرف او مطرح کرده بود، منتفی کرد. به گزارش خبرنگار ما، متهم که مردی 40‌ساله‌ به نام داوود است یک سال قبل در درگیری با شوهرخواهر سابقش او را با ضربات چاقو به قتل رساند و از محل فرار کرد اما مدتی بعد وقتی قصد داشت در مراسم ختم مقتول شرکت کند، بازداشت شد. ماموران پلیس یک سال قبل باخبر شدند مردی به نام سعید با ضربات چاقو مجروح شده‌ است. وقتی ماموران پدر سعید را مورد بازجویی قرار دادند او گفت برادرزن سابق فرزندش به نام داوود او را زده است. بنابراین تحقیقات برای بازداشت متهم آغاز شد. این در حالی بود که سعید در کما بود و بعد از 24 روز جان خود را از دست داد. داوود بعد از دستگیری به قتل اعتراف کرد و گفت: «اول سعید بود که به من حمله کرد و بعد هم من با او درگیر شدم و او را با ضربه چاقو زدم.»
پس از صدور قرار مجرمیت و با توجه به درخواست اولیای‌دم مبنی بر قصاص کیفرخواست علیه متهم صادر شد. روز گذشته در جلسه محاکمه بعد از اینکه نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت، خطاب به قضات شعبه 74 دادگاه کیفری‌استان تهران گفت: متهم حاضر در دادگاه با واردآوردن ضربات کشنده بر بدن مقتول او را به قتل رسانده و مدارک موجود در پرونده که در مرحله دادسرای جنایی تهران جمع‌آوری شده کامل است بنابراین درخواست صدور حکم قانونی را دارم. پدر مقتول بعد از نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و از طرف خود و نوه‌اش درخواست صدور حکم قصاص کرد. پدر مقتول برگه‌ای را به دادگاه ارایه کرد که در آن پزشکی قانونی اعلام کرده ‌بود پسر مقتول باوجود رسیدن به سن قانونی دارای رشد عقلی کافی برای تصمیم‌گیری نیست. سپس متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل عمدی را رد کرد و گفت: درست است که مقتول با ضربه چاقویی که من در دست داشتم به قتل رسید اما من اصلا قصد کشتن نداشتم.
متهم ادامه داد: خواهرم و سعید از هم جدا شده‌ بودند و خواهرم و پسرش در خانه پدرم زندگی می‌کردند. من سعی می‌کردم به خواهرم و پسرش اصلا سخت نگذرد اما سعید برای ما مزاحمت ایجاد می‌کرد. او مقابل خانه ما می‌آمد و داد و فریاد می‌کرد هر وقت که می‌فهمید خواهرم و پسرش تنها هستند به خانه می‌آمد و آنها را اذیت می‌کرد. چندین ‌بار به او گفتم این کار را نکن و قبول کن به خاطر کارهایی که کردی زنت از تو جدا شده ‌است. سعید دست‌بردار نبود تا اینکه روز حادثه قبل از درگیری سعید دوباره به مقابل خانه ما آمد و آبروریزی راه‌انداخت. من هم مقابل خانه پدرش رفتم. ما‌ سال‌ها بود که با هم آشنا و فامیل بودیم اما آن روز متوجه شدم خانه را عوض کرده‌اند. مقابل خانه برادر سعید رفتم و از برادرش خواستم تا آدرس خانه پدرش را بدهد به هر سختی که بود آدرس خانه را پیدا کردم و به آنجا رفتم. در خانه را زدم و متوجه شدم برادر سعید به آنها خبر داده که قرار است من بروم. با پدر سعید صحبت کردم و گفتم سعید مقابل خانه ما می‌آید و دادوفریاد می‌کند در شش‌ماهی که خواهرم طلاق گرفته‌ اصلا آسایش نداریم. یکدفعه سعید بیرون آمد و با چوب دنبالم افتاد پدرش چوب را از دست او گرفت و نگذاشت درگیری ادامه پیدا کند. من خداحافظی کردم و آمدم بعد از چند دقیقه متوجه شدم سعید دنبال من می‌آید. او مرا تعقیب می‌کرد تا بزند نزدیک سطل زباله‌ بودیم که او به من رسید.
متهم ادامه داد: کنار زباله‌ها مقداری پوست میوه ریخته‌ بود چشمم به کارد میوه‌خوری افتاد و آن را برداشتم. سعید به من حمله می‌کرد و من هم ضربات را پرت می‌کردم تا او نتواند مرا بزند. او یک هفته قبل هم به من چاقو زده ‌بود اما من چیزی نگفتم و گلایه‌ای هم به پدرش نکردم. آن روز هم فکر می‌کردم سعید چاقو دارد اصلا نفهمیدم ضربات چطور بر بدن او وارد شد. وقتی به زمین افتاد من هم فرار کردم. بعد از چند روز وقتی فهمیدم فوت شده خیلی ناراحت شدم و تصمیم گرفتم به مراسم ختمش بروم از اتفاقی که افتاده ‌بود خیلی ناراحت بودم واقعا نمی‌خواستم او کشته‌ شود ما‌ سال‌ها فامیل بودیم. یکی از قضات بعد از پایان دفاعیات متهم و وکیل او، از پسر مقتول خواست تا خودش درخواستش را مطرح کند. این پسر نوجوان گفت: «من گذشت می‌کنم و هیچ‌چیز نمی‌خواهم. درست است که پدرم کشته ‌شده اما انتقام گرفتن نمی‌تواند پدرم را بازگرداند پول هم نمی‌تواند کمک کند بنابراین رضایت می‌دهم و شکایتی ندارم.» رییس دادگاه در این هنگام به پسر نوجوان گفت: «این کار تو باعث می‌شود تا پدربزرگت مجبور به پرداخت حدود صدمیلیون‌تومان برای اجرای حکم قصاص شود چرا علیه او اقدام می‌کنی؟» پسر نوجوان گفت: «من نمی‌خواهم علیه پدربزرگم اقدامی کنم اما قصاص هم چاره کار نیست بنابراین گذشت می‌کنم.» در این هنگام قضات تنفس اعلام کردند و بعد از شور گفتند با توجه به اینکه پسر نوجوان بلوغ شرعی دارد و گواهی عدم رشد فقط در مسایل مالی کاربرد دارد اما این نوجوان درخواست دیه ندارد و گذشت کامل کرده بنابراین گذشت او قانونی و شرعی است. بنابر این گزارش هیات قضات بعد از پایان آخرین دفاعیات متهم برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: