آدرس پست الکترونيک [email protected]









پنجشنبه، 21 آذر ماه 1392 = 12-12 2013

تعارف با چاقوکش‌ها، چرا؟!

قدس آنلاین: کمیسیون حقوقی مجلس پس از 6 سال بررسی و کارشناسی(!) لایحه ممنوعیت «حمل و نگهداری و فروش سلاح سرد» را از دستورکار خود خارج کرد و به بایگانی فرستاد. هزاران آفرین، صد بارک‌ا...!

یعنی همچنان مانند سابق بزهکاران می‌توانند انواع چاقو، چاقو ضامندار (که یکی از نمایندگان سابق مجلس گفته بود جزو صنایع دستی مستظرفه مردم یکی از شهرهاست و عده‌ای صنعتگر از تولید آن نان می‌خورند!)
پنجه بوکس و ادوات نینجای چینی و کره‌ای و هنگ کنگی (که صنعتگران محترم خاور دوری از آن نان می‌خورند و خدا را خوش نمی‌آید محروم و مغبون شوند) را خریداری کنند و برای سرقت و زورگیری و باج ستانی از مردم به کار ببرند. چنانکه استعمال اسلحه گرم متداول است و بتازگی هر آدم لات و لوتی سری به شهرهای مرزی زده از طپانچه و کلت 45 و ششلول و هفت تیر برونینگ و مسلسل یوزی و کلاش نیکف (بخصوص جدا نوشتم کلاشین کف غلط اندر غلط است) و ژ- 3 خریداری کرده مثل باقلای یزدی و پشمک و قطاب تولید همان شهر و سوهان قم و سوهان و پولکی اصفهان و کاک یزدی و اصفهان و شیرینی‌های کرمانی و رشته خوشکای رشتی به تهران و کلانشهرها می‌برد و آدم می‌کشد.
شنیده‌ام متجاوزان مرزی هم از قراری که یک گروهبان مرزبان سابق برای من نوشته با دوشکا و سیمیونف روسی خمپاره‌انداز و تیربار سنگین آر پی جی هفت به سربازان وظیفه مرزدار ما حمله می‌کنند و هنوز خون آن 14 نفر خشک نشده بود بتازگی دو مرزبان دیگر که یکیشان استوار وظیفه بود را به شهادت رسیدند.
استدلالی که کمیسیون حقوقی مجلس برای از دستور خارج کردن این لایحه آورده بسیار جالب و منطقی است.
فرموده‌اند: «به این نتیجه رسیده‌ایم که نمی‌توان با قانون و ممنوع کردن از ارتکاب جرم با سلاح سرد پیشگیری کرد همچنان که با ممنوع کردن حمل و نگهداری، از ارتکاب جرم با سلاح گرم جلوگیری نشده است.»
ملاحظه می‌فرمایید؟ ملاحظه می‌فرمایند چقدر از اوضاع و احوال این مملکت اطلاع دارند؟
عجب استدلال محکمی، پس استعمال و نگهداری موادمخدر و کشت خشخاش و مواد افیونی را هم آزاد بگذارید، زیرا از سال 1334 که این قانون به تصویب مجلس رسید و وافورسوزان انجام شد، هنوز هم در گوشه و کنار جماعت وافوریون دیده می‌شوند و تریاک قاچاق افغانستان و تریاک ترکیه روی حقه وافور چسبانده شده و جیر جیر آن به آسمان می‌رسد.
عجب اطلاعات گسترده ای دارد این عضو کمیسیون نمی‌داند و خبر ندارد از زمانی که خرید و فروش و نگهداری حتی محرمانه و استعمال اسلحه گرم در این مملکت ممنوع شد ریشه دسته‌های راهزن مسلح خشک شد. از زمانی که راهزنی مسلحانه و استفاده از سلاح گرم با مجازات اعدام برابر شد آدمکشانی که سلاح قاچاق از کرانه‌های خلیج فارس و دریای مکران وارد می‌کردند و به جان مردم می‌افتادند حساب کار خود را کردند آقایانی که این نوع استدلال عجیب را دارند خوب است قانون منع خرید و فروش و نگهداری و استفاده از سلاح گرم را هم لغو کنند و مجازات محارب مسلح را به کار فرهنگی و قربان صدقه تبدیل کنند تا بدانند چه بلبشویی در کشور ایجاد می‌شود.
اگر می‌بینید در آمریکا این قدر از سلاح گرم استفاده و این همه آدم کشته می‌شوند به خاطر پیشینه دفاع از جان در قرنهای گذشته آمریکا است که مهاجران ناچار بودند در نواحی پهناور آن قاره پراکنده شوند و زندگی کنند و دولت آن زمان آمریکا ناچار بود به آنان اجازه حمل اسلحه بدهد.
این قانون سالهای 1600 و 1700 میلادی اکنون پیامدهایی یافته، اما کمپانی‌های اسلحه سازی آمریکا که نفوذ عمیق در سنا و کنگره دارند، برای حفظ منافع مالی خود اجازه نمی‌دهند قانون مزبور تغییر یابد و دیدید که یکی از اعضای گروه آوازخوان پانکی «سگهای زرد برادر شغال هستند» (اینان ایرانی مهاجر بودند) بر سر اختلاف مالی با دوستان خود چگونه سر کوچه رفت، یک مسلسل دستی خرید و بازگشت و رفقای خود را به رگبار بست و ماجرای قتل عامل روز جشن سن والانتین را که آلکاپون رفقای گانگستر خود را به رگبار بست، تکرار کرد.
6 سال است قانون منع حمل و نگهداری و فروش سلاح سرد در کمیسیون حقوقی مجلس دست به دست می‌شود. بارها فرمانده نیروی انتظامی، فرمانده پلیس و کارشناسان انتظامی در جلسات کمیسیون شرکت و استدلالهای خود را عرضه کردند و وقتی بیرون آمدند به مردم مژده دادند با تصویب این لایحه قمه و کارد و دشنه و چاقوی ضامندار و شمشیر کشیدن یا استفاده از پنجه بوکس و آلات نینجا (چوبی که کشتی گیران آسیای جنوب خاوری به کار می‌برند) ممنوع خواهد شد.
دل مردم خوش بود، اما به یاد دارم نماینده‌ای گفته بود، چاقوی ضامندار جزو صنایع مستظرفه تولیدی فلان شهرستان است و حیف است اگر منسوخ شود!
چند روز پیش در خیابانی راه می‌رفتم. دیدم کیف خانمی باز شد و محتویاتش روی پیاده‌رو ریخت. در میان آن چاقوی ضامنداری دیدم! دختر خانم مرا شناخت. سلام مؤدبانه‌ای کرد. گفتم این چیست؟ گفت به منظور دفاع شخصی! گفتم واقعاً می‌توانی چاقو بزنی و کسی را بکشی؟
خندید و گفت: نه، ولی همه دخترخانمها در کیف می‌گذارند. می‌گویند برای امنیت شخصی بد نیست. گفتم واویلا! شنیده بودم پری آژان قزی چاقوکش بوده است، اما ندیده بودم که حالا دیدم!



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: