پنجشنبه، 14 آذر ماه 1392 = 05-12 2013رسالت: احمدینژاد مودبانه نوشت، دولت بیاخلاقی کردسایت انتخاب: حامد حاجیحیدری در سرمقاله روزنامه رسالت نوشت: • روز دوازده آذر نود و دو را به ياد داشته باشيد... • بيگمان، و از هر زاويه ديدي که به موضوع بنگريم، آنها مجموعهاي از خطاهاي راهبردي را در تقابل با ساير نيروهاي سياسي مرتکب شدند، که نشان ميدهد که اين جمع که کهنهکار که نه، کهنهکار کهنهکار به نظر ميرسند، درک درستي از مفهوم "اقتدار" و "قدرت" ندارند. • در همين پرده اخير، عاليمقام، دکتر حسن روحاني، در حالي گزارش صد روزه خويش را به هجو غيرمنصفانه دولت پيشين تقليل دادند، که ميتوانستند در يک تحليل ساده از افکار عمومي ايراني و سنجش ميزان محبوبيت خود و رقباي سياسي که يا خدمات احمدينژاد را به رسميت ميشناسند، يا اساساً احمدينژادياند، در مييافتند که نبايد اينچنين در بياني فارغ از آداب، انبوه خدمات رئيس جمهور پيشين را ناديده بگيرند. همان طور که آيت الله سيد علي حسيني خامنهاي، مقام معظم رهبري، به عنوان پرنفوذترين و باتدبيرترين و پراميدترين و آشناترين نخبه سياسي حال حاضر ايران، مکرراً و تا آخرين روزها، به خدمات احمدينژاد ابرام داشتند و دارند. متصدي مقام رفيع رياست جمهوري اسلامي ايران، بايد بدانند که از ابتدا با يک اکثريت لغزان و با ميزان متوسط و کاملاً متوسطي از محبوبيت به قدرت رسيدهاند، و نبايد علاوه بر آنکه رئيس جمهور پيش از خود را اينچنين، "هجو" و "هزل" مينمايند، از اين حد هم عبور فرمايند، و باز در طعنهاي آشکار از واژه قبيح و طعنهآلود "سرهنگ" استفاده نمايند؛ از اين حد هم عبور فرمايند، و مجلس شوراي اسلامي را که اين همه با او همراهي کرده است را به طعنه بيازارد؛ از اين حد هم عبور فرمايند، و حتي سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي را که به دفعات و به رغم همه مضايق نشان داده است که به برکت مديريت پرتدبير و پراميد و پراعتدال، نفوذ قابل ملاحظهاي در افکار عمومي ايراني دارد و حامي وجوه معقول و معتدل دولت بوده است، به گزند از خويش براند. • روز دوازده آذر نود و دو، پس از گذشت يک هفته، رئيس جمهور سابق، دکتر محمود احمدينژاد، در نامهاي مؤدبانه، خطاب به دکتر حسن روحاني، ضمن تقدير از خدمات دولت او، و اعلام مراتب ياري و دوستي و همراهي با ايشان و به کشور، اعلام آمادگي کرد تا در دفاع از مساعي دولتمردان پيشين و مديران امروز کشور، در يک مناظره با دکتر حسن روحاني شرکت نمايد. در پاسخ، و با اختلاف يکي دو ساعت، دو تن از ارکان دولت اعتدال، واکنش نشان دادند. نشان دادند و کاش نشان نميدادند. • محمد رضا صادق، تلويحاً که نه، صريحاً رئيس جمهور سابق را به دروغگويي متهم کرد. اين در حالياست که اين، عاليمقام دکتر حسن روحاني و تيم مشاوران ايشان هستند که اين روزها در موضوعاتي مانند "ممنوع القلم" و "گندم" و "جزئيات و ضمايم قرارداد ژنو" و "خزانه خالي" و "بدهيهاي دولت ماضي" و "صورت اموال شخصي" و... در مظان اثبات صداقت خويشاند. • اکبر ترکان هم در بيان ديگري، بيگمان، از همه موازين آداب عبور کرد، و در اين زمينه ويژه در کنار زمينههايي مانند "پترو پارس" و "ابوالمشاغلي" رکوردها را شکست. تازه اين همه رکوردشکني را در شرايطي مرتکب شد که گفت: "اطلاعي از ارسال نامه محمود احمدينژاد رئيس جمهور سابق به حسن روحاني رئيس جمهور براي برگزاري مناظره ندارم" • او در رکوردشکني اول گفت: "شرط اين مناظره آن است که رئيس دولت دهم راستگو باشد!". به اين حد از آدابشکني بسنده نکرد و اضافه نمود: "حسن روحاني و محمود احمدينژاد در يک سطح قرار ندارند که بخواهند با هم مناظره کنند!". به اين حد هم بسنده نکرد و گفت: "شخصاً حاضر به مناظره با احمدينژاد است". از اين حد هم عبور کرد و در فشاند: "من نه به عنوان نماينده دولت، بلکه به عنوان شخص "اکبر ترکان" حاضر به مناظره با احمدينژاد هستم". از اين حد هم عبور کرد و گفت: "برادرانه به آقاي احمدينژاد پيشنهاد ميکنم که از پيشگاه ملت معذرتخواهي و از پيشگاه خدا طلب مغفرت کند، زيرا، خسارتهاي فراواني به کشور در حوزه اقتصاد، سياست و اعتماد مردم به دولت وارد کرده است". از اين حد هم عبور کرد و گفت: "مزاج احمدينژاد با فضاي آرام سازگاري ندارد". او گفت: "مدتي است که کشور آرام است و ما شاهد رفتارهاي منطقي در همه عرصههاي حکومتي هستيم و اين وضعيت مورد پسند احمدينژاد نيست". • و در همين روز سراسر خطا براي دولتمردان يازدهم، سخنگوي دولت که به ادب و آداب و نزاکت متصف و قرين و شهره است، در بياني غير منتظره در توجيه بهکارگيري مديران بازنشسته، از بيان فارغ از ادب، "قايقران" و "ملوان" در توصيف مديران جوان و مديران بازنشسته استفاده کرد، که اين، تکرار بيان موهن پيشين در قبال مديران کاربلد، اما جوان بوده است. اين خطاهاي اخير و داغ را بگذاريد کنار خطا در عزل و نصبهايي که ديگر هيچ کس نميتواند انکار کند که انباني از بيتدبيري است؛ اتوبوسي که هيچ، قطاري است؛ داسي که هيچ، کمبايني است؛ و مدبرانه که هيچ، عقدهگشايانه است. کار به جايي رسيده است که حتي به نظر نميرسد که در پايان فصل نقل و انتقالات، چيزي از مديران جزء دولت پيشين در مصادر امر باقي بمانند. صرفنظر از اينکه اين جانشينيها تا چه اندازه با تدبير همراه است، که در شواهد متعددي معلوم است که نيست، و با قطع نظر از اين که اين عزل و نصبها تا چه پايه با عدالت و تدبير قرين است که نيست، سئوال اين است که اين مديران پس از عزل به کجا ميروند و چه ميکنند؟ آشکارا دولت، تصور روشني از "مدير" ندارد. آنها تصور ميکنند که اين همه "مدير"، نه گروه نخبه و اليت، بلکه نيروهاي کمتوان هستند که پس از عزل، به خانه خواهند رفت و پا دراز خواهند کرد و قهوه خواهند نوشيد. اين هم خطاي استراتژيک ديگر. آيا دولت تدبير و اميد، با اين اقدام خود، يک قشر نخبه بزرگ و در عين حال توانمند و جوان و بهرهمند از يک شبکه گسترده روابط رسمي و غير رسمي را در موقعيت تقابل با خود قرار نميدهد؟ • همه اينها، فستيوالي از خطاهاست که از سطح خطاهاي معمولي يک دولت و سياستمدارانش گذر کرده است، و نشان ميدهد که آنها در تحليلهاي راهبردي خود به خطا ميروند؛ آنها يا در برآورد ميزان "اقتدار" خويش نقصان دارند، يا اساساً در درک اصل مفهوم "اقتدار"، با دشواري موجهاند، يا هر دو، که هر دو. اين خطاها با دوري از اخلاق در سياست ورزي پديد مي آيد. اين رويکرد نشانه "تدبير" نيست، اميدآفرين هم نخواهد بود. |