«نشان» دولتی را نگرفتم، محدودیتها آغاز شد
مریم زندی، عکاسی دارای مدرک کارشناسی از دانشکده حقوق و علوم سیاسی است به جای وارد شدن به وادی سیاست، هنر را انتخاب کرده و تاکنون نمایشگاههای متعددی در داخل و خارج از ایران برگزار کرده است. با اینهمه بیشترین شهرت زندی به دلیل عکسهای پرترهای است که از اهالی فرهنگ و هنر همچون هنرمندان سینما و تئاتر، ادبیات، نقاشان، معماران، موسیقیدان ها و...گرفته است. او این مجموعه ها را ادای دینی به فرهنگ و هنر کشور می داند و تاکنون چندین کتاب از پرترههایش را منتشر کرده است، کتابهایی که البته به دور از موانع و مشکلات هم نبوده و او از همان اولین جلد این کتابها به سختی برای چاپ آنها تلاش کرده است. با توجه به روی کار آمدن دولت جدید با شعار «تدبیر و امید» او در نامهای سرگشاده خطاب به حسن روحانی، رییسجمهور به مشکلاتی که طی 35سال فعالیت عکاسیاش داشته، اشاره کرده و در انتهای نامه خود خواستار اجرای عدالت در این زمینه شده است. این نامه که اختصاصا در اختیار روزنامه «شرق» قرار گرفته است، در پی میآید:
ریاست محترم جمهور، جناب آقای دکتر روحانی
با سلام
گفتید که سپیده را میبینم، ما امید بستیم به سپیده
میدانم که سرتان شلوغ است و همه برای دادخواهی سراغ شما آمدهاند، حق دارید ولی... من هم به شعار تدبیر و امید شما رای دادهام.در طول 35سال کار عکاسی حرفهایام بهعنوان تنها زن عکاس حرفهای ایران که تمام جریانات انقلاب 57 را (در حدود دوسال) عکاسی کرده و بهعنوان کسی که بهتنهایی آرشیو منحصربهفردی از بزرگان و هنرمندان و تاثیرگذاران هنر و سیاست در این مرزوبوم تهیه کرده (که ادای دین من بوده به فرهنگ میهنم) نهتنها هرگز کمک و همراهی با من نشده بلکه در هر مقطع با مشکلات و موانع بسیار روبهرو شدهام.
*در تیرماه سال 1388 به جرم عکاسی در تظاهرات دستگیر شدم که البته بعد از بازجویی و انگشتنگاری و...، آزاد شدم.
*در خردادماه سال 1389 نشان درجهیک هنر را که قرار بود از دست رییسدولت وقت بگیرم، در اعتراض به فشارها و شرایط بسیار بد عکاسان و عکاسی در جامعه، نگرفتم و طی نامهای دلایل خود را ابراز کردم. از آن تاریخ به شکلهای مختلف برای من محدودیت ایجاد شده است.
جناب آقای روحانی
من عکاسم، قاضی نیستم! عکاسی برای من حرفه، هنر و وظیفه است.
ایمان دارم که عکسهایم از وقایع اجتماعی ایران، اسنادی برای ملت ما و نسلهای آینده است و تاریخ قضاوت خواهد کرد که من تا چه اندازه به وظیفه فرهنگی خود عمل کردهام.همانطور که در تاسوعا و عاشورای سال 1357 و تمام وقایع انقلاب در خیابان بودم و عکاسی میکردم (که عکسهایش سالهاست در محاق سانسور وزارت ارشاد قرار گرفته) در پیروزی شما در خرداد 1392 نیز بین مردم بودم و از شادی آنها عکاسی میکردم، هر اتفاقی که در میهن من بیفتد من موظف به ثبت آن هستم.
طی نامه شماره 39004 به تاریخ 23/3/1392 وزارت کشور، صدور پروانه تاسیس برای انجمن صنفی عکاسان ایران (تنها NGO عکاسی فراگیر ایران) منوط به حذف! من از هیاتمدیره انجمن شده است. انجمنی که من از موسسان آن بودهام و در اولین و تنها مجمع عمومی آن بالاترین تعداد رای را داشتهام و حدود 9سال مسوولانه و مشتاقانه انرژی و وقتم را به امید ارتقای جامعه و هنر عکاسی، در آن صرف کردهام. اکنون چون اعتراضات، دلایل و نامهنگاریهای من به مسوولین، در این مدت به جایی نرسیده و من بهخاطر موقعیت انجمن عکاسان ایران، مجبور به استعفا هستم و حتی نمیدانم از چه مرجعی و بهخاطر چه جرمی قرار است مجازات و از حقوق اجتماعی خود محروم شوم، به آخرین امیدم یعنی نوشتن این نامه متوسل شدهام.در طول 35سال عکاسی حرفهای در کشورم مطمئن هستم که هرگز خلاف قانون کاری نکردهام. استدعا دارم دستور بفرمایید اگر من گناهی (جرمی) مرتکب شدهام آن را مطرح و در دادگاهی عادلانه ثابت کنند.این نامه به معنی آن است که امید عدالت در دلهای ما زنده شده!
با احترام مریم زندی