سریال تلویزیونی یا دعوت به خمیازه؟
قدس آنلاین: بعضی از کارگردانان تلویزیون در دراز مدت نشان میدهند که دغدغههای خاصی دارند و اصلاً کارگردان شده اند تا همین دغدغهها و آن چیزهایی که ذهنشان را درگیر کرده است، برای دیگر مردم هم روایت کنند.
مسعود شاه محمدی را میتوان در زمره همین کارگردانان قرار داد. او که چند سالی است در تلویزیون فعالیت دارد، هفت سال پیش سریال «خرده ستمگران» را برای شبکه سه کارگردانی کرد، اما در آن زمان مدیران شبکه سه این سریال را مناسب پخش ندیدند و آن را به آرشیو سپردند، اما حالا که تلویزیون برای پر کردن آنتن خود در مضیقه قرار گرفته آرشیو را به اصطلاح شخم زده و سریال خرده ستمگران را مناسب پخش در ماه محرم دیده و آن را به آنتن شبکه سه سپرده است؛ مجموعهای که در هر قسمت داستان مجزایی را روایت میکند.
شاه محمدی در کارنامه خود سریال عبور از پاییز را هم دارد، سریالی که رمضان چند سال پیش از تلویزیون پخش شد.داستان این سریال که برداشت آزادی از نمایشنامه شاه لیر بود، ستم یک مرد زیاده خواه و مال دوست را به اطرافیان و حتی فرزندانش نشان میداد. نقش این مرد ستمگر را چنگیز جلیلوند به زیبایی بازی کرد.
سریال خرده ستمگران را شاه محمدی قبل از عبور از پاییز ساخته است، به همین دلیل میتوان آن را یک جور دستگرمی برای این کارگردان دانست. در خرده ستمگران که به صورت اپیزودیک ساخته شده در هر قسمت شاهد ستمهای کوچکی هستیم که افراد معمولی نسبت به هم انجام میدهند.
وقتی با واژه «ستم» مواجه میشویم، معمولاً یاد ستمهای بزرگ تاریخی میافتیم، اتفاقاتی که آنقدر بزرگ بوده اند که در تاریخ ماندگار شدهاند. مثلاً ستمی که برخی فرمانروایان در حق مردم خود کردهاند و به واسطه همین کارها در تاریخ و یادها ماندگار شدهاند. اما شاه محمدی در سریال خرده ستمگران از ظلمهای مردم عادی به یکدیگر سخن میگوید. ظلمهایی که گاهی حتی ناخواسته هستند، اما به دیگری آسیب میزنند.
در سریال خرده ستمگران مثلاً از خیانت یک مرد به همسرش پرده برداشته میشود. مرد دارد به زنش خیانت میکند، اما این را حق خود میداند، اما زن دوم که مرد به او علاقهمند شده در شرایط بد مالی است و برایش خوب است که با مرد باشد، اما وجدان بیدار او نمیگذارد که او به همجنس خود بیوفایی کند. او خودش را جای همسر مرد میگذارد و در ذهن مدام خود را شماتت میکند تا جایی که مشکلات مالی را میپذیرد اما قبول نمیکند که به زن دیگری خیانت کند.
در قسمت دوم سریال خرده ستمگران داستان کودکی روستایی به تصویر کشیده شد که بعد از مرگ مادرش، پدرش ازدواج میکند اما پسر بچه نمیتواند زن بابا را تحمل کند، به همین دلیل به روشهای مختلفی متوسل میشود تا زن را وادار کند خانه آنها را ترک کند.
مثلاً یک بار خود را از کوه پرت میکند و میگوید زن بابایش این کار را کرده است.زن بابا، آدم خوبی است اما بچه او را دوست ندارد، نمیتواند یک زن دیگر را جای مادرش تاب بیاورد و در خانه پدری او را ببیند.کودک ناخواسته به زن ستم میکند و آنقدر این کار را ادامه میدهد که زن خانه مرد را ترک میکند.
امان از ریتم کند
پرداختن به این جزئیات در یک سریال تلویزیونی خوب است، اما آنچه سریال خرده ستمگران را خسته کننده و غیر جذاب میکند، ریتم کند آن است. سریال ضرباهنگ ندارد و بیننده را به خمیازه وادار میکند و مخاطب کم حوصله امروزی را از پای تلویزیون بلند میکند و یا او را وادار میکند که کانال تلویزیون را عوض کند و برنامههای شبکهای دیگر را تماشا کند.
شاه محمدی نمیتواند بگوید که چون هفت سال از زمان ساخت این سریال گذشته است، مخاطبان کمی با آن ارتباط برقرار میکنند و تقصیر را به گردن مدیران تلویزیون بیندازد چون قصه هایی که او برای این سریال انتخاب کرده است، زمان خاصی ندارند و اگر در ساختار و فرم مناسبی روایت میشدند به این زودیها سریال خرده ستمگران از رده خارج نمیشد.
شاه محمدی در سریال عبور از پاییز هم ریتم بسیار کندی را برای کارش انتخاب کرد، ریتمی که به آن میتوان صفت شاعرانه و روشنفکرانه داد، اما این جور ریتمها شاید برای یک فیلم مثلاً نود دقیقهای مناسب باشد اما برای یک سریال 30 قسمتی و یا 10 قسمتی اصلا مناسب نیست.
هر کارگردانی برای جذب مخاطب کم حوصله تلویزیون باید به قلاب اثرش اولاً رسانه و مدیوم برنامه سازیاش بشناسد؛ ثانیاً با ذایقه و سلیقه مخاطب آشنا باشد.داستان خوب یکی از ستونهای ساخت یک فیلم یا سریال است، اما بعد از آن بازیگران و ریتم و ساختار است که مخاطب را پای اثر نگه میدارد.اگر برای قصه و محتوای خوب، ظرف نامناسبی در نظر گرفته شود، همین اتفاقی میافتد که برای خرده ستمگران رخ داده است؛ مردم به تماشای آن نمینشینند.