آدرس پست الکترونيک [email protected]









یکشنبه، 28 مهر ماه 1392 = 20-10 2013

دزدان سفيدپوش در راه هستند

دو مرد جوان با دهان‌بند‌هاي سه گوش كابويي وارد قصابي مي‌شوند كه دوربين مدار بسته دارد. آن كه تنومند‌تر است و مي‌تواند يك گوسفند درسته آويزان شده از چنگك داخل يخچال را با يك حركت بلند كند و بيندازد روي پيشخوان سرگرم خالي كردن يخچال مي‌شود. اين يكي كابوي هم مي‌رود سر وقت چرخ گوشت و دخل قصابي. بعدتر تصوير قصاب مالباخته را مي‌بينيم كه حرف‌هاي جالبي درباره اين مدل از دزدي مي‌زند.«هر چهارشنبه از قصابي‌هاي جنت‌آباد دزدي مي‌شود. از يك قصابي 85 ميليون تومان پول نقد و گوشت و وسايل برده‌اند.» همه، چيزي كه از گربه‌هاي سيري‌ناپذيري كه قصابي‌هاي تهران را خالي مي‌كنند مي‌دانيم، همين است. دزدهايي كه روي هر چه گربه دزد را سفيد كرده‌اند و معلوم نيست با اين همه گوشت چكار مي‌كنند. اما اين خبر و فيلمي كه از تلويزيون پخش شد باعث شد يك بار ديگر مدل‌هاي جديد دزدي كه با خلاقيت زيادي همراه است سر زبان‌ها بيفتد. بابك نمك‌شناس از مركز اطلاع‌رساني پليس آگاهي تهران بزرگ در گفت‌وگو با تهران امروز از روش‌هاي جديد مي‌گويد و تا كيد مي‌كند كه دوره ور افتادن نسل دزدهاي سنتي افسانه نيست و آمارها نشان مي‌دهد دزدي‌هاي خلاقانه حالا در صدر جدول‌اند و خيلي وقت است دزدي به روش سنتي، و از ديوار مردم بالا رفتن را از مد انداخته‌اند.

به نوشته تهران امروز، هنوز هم ممكن است ماشيني كه شب كنار كوچه پارك شده است، صبح سر جايش نباشد. هنوز هم ممكن است توي مترو و اتوبوس شلوغ كيف‌تان را بزنند و هنوز هم ممكن است يك دزد خيلي خيلي كلاسيك كاري وجود داشته باشد كه شب لباس مشكي بپوشد جهت استتار، و از ديوار يك خانه بالا برود. اما آمار پليس نشان مي‌دهد تعداد اين مدل دزدي‌ها در برابر شيوه‌هاي جديدي كه با آن ماشين مي‌دزدند و جيب مردم را خالي مي‌كنند و به داخل خانه‌ها نفوذ مي‌كنند خيلي كم است. اينطور كه معلوم است با وجود آمار بالاي دزدي‌هاي خلاقانه بايد جوانب احتياط را كمي تغيير داد و براي جلوگيري از دستبرد حواس را به اضافه جمع، ضرب و تقسيم هم كرد. البته كه هميشه ذهن‌هاي منحرفي وجود دارند كه شيوه‌هاي جديد خلق كنند، اما براي نمونه‌دزدي‌هاي جديد را به چند دسته زير تقسيم كرده و از داخل پرونده‌هاي مركز اطلاع‌رساني پليس آگاهي براي هر كدام‌شان نمونه‌هايي آورده‌ايم كه معلوم بشود اين شيوه‌ها چقدر كارآمدند.

1ـ دزدي از ماشين

طبق آمار منتشر شده از سوي فرماندهي نيروي انتظامي تهران هر دو ساعت يك خودرو در اين شهر به سرقت مي‌رود. متاسفانه 60 درصد خودروهاي سرقت شده هم پرايد‌اند كه براي دزديدنشان فقط 13 ثانيه زمان لازم است. حالا با وجود گران شدن پرايد مي‌شود پيش‌بيني كرد كه اين آمار همچنان رو به بالا باشد. اما در كنار اين سرقت‌ها كه با وجود ماشين‌هاي چند صد ميليوني در تهران يك جورهايي آفتابه دزدي به حساب مي‌آيند، نوع جديدي از سرقت ماشين به بازار آمده كه فقط مخصوص ماشين‌هاي مدل بالاست. ماشين‌هاي مدل بالايي كه به خاطر امنيت بالا، كارشان با 13 ثانيه و 13 دقيقه و اينها راه نمي‌افتد و از آنجا كه در هر شرايطي در پاركينگ هستند كار دزديدنشان سخت مي‌شود. به خاطر همين هم هست كه در يكي دو سال اخير چندين روش جديد براي دزديدن اين ماشين‌ها يا سرقت لوازم‌شان مد شده. جالب‌ترين‌شان هم مي‌تواند سرقت زنجيره‌اي از BMW X3 باشد كه روشش خيلي سر و صدا كرد.

نمونه مثال‌زدني:

در خبرهاي منتشر شده نوشتند كه دزد لوازم X3 يك آدم فني بوده. اما اينطور كه معلوم است اين آدم فني در اصل مهندس مكانيكي بوده كه قبلا در نمايندگي BMW كار مي‌كرده و براي خودش برو بيايي داشته. روش سرقتش هم اينطوري بوده كه چند روز يكBMW ترو تميز را زيرنظر مي‌گرفته و مي‌دانسته صاحبش چه ساعت‌هايي كجا مي‌رود و البته چقدر ماشين را تنها مي‌گذارد. با داشتن اين اطلاعات در يك فرصت مناسب بعد از ده شب داخل باك بنزين ماشين آب مي‌ريخته و رسما موتور را تعطيل مي‌كرده. در اين شرايط ماشين يكي دو كيلومتر جلوتر از كار مي‌افتاده و صاحب حيرانش بدون اينكه بتواند آن وقت شب،براي آن غول بي‌شاخ و دم وسيله‌اي پيدا كند كه ببردش داخل پاركينگ، ماشين را قفل مي‌كرده تا فردا صبح بيايد سراغش. دزد فني هم همان شب تمام قطعات موتور را باز مي‌كرده و مي‌رفته. منتها تفاوت كار او اين بوده كه او هرگز به فكر فروختن وسايل ماشين در بازار سيداسماعيل و پشت شهرداري و اوراقي‌ها نبوده. اين دزد فني! به‌جاي اين كار بي‌كلاس فردا صبح به محض رسيدن صاحب ماشين مي‌رسيده سر صحنه، آنهم با ظاهري آراسته، سوار بر BMW X3 خودش و به صاحب ماشين پيشنهاد مي‌داده به‌جاي دو ماه معطلي در نمايندگي ماشينش را يك هفته‌اي تحويل دهد. اكثر صاحبان ماشين هم قبول مي‌كردند و به اين ترتيب دزد مذكور وسايلي را كه ديشب از ماشين بلند كرده بوده دوباره مي‌گذاشته سر جايش و به همين روش از 20 ميليون تومان تا 85 ميليون تومان كاسبي مي‌كرده.

2ـ دزدي خانوادگي

در آخرين روزهاي سال 91 معاون مبارزه با سرقت پليس آگاهي ناجا در يك مصاحبه مطبوعاتي خبر داد از زمان تحويل سكه‌هاي ثبت‌نام شده در تهران، آمار سرقت همينطور در حال افزايش است. اين خبر و تعداد زيادي هشدار ديگر كه همه‌اش هم از سوي پليس بوده مي‌خواهد بگويد داخل خانه‌تان سكه و پول نقد و طلا نگهداري نكنيد. اما متاسفانه هشدارها هيچ وقت به‌جايي نرسيده و هميشه داخل خانه‌ها انقدري پول و طلا و سكه هست كه دزدهاي بالفطره را به طمع بيندازد. آن هم در خانه‌هايي كه صاحب خانه به ضدسرقت بودن و نگهبان مجتمع و اينها خيلي مطمئن است و بي‌خيال دزدي‌هاي خانوادگي طلاهايش را در صندوقچه‌هاي خوش رنگ و لعاب نگهداري مي‌كند و بي‌خيال فاميل‌هاي نمك‌خور نمك‌دان شكن تبديل به مالباخته مي‌شود.

نمونه مثال‌زدني:

از بين همه پرونده‌هاي دزدي خانوادگي پرونده‌اي در پليس وجود دارد كه دزدهايش دو تا دختر دبيرستاني هستند . ماجرا هم اين است كه مردم معمولا به محض اينكه پليس مي‌گويد دزد از فاميل بوده، به سابقه‌دارها و معتادها و دست‌كج‌هاي شناخته شده فكر مي‌كنند و هرگز به يك دختر دبيرستاني شك نمي‌كنند. اما در اين پرونده دختر خاله دبيرستاني صاحب خانه كه با او خانه يكي بوده در يك فرصت مناسب كليدهاي خانه را از پنجره براي همكلاسي‌اش مي‌اندازند پايين و آنها هم مثل يك تبهكار حرفه‌اي در عرض نيم ساعت از روي كليدها براي خودشان كليد يدكي درست مي‌كند و كليد‌ها را بر مي‌گرداند. يك هفته بعد هم كه خانواده در يك تولد خانوادگي مهمان بوده‌اند همكلاسي مذكور مي‌رود و نيم كيلو طلاي داخل خانه را سرقت مي‌كند. به همين راحتي. حالا فكرش را بكنيد پليس مجبور شده همه افراد اين فاميل از ريز تا درشت را زيرنظر بگيرد تا متوجه بشود تازگي‌ها يكي از دخترها به پول و پله‌اي رسيده و خيلي خوب خرج مي‌كند. اينطوري مي‌شود كه دزد دستگير مي‌شود. اما معلوم نيست اگر اين دختر بچه‌ها اينجا هم كمي حرفه‌اي عمل مي‌كردند و هم قسم مي‌شدند كه تا 5 سال به اموال دزدي دست نزنند، عاقبت اين پرونده به كجا مي‌رسيد.

3ـ دزدي رفاقتي

بالاخره فاميل‌ها و خاندان‌هايي هم هستند كه از سر تا ته‌شان نمي‌شود يك آدم دست‌كج پيدا كرد. منتها اگر جزو اين خاندان‌ها بوديد خيلي مطمئن نباشيد كه درب خانه ضدسرقتتان به روي دزدها بسته مي‌ماند. اتفاقا آمار دزدي‌هاي رفاقتي خيلي هم بالاست. اصلا هم بيراه نيست كه در رفاقت‌هاي يكي دو ماهه كه اول و آخرش به يك باد بند است از اين اتفاق‌ها بيفتد. باز هم متاسفانه بايد عرض كنيم كه رفاقت‌هاي زنانه بيشتر در معرض اين خطرها هستند تا رفاقت‌هاي مردانه. البته نه به خاطر مردانگي و اينها، بلكه به خاطر اينكه بعضي از خانم‌ها سفره دل‌شان بدجوري باز است و اطلاعات و آمار خانه و داشته و نداشته‌شان را براي رفيق‌هايشان مي‌ريزند روي داريه.

نمونه مثال‌زدني:

آرايشگاه و استخر محل بسته شدن نطفه اين رفاقت‌هاست. دوستي‌هايي كه اگر يكي از طرفين‌شان دزد باشد، طرف مقابل به جز يك شماره موبايل اعتباري چيزي توي دستش نيست كه بتواند رد دزد دوست نما را پيدا كند. در يكي از پرونده‌هاي دزدي از منزل هم دقيقا همين شيوه اجرا شده بود. اينطوري كه خانم صاحب خانه در آرايشگاه با يك خانم ديگر دوست شده بود و در مدت كوتاهي رفت و آمدشان بالا گرفته بود. اينطوري رمز درهاي ضدسرقت خانه و رمز در اتاق ها(فكرش را بكنيد توي اتاق‌ها چه چيزهايي بوده كه درشان رمز داشته) به خاطر جان در يك قالبي صاحب خانه با دوستش لو مي‌رود و همسر دوست جديد در يك فرصت استثنايي هر چيزي كه در خانه بوده را جارو مي‌كند و مي‌برد. بعد هم مالباخته دقيقا مي‌ماند با يك خط اعتباري و يك عالمه دردسر براي پليس كه از توي انبار كاه سوزني را پيدا كند.

4ـ زورگيري

كيف‌قاپي و تيغ‌زني و كف‌زني خيلي پر دردسر و خطرناك است. در عوض زورگيري با آن خاطره‌هاي وحشتناكي كه براي همه ساخته اين روزها در صدر است. اينطوري كه ديگر نمي‌شود مطمئن بود كه از موقع بيرون آمدن از محل كار تا وقت رسيدن به خانه كيف و موبايل و دستبند و انگشترهاي‌تان همراه شما مي‌مانند. بهترين راه جلوگيري هم كه معلوم است. كيف و موبايل و دستبند و انگشتر نداشته باشيد!تا لااقل چيزي گير دزدها نيايد.

نمونه مثال‌زدني:

يكي از پر دردسرترين پرونده‌هاي زورگيري كه به ونك تا تجريش معروف شده بود در همين سال‌جاري بسته شد. پر دردسري هم اين بود كه دزدها به خاطر شيوه‌شان گير نمي‌افتادند. شيوه‌شان هم اينطوري بوده كه اول صبح يك موتور را دزديده و تا تاريكي هوا در مسير ونك تا تجريش هر چه توانسته‌اند در كوچه پس كوچه‌ها دزدي كرده‌اند. محدوده‌شان را هم گذاشته‌اند محلات بالا كه هر پروژه براي‌شان يك چيزي داشته باشد. فردا صبح هم با يك تصادف صوري يك موتور ديگر را مي‌دزديده‌اند و دوباره روز از نو، روزي از نو. اينطور كه معلوم است اعلام سرقت موتورسيكلت 24ساعت طول مي‌كشد و دزدها هم از همين 24ساعت استفاده مي‌كردند و با موتوري كه هيچ انگي به آن نمي‌چسبيده زورگيري مي‌كردند. از طرف ديگر زورگيرها افغان و بدون مدارك شناسايي بوده‌اند و با وجود چهره نگاري‌هاي نصفه و نيمه پيدا كردنشان كار ساده‌اي نبوده. اينطوري بوده كه پليس مجبور شده همه موتوري‌هاي داخل شهر تهران را كه شماره موتورشان هم مشكلي نداشته زيرنظر بگيرد تا اين باند زورگير را كه در يك روز ركورد 70 زورگيري را داشته‌اند به دام بيندازد.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: