آدرس پست الکترونيک [email protected]









چهارشنبه، 10 مهر ماه 1392 = 02-10 2013

تبليغ چای هندی روی جلد دفاتر دانش‌آموزان

جوان آنلاین: يكي، دو سالي است حمايت از توليد ملي و كار و سرمايه ايراني به يك عزم ملي تبديل شده است. يعني همه از كوچك و بزرگ لزوم تقويت اقتصاد و وابسته كردن آن به متغيرهاي داخلي به جاي متغيرهاي بين‌المللي و رسيدن به اقتصاد درون‌زا را درك كرده‌اند و تلاش دارند زمينه‌هاي اجتماعي، آموزشي، پژوهشي، فناوري، بودجه‌اي و اعتباري، سياسي و ديپلماتيك را براي موفقيت در اين امر بسيج كنند. در اين اثنا برخي ابتكارات اجرايي به صورت نوبرانه از اطراف و اكناف سر بر مي‌آورند. در همين رابطه مدال مبتكرترين دستگاه اجرايي مي‌رسد به آموزش و پرورش به خاطر شنا در خلاف جهت جامعه و دادن دفاتري با تبليغ اجناس و كالاهاي خارجي مثل چاي هندي به دانش‌آموزان دوره اول متوسطه در چند منطقه تهران!

جدا از اينكه تناقض در گفتار و عمل، دوگانگي تربيتي و گسست شخصيتي دانش‌آموزان را به دنبال دارد، حامل چند پيامد بزرگ و غيرقابل چشم‌پوشي هم هست.

اول: اين تعارض در آنچه مي‌گوييم درباره حمايت از توليد ملي و آنچه عمل مي‌كنيم، نمايش نازيبايي از دنياي ناصادق و منفعت‌گراي بزرگ‌ترها پيش روي شهروندان و مديران آينده كشور قرار مي‌دهد و مصداق بدآموزي است.

دوم: اين تفاوت در رفتار و كردار چگونه در جريان تربيت شهروندان متعهد به استفاده از كالاي وطني در آينده كشور قابل توجيه است؟

سوم: بر اساس اطلاعاتي كه در دست است، شهروند مطلوب و انسان در تراز جمهوري اسلامي كه تحول بنيادين آموزش و پرورش را ترسيم كرده است هيچ تشابهي با مصرف‌كننده صرف كالاهاي خارجي ندارد. چگونه ادعا داريم قطار تحول بنيادين در آموزش و پرورش به راه افتاده است؟

بهتر است مسئولان آموزش و پرورش كشور فارغ از كلان گويي‌هاي مديريتي در مقابل ميكروفن خبرنگاران و رسانه‌ها براي اداره بهتر شبكه مويرگي نظام تعليم و تربيت و اتفاقاتي كه در مدارس مي‌افتد و گاه تا 360‌درجه با ادعاهاي اعلامي مديران رده بالاتر فاصله دارد، فكري بكنند.

كساني كه خطر تبليغ چاي هندي را در شرايطي كه چايكاران شمال كشور در آستانه ورشكستگي‌اند، درك نمي‌كنند، چگونه مي‌توانند فرزندان اين مرز و بوم را متناسب با نيازهاي روز جامعه تربيت كنند؟ آيا اين رفتار بي‌مسئوليتي را در قبال منافع ديگران و ترجيح دادن منفعت شخصي بر منفعت جمعي را تبليغ نمي‌كند و اين زاويه‌اي از ترويج اومانيسم نيست؟!

وقتي منتقدان از رسوخ تفكرات سكولاريستي و اومانيستي و پوزيتيويستي در مدارس و آموزش و پرورش ما خبر مي‌دهند همه مي‌گوييم اين دسته قصد سياه‌نمايي دارند يا موضوع را از اساس تكذيب مي‌كنيم؛ مگر مكاتب مخرب شاخ و دم دارند كه مسئولان ببينند و از ورودشان به مدارس جلوگيري كنند؟

چطور انتظار داريم دانش‌آموزان ما كه ذائقه ديداري، شنيداري و به تبع آن خوراكي‌شان مثلاً به چاي هندي عادت كرده، نسبت به سرنوشت توليد كنندگان هموطن خود حساس باشند؟ يا آن قدر اعتماد به نفس داشته باشند كه مرزهاي دانش را تصرف كنند و آينده تضمين شده‌اي براي كشور رقم بزنند؟

حالا اينكه سازمان چاي هندوستان در جذب مشتري‌هاي جوان از سازمان چاي كشور جلو زده به كنار، اما اين رفتار به ظاهر ساده هزار سؤال بي‌جواب را به ذهن مي‌آورد كه يك نمونه آن اين است:

يعني ما بعد از اين همه گفت و گو هنوز نتوانسته‌ايم معلمان و مديران مدرسه را كه جزو قشر نخبه كشور محسوب مي‌شوند نسبت به يك اتفاق اجتماعي حساس كنيم؛ ديگر چه انتظاري از سايرين؟!

مديران رده بالاي دستگاه تعليم و تربيت بايد ابتدا منشور مديريتي و عملياتي خود را مشخص كنند كه طبق آن آموزش و پرورش براي آنها يك مركز تبليغاتي است يا به آن يك نگاه تربيتي دارند. اگر بند دوم در منشور فوق بر اولي مي‌چربد بايد برخي ظريف كاري‌ها و ريزه‌كاري‌هاي تربيتي بيشتر در آن ديده شود؛ هر چند بخش پررنگي را در بيلان كاري ما به خود اختصاص ندهد.

در شرايطي كه زمين و زمان و رسانه‌ها و بخش خصوصي و دولتي از لوازم التحرير ايراني – اسلامي مي‌گويند و توليد ايراني و رونق اشتغال جوانان را در پي آن حمايت مي‌كنند و نمونه‌هاي داخلي محصولات مدرسه‌اي و نوشت افزار مورد استقبال خانواده‌ها قرار گرفته، توزيع دفاتري با تبليغ كالاي خارجي در مدارس كشور هيچ توجيهي نمي‌پذيرد.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: