زنان معتاد زودتر به تهخط میرسند
روزنامه ابتکار: امروزه در جامعه ما زنان نقشهاي گوناگوني را در آن واحد ايفا ميكنند؛ از كمك به اقتصاد خانواده تا ايفاي نقش همسري كدبانو، مادري فداكار، راننده شخصي و مسئول خريد و همه اين وظايف را يك تنه به دوش ميكشند. علاوه بر اين مشكلات ديگري از قبيل فقر، سوءتغذيه، خشونت، سوءاستفاده جنسي و غيره آنها را مستعد ابتلا به انواع اختلالهاي رواني مانند افسردگي، اضطراب، اعتياد و خودكشي كرده است.
چندي قبل بابك دينپرست، معاون كاهش تقاضا و توسعه مشاركتهاي مردمي ستاد مبارزه با موادمخدر، اعلام کرد: «در بيشتر جرايم مرتبط با موادمخدر زنان، ردپاي همسران ديده ميشود و شتاب تغيير الگوي مصرف از موادمخدر سنتي به روانگردانها و محركها در زنان بيش از مردان است. يک ميليون و 325 هزار نفر درگير اعتيادند كه حدود 10 درصد اين تعداد را زنان تشكيل ميدهند.» اين در حالي است كه انگ جامعه نسبت به زنان معتاد، مشكلي جدي در مسير درمان اعتياد آنهاست كه باعث ميشود انگيزهاي براي حضور در چرخه درمان نداشته باشند.حضور زنان معتاد در مراكز درمان و كاهش آسيب، به مراتب كمتر از مردان معتاد است و متاسفانه رغبتي براي درمان ندارند. به گفته دينپرست، اگرچه از 3هزار و 56 نفري كه بهدليل سوءمصرف موادمخدر و روانگردانها در سال گذشته فوت كردهاند، 7 درصد را (199 نفر) زنان تشكيل ميدهند، اما مرگومير ناشي از مصرف موادمخدر در زنان و دختران، سريعتر از مردان است. آنها خيلي زود آسيب ميبينند و به تهخط ميرسند و خودكشي از ديگر عواقب ناشي از مصرف موادمخدر در اين قشر جامعه است.دکتر حسين ابوالحسن تنهايي، جامعهشناس، در مورد چرايي افزايش معتادان زن به سايت سلامت ميگويد: «اعتياد در واقع يک درهمپيچيدگي رواني است که افراد مستعد مشکلات رواني را گرفتار ميکند و امروزه خانمهاي شهري و ساكن شهرهاي بزرگ، بهدليل مشکلات کاري و مسئوليتهاي زندگي، در معرض آسيبهاي رواني بيشتري هستند.»وي با بيان اين مطلب که جامعه ايران در حال گذار از جامعه پدرسالار به مادرسالار است و اين مساله مشکلات زيادي را براي افراد، بهخصوص خانمها ايجاد کرده، ميافزايد: «در چنين جامعهاي ايدهآلها و واقعيتها با هم سازگاري ندارند. در جامعه توسعهيافته اين مرحله گذار طي شده و امروزه تضادي بين زن و مرد در خانوادهها ديده نميشود و حقوق مستقل زنان پذيرفته شده ولي در کشور ما هنوز اين گذار انجام نشده و عبور از آن تنشهاي رواني و پيامدها را بيشتر کرده است که قربانيان اصلي آن هم خانمها هستند.»اين مدرس جامعهشناسي در پاسخ به اين پرسش که چرا اعتياد در ميان خانمهاي تحصيلکرده بيشتر است، ميگويد: «از آنجا كه خانمهاي تحصيلکرده شغل مستقلي دارند و وابسته به درآمد مرد نيستند، توقعات بيشتري دارند و چون آقايان زيربار اين توقعات نميروند، تنشهاي زيادي بهوجود ميآيد كه گاهي در درازمدت مهمترين عامل گرايش به اعتياد ميشود.» وي در مورد فاصلهاي كه بين سن بلوغ و سن ازدواج دختران در جوامع در حال توسعه بهوجود آمده است، ميگويد: «در جوامع اسلامي، روابط پيش از ازدواج مجاز نيست بنابراين خانمها دچار تضادهايي ميشوند زيرا آقايان ميتوانند نيازهاي جنسيشان را با روشهاي مختلف برطرف کنند ولي براي خانمها در جامعه ما چنين امكاني وجود ندارد و عواقب اينگونه روابط را خانمها بايد تحمل كنند بنابراين فشارهاي رواني زيادي را متحمل ميشوند.»دکتر تنهايي با اشاره به اين مطلب که برخي آقايان در دوستيهايشان خيلي زود تصميم ميگيرند و مدام قهر و آشتي ميکنند و تصميمشان تغيير ميكند، ميافزايد: «خانمها از نظر عاطفي پايبندتر هستند و به همين دليل احتمال از دست دادن دوست در آنها بيشتر است و بيتوجهي آقايان نسبت به خانمها آنها را به سمت اعتياد سوق ميدهد.»
دكتر مدبر آراسته، روانپزشك، ميگويد: «اعتياد در كشور ما همانند كوه يخي است كه فقط نوك آن مشخص است و قسمت عظيم آن زيرآب مخفي مانده اين در حالي است كه شيوع اعتياد در كشور رو به افزايش است.» وي با بيان اين مطلب كه شايعترين سن ابتلا به اعتياد نوجواني است، ميافزايد: «متاسفانه اين سن در كشور ما مرتب كاهش مييابد؛ به طوري كه امروزه از ميان برخي دانشآموزان در سالهاي آخر دبستان و اوايل دوره راهنمايي هم به مصرف سيگار و تجربه موادمخدر روي ميآورند.»اين استاد دانشگاه در مورد اعتياد خانمها يادآوري ميكند: «از نظر مهارتهاي اجتماعي، توان ابراز وجود و آموزشهاي ارائه شده، دخترهاي ما ضعيفتر از پسران هستند. علاوه بر اين، حضور دختران در اجتماع با پسران متفاوت است. پسرها آزاديهايي دارند كه دختران از آنها بيبهره هستند و امكان ابراز وجود برايشان وجود ندارد و تشويق و ترغيبي نميشوند.» وي با اشاره به اينكه تشويق و تاييدشدن و مورد توجه قرار گرفتن براي جوانان بسيار اهميت دارد، ميگويد: «اين تفاوتها باعث ميشود جوانان مسائلي را جايگزين احساس تشويق و تاييد ديگران كنند ولي تفريحهاي مناسب و لذتهاي مشروع براي دختران ما خيلي كم و دور از دسترس است.»
دكتر آراسته ميافزايد: «نوجواني، سن شلوغكاري، هيجان و تنوعطلبي است ولي خيلي از دخترهاي جامعه ما چنين امكاني ندارند و اين در حالي است که موادمخدر به سادگي در دسترس آنهاست و برخي از آنها به جاي اينكه هيجان را با ورزش، ارتباطهاي دوستانه و حضور در جامعه تجربه كنند، چون مهارتهاي ارتباطيشان ضعيف است و توانايي نه گفتن ندارند، تحتتاثير فشار دوستان و همسن و سالان، تن به مصرف موادمخدر ميدهند.»
دکتر سعيد معدني، جامعهشناس، ميگويد: «بسياري از مسائل و مشکلاتي که باعث اعتياد آقايان ميشود، قطعا در اعتياد خانمها هم موثر است؛ مسائلي مانند افت تحصيلي، نداشتن شغل مناسب، نبود امکان ازدواج و...» وي با بيان اينکه خانمها در کشورهاي توسعهنيافته حضور چشمگيري ندارند اما هر چقدر جامعه مدرنتر ميشود، حضور زنان هم پررنگتر ميشود، ميافزايد: «وقتي حضور زنان در جامعه پررنگتر ميشود، مانند مردان دچار آسيبهاي اجتماعي ميشوند مثلا آمار مجرمان زن 40 سال پيش زير 10 درصد بود در حالي که امروزه با حضور چشمگير زنان در جامعه اين آمار افزايشيافته زيرا زنان آسيبپذيرتر شدهاند.»
دکتر معدني با بيان اينکه در آينده نه چندان دور آمار جرايم و اعتياد زنان همسان با مردان ميشود و اين يک مساله طبيعي است، ميگويد: «همه عواملي که در معتادشدن مردان موثر است در زنان هم تاثير دارد و در اين ميان نقش محيط خانواده، بسيار مهم است زيرا فرزندان خانوادههاي معتاد، به اعتياد روي ميآورند و فرزندان خانوادههاي نابسامان که در آن والدين مسئوليتپذير نيستند و صرفا به لحاظ حقوقي و قانوني در کنار يکديگر هستند، حتي اگر معتاد نباشند، به سمت موادمخدر ميروند. عامل ديگر هم دسترسي آسان به موادمخدر در جامعه است.» وي ميافزايد: «امروزه متاسفانه دسترسي به موادمخدر صنعتي مانند شيشه و کراک بسيار زياد و بدبختانه مصرف آنها در ميان خانمها هم باب شده است؛ آن هم با اين شگرد که اگر از اين مواد استفاده کنند، لاغر ميمانند و اعتياد هم ندارد! اين در حالي است که با مصرف بسيار اندک هم به مرور زمان نياز رواني پيدا ميشود و فرد معتاد خواهد شد.» دكتر مجيد ابهري، رفتارشناس اجتماعي ميگويد: «زنان بخش عظيمي از جامعه را تشكيل ميدهند و متاسفانه همچون مردان در معرض آسيبهاي اجتماعي قرار دارند. آخرين بررسيها نشان ميدهد 10 درصد زنان جامعه معتادند و به دليل ساختار لطيف جسمي و رواني، آثار زيانبار اعتياد 5 تا 10 برابر بيشتر از مردان روي آنها اثر ميگذارد.» وي با بيان اين مطلب كه بسياري از زنان جامعه ما بهوسيله همسرانشان معتاد ميشوند، ميافزايد: «بسياري از مردان معتاد براي جلوگيري از مخالفت، همسرانشان را معتاد و در برخي موارد هم در توزيع و فروش موادمخدر از آنها استفاده ميكنند. معمولا اين زنان بيشتر در روستاها و حاشيه جنوبشرقي و جنوبغربي ديده ميشوند و اعتياد آنها معمولا به موادمخدر ستني مانند ترياك و مشتقات آن است.» وي در مورد عوارض اعتياد ميگويد: «نازايي، انواع سرطانها، اضطراب، از بين رفتن زيبايي چهره، بيماريهاي پوستي و گوارشي و سكته قلبي و مغزي از عوارض اعتياد زنان به موادمخدر صنعتي بهخصوص شيشه است.»