آدينه، 1 شهریور ماه 1392 = 23-08 2013حوادث سال ۸۸ به راحتی فراموششدنی نیستدیگربان: عماد افروغ٬ نماینده سابق مجلس میگوید حوادث سال ۸۸ مثل «استخوان لای زخم» است٬ «به راحتی فراموش شدنی نیست»٬ وقتی «فیصله» مییابد که احکام قضایی برای افراد صادر شود و انکار علنی تقلب در انتخابات سال ۸۸ از سوی اعضای کابینه پیشنهادی حسن روحانی در مجلس «اتفاق تازهای» بود. آقای افروغ این اظهارات را در گفتگو با خبرگزاری «مهر» بیان کرده است. به گفته وی «امروز برخی همه را درگیر جریان فتنه میکنند و افرادی را عاملان، سران و یا ساکتان فتنه میدانند و یک عده هم واکنش نشان میدهند و به اینها میگویند کاسبان فتنه؛ البته کاسبی از فتنه هم چیز بدی است.» گزیدهای از این گفتگو: ● تا زمانی که یک تحلیل اجتماعی و سیاسی روشن شده و آکادمیک از فتنه ارائه نشود و احکام قضایی هم بر قضایا بار نشود، به این سادگیها نمیتوانیم از فتنه خارج شویم. ● فتنه مانند استخوان لای زخم است و به راحتی فراموش شدنی نیست و به دلیل ابعاد مختلفی که دارد نمیتوانیم رهایش کنیم مگر اینکه عدهای با تدابیر و با تمهیداتی به گونهای این قضیه را و یا ابعادی از این قضیه را فیصله یافته قلمداد کنند. تا زمانی که آن اراده در کار نباشد و با فتنه باری به هر جهت برخورد شود، ما نمیتوانیم به فتنه کار نداشته باشیم. ● باید متناسب با خطاهای صورت گرفته دادگاه تشکیل شود و فرصت دفاع نیز داده شود تا قضیه فیصله پیدا کند؛ چراکه این موضوع وقتی فیصله پیدا میکند که احکام قضایی صادر شود. ● واقعیت این است که یک اتفاق دردناک سیاسی رخ داده ریشه و عواملی داشته، این ریشهها باید شناسایی و برخورد قضایی صورت بگیرد؛ لذا ضروری است فتنه در دستور کار قرار بگیرد تا قضیه تمام شود تا اگر از حافظهها پاک نمیشود، حداقل تلطیف شود. ● بحث محکومیت فتنه بحث تازهای نیست، اما بیشتر شاهد بودیم که بحث تقلب را نفی میکردند یعنی میپذیرفتند که تقلبی صورت نگرفته است که طرح علنی و آشکار آن {در جریان رای اعتماد به کابینه و از سوی وزرای پیشنهادی حسن روحانی} تازگی داشت و میتوانست در گذشته اتفاق بیافتد. ● بنده در قطعیت تخلف {در دهمین انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۸} هیچ تردیدی ندارم. تخلف با تقلب فرق دارد. تخلف به عوامل مستقیم یا غیر مستقیم مؤثر بر انتخابات بر میگردد؛ مانند عزل و نصبها و خدمات رسانیهایی که در شب انتخابات صورت میگیرد که از اینگونه اعمال معمولاً به عنوان اغوا یا فریب و تدلیس یاد میشود. ● اغوا یا تدلیس هیچ معنایی ندارد جز فریب کاری و ماکیاولیسم. ● من نگران این هستم که در دولت اعتدال به نام اعتدالگرایی و میانه روی بار دیگر تدلیسگرایی و سیاستهای ماکیاولیستی مانور دهد. ● {نشانه هایی از سیاست تدلیس در دولت جدید} دیده میشود، استفاده از ظرفیت بالقوه و بالفعل اصلاحطلبان، با کنار رفتن یا توصیه سیستماتیک به کنار رفتن عارف (که کناره گیری موجهی نبود)، استفاده از مفهوم حمله گازنبری، شعار خلاف سرهنگ گرایی و وجه عملاً پررنگ امنیتی بودن اصحاب تبلیغاتی و حتی کابینه ایشان، قطبی کردن فضای انتخاباتی برخلاف واقعیت طیف گونه جامعه و حتی شعار اعتدال، نمونههایی از این نحوه برخورد است. ● درست است که کابینه شکل گرفته {یازدهم} مجربتر از دولت قبلی است، اما میل به گذشته دارد و منتسب به گروه خاصی است. آن هم گروهی که بیشترین واکنشها را در گروه چپ ایجاد کرد، یعنی چپ دیروزی که امروز اصلاحطلب شده واکنشهای به حقی نسبت به اواخر دهه ۶۰ تا نیمه دهه ۷۰ داشت. ● یادمان نرفته است که اگر راست آن زمان مخالفت با دولت آن زمان را مخالفت با پیامبر میدانست، چپها بیشترین نقدها را به دولت آن زمان داشتند. چپ باید بداند و آن انتقادات را فراموش نکند و آن را یک افتخار برای خود بداند. خوب چطور میشود که چیزی دیگری وانمود میشود؟ {در ماجرای نزدیکی اصلاحطلبان به حسن روحانی در جریان یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری} ● این بازی کردن با حافظه تاریخی مردم است. ما باید حافظه تاریخی مردم را زنده نگه داریم و به تقویت آن کمک کنیم. به عنوان یک برادر کوچک و ناصح میخواهم به آقای روحانی توصیه کنم مراقب باشد که میانه روی و اعتدال با تدلیس {فریبکاری} سازگار نیست. ● رفتار ماکیاولیستی فقط شامل اصلاحطلبان نبوده است، ما در دولت گذشته نیز شاهد به کارگیری سیاستهای ماکیاولیستی در قالب شعارها و رفتارهای به ظاهرمذهبی بودهایم. در جریان اصولگرا کسانی را داریم که به راحتی تغییر موضع میدهند اسم این تغییر مواضع نیز اگر رفتار ماکیاولیستی نیست، پس چیست؟ |