پنجشنبه، 17 مرداد ماه 1392 = 08-08 2013هشتمین عید فطر در اسارت حکومت دینی اول شوال 1434 قمری، هشتمین عید فطری است که آقای کاظمینی بروجردی در زندان حکومت دینی به اسارت رفته، گرچه دهشتناک و مرگ بار است این هشت رمضان متوالی درزندان های قرون وسطایی ولایت فقیه ولی نورافکنی گسترده ای بر تاریکی های زمان است که در پرتو آن، چهره واقعی دجالیتی که با تمام قوا بر حقانیت تاخته بود رسوا گردید. ولی براستی این همه خشونت و کینه برای چیست؟ در سال 85 هنوز حال و هوای کشور به گونه ای بود که رژیم ستمدینی، در بین بسیاری از اقشارمردم ایران، بعنوان نماینده دین تلقی میگشت و برای حفظ ظاهر هم که شده حرمت ماه هایی چون محرم و رمضان را نگه میداشت، این درحالیست که در همین ایام کاظمینی بروجردی، یک روحانی شیعه مخالف، که سالها در تلاش برای افشای چهره واقعی این نظام بود در تلاش برای شکستن بایکوت عقاید و سخنانش از همین ایام محترم و پراعتبار بهره جست، تا صدایش را به گوش ملت برساند و تیشه بر ریشه مشروعیت نظام بزند. آنها مجبور شدند که در ماه رمضان به منزل آقای کاظمینی بروجردی حمله کنند و در سحرگاه رمضان جمعیت اطراف او را با باتوم و شوکر و گلوله و گازهای سمی پذیرایی کند، زیرا بیم آن میرفت که در عید فطر همان سال آقای بروجردی یکی از پر جمعیت ترین نمازهای عید فطرش را برپا کند که در کیفیت و کمیت بر نمازهای عید فطر حکومتی، برتری داشت. آخرین مراسم ایشان در استادیوم کشوری با خیل عظیمی از مردمی که از دین سیاسی به ستوه آمده بودند برگزار شده بود و تعداد شرکت کنندگان به شماره نمی آمد و حال آنکه عید فطر در پیش بود و تهدیدها کارساز نگشته بود و رژیم بیم داشت که در همان عید فطر تجمع او برگزار شود پس درنگ نکرد و ریسک و آبروریزی حمله به جمعیت مسلمان در ماه رمضان را به جان خرید تا مانع برگزاری این گردهمایی با شکوه و کارساز گردد. اینگونه بود که رژیم اعتبار دینی و مشروعیت خود را از دست داد و چهره واقعی دین ستیز و قدرت طلبش آشکار تر از قبل شد. با آرزوی تحقق عید فطر حقیقی که همانا بازگشت انسانها به فطرت و وجدان خویش است |