آدرس پست الکترونيک [email protected]









پنجشنبه، 10 مرداد ماه 1392 = 01-08 2013

مردم را زدم چون آنها را به شكل دشمن خود ديدم

چاقو را كه برداشت همه شهر را دشمن خود ديد. حالا اما بعد از 10 ماه از آنكه 12 زن و مرد را با چاقو زد و يك نفر از آنها را كشت مي‌گويد. اگر بخشيده شود اداي دين مي‌كند و از كارهاي خلاف گذشته توبه مي‌كند

حسين: نمي‌دانم چه شد. آن روز به كلي اعصابم خرد بود و متوجه نشدم دارم چه كار مي‌كنم. به قصابي رفتم و از آنجا چاقويي برداشتم

روزنامه اعتماد: چاقو را كه برداشت همه شهر را دشمن خود ديد حالا اما بعد از 10 ماه از آنكه 12 زن و مرد را با چاقو زد و يك نفر از آنها را كشت مي‌گويد اگر بخشيده شود اداي دين مي‌كند و از كارهاي خلاف گذشته توبه مي‌كند. شايد خاطره روز بيست و چهارم مهرماه سال 91 هنوز در خاطر اهالي خيابان شهيد مدني در محله نظام‌آباد تهران رنگ نباخته باشد خاطره روزي كه حسين 22 ساله، چهار زن و 7 مرد را با چاقوي قصابي مجروح كرد و مرد ديگري را به قتل رساند و بعد از آنكه از تهران فرار كرد خود را در شهرستان قم تسليم پليس كرد. او كه حالا در زندان رجايي شهر كرج منتظر اجراي حكم اعدامش است هنوز هم انگيزه خود را از اين جنايت جنون آني مي‌داند با اين حال خود را گناهكار و حكمش را هم عادلانه مي‌داند. حالا چند تن از شكات او اعلام رضايت كرده‌اند اما اتهامات او سنگين‌تر از ايراد جرح است. حسين از سوي دادگاه انقلاب استان تهران محارب شناخته شده و حكم اعدامش صادر شده است به جز اين به علت قتل يكي از رهگذران خيابان مدني هم گناهكار شناخته شده و به قصاص نفس محكوم شده است. او در حالي اين روزها منتظر آن است كه براي اجراي حكم به دنبالش بيايند كه مي‌گويد هيچ كسي از اعضاي خانواده‌اش به ملاقات او نيامده و با او كاري هم ندارند.

از روز حادثه بگو، چه شد كه دست به اين كار زدي؟

نمي‌دانم چه شد. آن روز به كلي اعصابم خرد بود و متوجه نشدم دارم چه كار مي‌كنم. به قصابي رفتم و از آنجا چاقويي برداشتم. وقتي از مغازه بيرون آمدم هركسي كه در سرراه خود ديدم چاقو زدم. انگار يك لحظه جنون آني به من دست داده بود، طوري كه از خود بيخود شده بودم.

از چي اعصابت خرد شده بود كه اين كار را كردي؟

واقعا نمي‌دانم. وقتي چاقو را برداشتم، احساس كردم همه مردم شهر دشمن من هستند. هر كسي در سر راهم بود چاقو زدم و پس از انجام اين كارها تازه فهميدم كه چه كار زشتي انجام داده‌ام.

فكر مي‌كني فقط كار زشت كردي؟

نه مي‌دانم گناهكارم اما با اين حال تابع قانون هستم.

پس با اين حال انگيزه اعمالت را جنون مي‌داني؟

بله. من يك لحظه دچار جنون آني شدم.

روز حادثه مواد مخدر مصرف كرده بودي، مثلا از نوع شيشه؟

نه، من معتاد نبوده و نيستم و به هيچ نوع از مواد مخدر هم اعتياد نداشتم.

مي‌داني پزشكي قانوني درباره سلامت روحي و رواني‌ات چه نظري داده؟

خوب مي‌دانم. اكثريت گفته‌اند كه من از سلامت روحي- رواني برخوردارم و البته بعضي ديگر هم گفته‌اند كه از نظر روحي و رواني مشكل دارم.

با اين حال حتما خبر هم داري از سوي قاضي چه حكمي برايت صادره شده؟

مي‌دانم. پرونده‌ام را قاضي شهرياري در شعبه اول رسيدگي مي‌كند و در دادگاه هم قاضي ابوالقاسم صلواتي. البته از قاضي‌ام درباره رسيدگي به پرونده سوال كردم، او گفت پرونده‌ام با صدور كيفرخواست به دادگاه انقلاب شعبه 15 ارسال شده است و قاضي صلواتي مرا محارب دانسته است.

به نظرت حكم عادلانه‌يي است؟

من تابع قانونم و مي‌دانم كه مرتكب اشتباه بزرگي شده‌ام و اين را هم خوب مي‌دانم كه اين حكم، حكم عادلانه است.

وقتي متوجه شدي اين حكم برايت صادر شده، از اعمال گذشته‌ات پشيمان نشدي؟

خدا را گواه مي‌دانم كه پشيمانم. اميدوارم قانون فرصتي دوباره به من بدهد تا بعد از آزادي بتوانم اداي دين كنم و خطاهاي گذشته‌ام را جبران كنم.

تا الان توانستي رضايت شكاتت را جلب كني؟

چند نفر از شكات به صورت كتبي رضايت داده‌اند. اما به هرحال قانون اجراي حكم مي‌كند.

از خانواده‌ات بگو؟

من فرزند طلاق هستم. زماني كه بچه بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند و من و خواهرم با پدرم زندگي مي‌كرديم، اما چون او نمي‌خواست كه من و خواهرم با او زندگي كنيم براي همين به همراه خواهرم به خانه مادربزرگم رفتيم و عمه‌ام از ما نگهداري مي‌كرد.

تا حالا براي آزادي‌ات چه كرده‌اند؟

خانواده‌ام با من كاري ندارند و حتي تا الان به ملاقاتم هم نيامده‌اند.

در اين مكان چه كردي؟

توبه كردم و اگر زماني آزاد شوم ديگر كار خلاف انجام نمي‌دهم.

از مرگ مي‌ترسي؟

مگر مي‌شود كسي از مرگ نترسد. من هم مي‌ترسم چون مي‌دانم گناهكارم.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: