یکشنبه، 6 مرداد ماه 1392 = 28-07 2013برای خوشبختی، راههای ديگری هم غير از مذاکره با آمريکا هستمردمسالاری: همه اهل نظر ميدانند که در دنياي کنوني، براي زيستن معقول و منطقي، در به روي خود بستن و عدم تعامل با ديگران ممکن نيست و حديث نياز و ارتباط متقابل، امري طبيعي قلمداد ميشود. تجربههاي نيکوي ديگران هم آينه عبرت ماست و اگرچه اراده ملي در انتخابات 24 خرداد با عهدي که با مردم بسته شده، مذاکره با غرب را براي دولت آينده ضروري ساخته اما ذکر چند نکته و توجه به آن، قابل تامل به نظر ميرسد: 1- وضع موجود کشور حاکي از آن است که بايد تفکر استقبال با گوجه فرنگي و بالا رفتن از ديوار سفارت، جاي خود را به تعامل نيکو و اعمال منطقي و قانوني و سنجيده، عوض کند. چون بيرون آوردن آن سنگ از چاه، جز با صرف هزينه سنگين ملت ممکن نيست. 2- مرعوب و منفعل کردن و مصادره به مطلوب و تحت تاثير قرار دادن و ايجاد مزاحمت و موانع براي رئيسجمهور منتخب يعني، بياعتنايي به خواسته و اراده 85درصدي آراي انداخته و نينداخته و در نتيجه، ناخواسته تيشه بر ريشه آن جناحي است که خود با مبادرت پيدا و پنهانش، مانع تحقق آن اراده 24 خرداد شود و نتيجه آن هم در انتخابات مجلس دهم، معلوم خواهد شد. از طرفي بايد دانست که تداوم اقتدار ملي با تمکين در مقابل خواست اکثريت،ميسر است و هر نوع بياعتنايي به خواسته عموم، خسراني جبران ناپذير را رقم خواهد زد. 3- اهل سياست ميدانند که رابطه با امريکا با موانع عديده و جدي روبه روست و تناقضات بين ايران و آمريکا در مساله فلسطين، سوريه، حزب الله لبنان و سياستهاي برخي از کشورهاي همسايه در رابطه با ما، گرهي نيست که فوري باز شود . وانگهي، تجربه نيم قرن مذاکره آمريکا با شوروي سابق هم پيش روي ماست که زياد خوشبين نباشيم . ترکيب اعضاي کنگره و لابي صهيونيستها هم نبايد ما را به ساده انگاري دچار کند. 4- رابطه ما با اروپا با زمينه موجود، و شاکله حقوقي و شخصيت کنوني اش و برخي ملاحظات، از جهات مختلف سودمندتر است چون اروپا از تحريمها، مثل ما متضرر شده است و با وضع اقتصادي کنونياش به نفع اوست که با ما مقابل بنشيند و مذاکره کند. در اينجا هشياري ديپلماسي ايران را ميطلبد که نتيجهاش برد – برد باشد . تجارب گذشته به ما آموخته است که در اين راه، شيوه، برنامه و چهرههاي کارآمدي را به کار بگيريم. 5- مهم تر از همه موارد بالا، تکيه بر توانمنديها و سرمايههاي انساني و طبيعي قوم ايراني داخل و خارج است و در اين راه تجربههاي «ماها تير محمد »ها، بسيار قابل اعتناست و از ياد نبريم که امثال مالزي، هرگز منابع عظيم و قابل توجه ما را در اختيار نداشته و فقط تدبير کرده است. به ياد آوريم که سرمايههاي عظيم فکري، علمي، مديريتي و اقتصادي ايرانيان خارج از کشور، گره کار بسياري از کشورها را باز کرده و ديگر کشورها از مغزهاي فراري شده ما، منتفع شده و ميشوند و طرفه اينکه اين خيل عظيم سفر کرده، شيفته سرزمين آبا و اجدادي خويشاند و اگر ما را دوست نداشته باشند، وطن خود را بر چشم ميگذارند. همين علم و افکار و نبوغ آنهاست که جامعه علمي و اقتصادي و پژوهشي دنيا را تحت تاثير قرار داده و ميدهد. با هوشمندي آن مغزها را فرا بخوانيم و مغزهاي موجود و مقيم در کشور را نيز نتارانيم. چرا ما از توان مندي هموطنان دوستدار ايرانمان استفاده نکنيم؟ نبايد به برخي قلمها و زبانها که جز به خود نميانديشند و فقط نوک بيني خود را ميبينند و هموطن آزارند توجه شود. به قول ژنرال فرانکو، اگر اينها ما را دوست نداشته باشند، وطن خود را دوست دارند و به قول احمد شاملو، خيليها ميخواهند که چراغشان در اين خانه روشن باشد . پس به کدام حق ميخواهيم آنان را از خانه و حقوق خود محروم کنيم؟ حال که به عطاي دشمنان و دوستان، از عرضه منابعي همچون نفت، محروم شدهايم و بر اساس شواهد موجود هرگز، آن گذشتهها برنميگردد، پس لازم است تا استعداد بيکران قوم ايراني را جايگزين آن کنيم و با سعه صدر، تساهل و تسامح منطقي، هموطنان عزيز خود را به کشور فرا بخوانيم و امنيت حقوقي و اقتصادي آنان را تامين کنيم . تکيه بر اين توانمندي بسيار قابل توجه آنان، اصول فرهنگي و منافع ملي ما را حفظ خواهد کرد و ارزشها و سنتها و هنجارهاي انساني و اسلامي و ايراني ما را نيز دست نخورده باقي خواهد گذاشت و دنياي شرق و غرب را نيز متقاعد ميکند که خطوط قرمز حريم ما را رعايت کنند. فراموش نکنيم که در موضع ضعف و نياز، عقب نشيني از مواضع حقوق مسلم مان، اجتناب ناپذير خواهد بود. دشمن نيز همين را ميخواهد. 6- فضاي عاطفي کنوني ايران، چنين اقتضا ميکند که سنت «غمض عين» مرحوم امام درباره ياراني که از قطار انقلاب اسلامي پياده شدهاند يا پياده شان کردهايم، در شرايط حساس کنوني اعمال شود تا برگ برندهاي که دشمن در مقابل ما استفاده ميکند، خود در مقابلش با اعتماد به نفس و اتحاد، بازي کنيم و مطمئن باشيم که از بزرگي ما هيچ کم نميشود و از اين راه، فرصتهاي بسياري نيز در اختيار نظام قرار خواهد گرفت و بدانيم که در عرصه دوستيها، گذشتها و وحدت کلمه، منزلتها هم حفظ خواهد شد. |