شنبه، 5 مرداد ماه 1392 = 27-07 2013دنیا به نفت ایران وابسته نیستسعید لیلاز، تحلیلگر مسائل اقتصادی در گفتگو با دیپلماسی ایرانی تاکید می کند که صنعت نفت ایران در نتیجه سومدیریت های داخلی با کاهش تولید روبه رو شده و نمی توان صرفا تحریم ها را مقصر کاهش صادرات نفتی ایران دانست بولتن نیوز_ صفحه انرژی به نقل از دیپلماسی ایرانی:به گزارش رویترز، میزان واردات نفت هند دومین مشتری بزرگ نفت ایران در ماه ژوئن با افت 60 درصدی روبرو شده است.شرکت پالایشگاهی عصار هند تنها مشتری نفت ایران در ماه ژوئن بوده و سایر شرکت های نفتی هند به علت مشکلات بیمه ای و تحریم های اروپا و آمریکا واردات نفت از ایران را متوقف کرده اند.بر اساس این گزارش میزان واردات نفت هند از ایران طی ماه ژوئن نسبت به مدت مشابه سال قبل 59.4 درصد کاهش داشته است. میزان واردات نفت چهار مشتری ایران یعنی چین ژاپن کره جنوبی و هند طی ماه ژوئن به 860 هزار بشکه در روز رسیده است که این رقم نسبت به مدت مشابه سال قبل یک سوم کاهش داشته است.همزمان با اعلام این خبر ، امریکایی ها خود را برای اعمال تحریم های شدیدتر علیه تهران مهیا می کنند. مجلس نمایندگان آمریکا هفته آینده، طرحی را به رأی می گذارد که طبق آن صادرات نفت ایران به صفر می رسد. 360 نفر از هیأت ۴۳۵ نفری مجلس نمایندگان آمریکا، حمایت خود از این لایحه را اعلام کرده اند و احتمال می رود که این لایحه در مجلس نمایندگان به تصویب برسد و انتظار می رود قبل از تعطیلات ماه آگوست کنگره، این لایحه در سنا نیز به رأی گذاشته شود.این لایحه تحریم ها علیه ایران، از اوباما می خواهد که با اختیاراتی که تحت قانون بین المللی قدرت اقتصادی اضطراری در دست دارد، ظرف دو ماه راهبردی را برای قطع کامل صادرات یک میلیون بشکه در روز نفت ایران به کار ببندد. وضعیت تولید نفت ایران و بحث های مطرح در خصوص کاهش صادرات نفت به هند و احتمال بهبود وضعیت نفت ایران در عرصه جهانی در سایه دولت رئیس جمهور منتخب را با سعید لیلاز، تحلیلگر مسائل اقتصادی در میان گذاشتیم: میزان واردات نفت هند دومین مشتری بزرگ نفت ایران در ماه ژوئن با افت 60 درصدی روبرو شده است. مشابه این امار را در یک سال گذشته در بسیاری از خبرگزاری های داخلی و خارجی دیده ایم. آیا تحریم ها اصلی ترین عامل کاهش صادرات نفت ایران است یا عوامل داخلی دیگری نیز در این پرونده دخیل هستند؟ عامل اصلی کاهش صادارت نفت ایران پیش از آنکه تحریم ها باشد مساله عدم سرمایه گذاری در این صنعت است. نشانه آن هم این است که تولید نفت ایران از 4 میلیون 400 و 4 میلیون 200 هزار بشکه در سال های 1384 و 1383 تا پیش از شروع تحریم ها یعنی تابستان 1391 به زیر 3 میلیون بشکه رسیده بود. در حقیقت با آهنگی منظم تولید نفت ایران در حال کاهش بود در حالیکه طبق برنامه های چهارم و پنجم توسعه تولید نفت ایران باید پیش از سال 90 به بیش از 5 میلیون بشکه در روز می رسید. این سخن بدان معناست که پیش از شروع تحریم ها در تابستان 1391 ایران دچار افت شدید 2 میلیون بشکه ای و یا کاهش 40 درصدی در ظرفیت تولید نفت نسبت به آنچه که باید بود، شد. یعنی حدود 30 درصد ظرفیت تولید نفت ایران نسبت به دوران ریاست جمهوری خاتمی کاهش پیدا کرده بود و بیش از 40 درصد نسبت به آنچه که قرار بود باشد و طبق برنامه ریزی ها تصمیم بر آن بود که اتفاق بیفتد. شاکله اصلی صنعت نفت ایران همانند هر صنعتی دیگری در دنیا که بر اساس روند سرمایه گذاری بالا و دائم باید صورت گیرد پیش از تحریم ها شکست خورده بود، به گونه ای که با روند فزاینده ای تولید نفت جهانی ، تولید نفت ایران کاهش پیدا کرد. البته من منکر آثار تحریم بر کاهش تولید نفت ایران نیستم اما عامل اصلی فقدان سرمایه گذاری و مدیریت در این صنعت بوده است. به دلیل آنکه منابع داخلی اعلام کردند که تولید نفت ایران حدود 2 میلیون و 700 هزار بشکه در روز است که اگر این میزان را باور کنیم بدان معناست که کمابیش همان روند سال های 1384 تا 1390 ادامه پیدا کرده و بدون تحریم ها باید تولید نفت ایران به این میزان می رسید. اما حتی اگر منابع مستقل و خارجی را ملاک قرار دهیم که تولید نفت ایران به میزان 2 میلیون و 700 هزار بشکه رسیده با آنچه که بدون تحریم ها صنعت نفت ایران دچار می شد فاصله چندانی ندارد. بدین معنا که اگر فرض شود تولید نفت ایران 200 هزار بشکه کاهش پیدا می کرد که در سال 1384 تا 1390 کاهش پیدا کرد و اگر در سال 1391 و 92 نیز دو تا 200 هزار بشکه کاهش پیدا می کرد باید به 2 میلیون 500 و یا 600 هزار بشکه می رسید. بنابراین در حال حاضر تولید نفت ایران با آنچه که بدون تحریم ها باید اتفاق می افتاد تفاوت چندانی ندارد. در اینصورت تحریم های شدید بین المللی بر چه بخش هایی از صنعت نفت ایران تاثیرگذاشته است؟ من بر این باور نیستم که اثر تحریم ها سبب شده که تولید نفت ایران کاهش پیدا کند، چراکه اگر ایران ظرفیت تولید نفت خود را در سال های اخیر ثابت نگه داشته بود و طبق برنامه سرمایه گذاری های مداومی در این صنعت انجام می داد اثری که تحریم ها می گذاشت این بود که ایران مجبور به فروش ارزان تر نفت خود به دنیا می شد نه اینکه اصلا صادارت نفت نداشته باشد. در حال حاضر تحریم واردات کالا منجر به منع ورود کالا نشده بلکه به هر میزان کالا در هر حوزه ای وارد می شود اما گران تر از سابق شده است. یعنی تحریم حمل و نقل به ایران سبب گران تر تمام شدن آن کالا شده و نه اینکه اصلا نتوان آن کالا را وارد کرد و برعکس سبب ارزان تر تمام شدن کالا برای صادرات خواهد شد. اگر ایران نمی تواند نفت خود را حتی با بشکه ای 20 دلار ارزان تر به کشوری همچون سریلانکا یا هند بفروشد و یا به عراق صادر کند به این دلیل است که در این صنعت به اندازه کافی سرمایه گذاری نشده است و عامل اصلی وضعیت فعلی منوط به سرمایه گذاری در سال های اخیر است و سبب شده که تا این میزان کاهش تولید و در نتیجه صادرات داشته باشیم. با توجه به کاهش واردات نفت ایران در هند آیا احتمال جایگزینی دهلی نو با کشورهای دیگر برای تهران وجود دارد؟ دلایل این کاهش تولید را در چه می دانید؟ بله ممکن است ایران بتواند میزانی از ظرفیت از دست رفته خود را از طریق صادرات به کشورهای دیگر جبران کند، اما واقعیت این است که ظرفیت تولید نفت در ایران آنچنان زیاد نیست. از آنجایی که طرح هدفمندی یارانه ها و افزایش قیمت حامل های انرژی از سال 1389 بدین سو کاملا متوقف شده و مجددا مصرف داخلی سوخت افزایش پیدا کرده ایران با همان آهنگی از سال 1384 تا 1390 کاهش تولید داشته، در نتیجه بیش از آن میزانی که اشاره شد ایران نمی تواند تولید نفت داشته باشد و اگر از میزان 2 میلیون و 600 هزار بشکه 1 میلیون و 600 هزار بشکه به مصرف داخلی برسد، صادراتی نمی توان داشت. عامل سومی نیز وجود دارد که نباید آن را فراموش کرد و آن انقلاب تولیدی در صنعت نفت و گاز جهان در ایالات متحده امریکا اتفاق افتاده که منجر کاهش شدید و چشمگیر واردات نفت امریکا از دنیا شده است. امریکا بزرگ ترین خریدار نفت بوده است و میزان خرید نفت این کشور حدود 35 تا 40 درصد نفت اوپک را در بر می گرفت، در حال حاضر اگر این میزان به شدت کاهش پیدا کند آن هم در بازاری که هر نوسان 100 هزار بشکه ای می تواند تحول و تلاطم بیافریند، بدان معناست که مقدار زیادی از کاهش تولید نفت ایران را کاهش واردات نفت امریکا جبران کرده است. تحلیل برخی مقامات ایران این بود که اگر نفت ایران خریداری نشود قیمت نفت ایران به بشکه ای 200 تا 300 دلار خواهد رسید. اما شاهد بودیم که این اتفاق نیفتاد و علت آن بود که رقم کاهش تولید نفت ایران به طریقی تدریجی صورت گرفته که امریکایی ها و سایر کشورهای دنیا توانسته اند این مساله را به خوبی حل کنند. همچنین تغییری در مصرف نفت صورت نگرفته و با آهنگ منظمی در طول این چند سال در حال افزایش بوده است و رشد اقتصاد امریکا 2 درصد است که پیش بینی شده این میزان سال آینده افزایش پیدا می کند. این روند نشان دهنده آن است که به طور کلی دنیا به خوبی و به موقع توانسته نفت ایران را جایگزین کند. هنوز هم گزارشی در دست نیست که عربستان چه میزان تولید نفت خود را افزایش داده و هنوز هم تولید نفت عربستان زیر 10 میلیون بشکه است و عربستان و دیگر اعضای اوپک در تهدید کاهش نفت و وابستگی امریکا به نفت و گاز وارداتی قرار دارند. در طول این هشت سال که صنعت نفت ایران خواب بوده و دست های عمدی برای سرمایه گذاری نکردن در این صنعت وجود داشته است، همین غفلت سبب شده تا کشورهای دیگر به موقع بتوانند جایگزینی برای نفت ایران پیدا کنند و با اطمینان می توان گفت که اگر حتی صادارت نفت ایران صفر هم شود دنیا احساس وابستگی خاصی به نفت ایران نخواهد کرد و قیمت نفت خام جهانی هم افزایش پیدا نخواهد کرد. مجلس نمایندگان آمریکا هفته آینده، طرحی را به رأی می گذارد که طبق آن صادرات نفت ایران به صفر می رسد.این در حالی است که پیش از این 131 نفر از اعضای کنگره این کشور طی نامه ای درخواست کرده بودند از تصویب تحریم های جدید علیه ایران تا زمان روی کار آمدن دولت جدید دست ممانعت به عمل آید. شما تا چه اندازه بر این امر باور دارید که دولت جدید با دیپلماسی، مسائل اقتصادی و حتی تحریم ها را حل خواهد کرد؟ ایران در تاریخ معاصر خود تجربه ای دارد که کاملا مشابه حال حاضر است که به نام تحریم های نفتی موسوم به قانون داماتو بود. این تحریم ها در دولت کلینتون در سال 1996 میلادی تصویب شد که هر کشور یا شرکتی که بیش از 40 میلیون دلار در صنعت نفت و گاز ایران سرمایه گذاری می کرد ( این میزان سرمایه گذاری در صنعت نفت بسیار کم است) مشمول تحریم های امریکا قرار می گرفت. این قانون ادامه پیدا کرد اما از آنجایی که ایران نمی خواست مشمول تحریم ها قرار گیرد هم در دولت هاشمی رفسنجانی و همچنین در دولت خاتمی این تحریم ها دور زده شد و اجازه اعمال آن را از طریق دیپلماسی ندادند. ورود توتال، بتروناس،انی ایتالیا، الف فرانسه استات اویل نروژ و شرکت نفت ژاپن پس از این قانون انجام شد. اما اینکه تحریمی علیه ایران صورت گیرد و سپس شخصی با سخنان خود سبب شود تا اجماعی جهانی علیه ایران صورت گیرد را نمی توان توفیق تحریم ها دانست و در حقیقت باید گفت ایران به انجام موفقیت آمیز این تحریم ها کمک کرده است. تحریم هایی که امریکا علیه ایران به کار می برد یک جانبه است و از تحریم های بین المللی بسیار متفاوت است و در هیچ دوره ای این تحریم های یک جانبه به نحوی که بر اقتصاد ایران کار می کند موفق نبوده است. این روند ناشی از آن بوده که دیپلماسی احمدی نژاد به این اجرا و تصویب این تحریم ها کمک کرده است. یعنی به هر میزانی که امریکایی ها سعی کردند اجماع جهانی علیه ایران درست کنند دولت ایران به این اجماع کمک کرده است. در حال حاضر نیز کنگره امریکا نگران آن است که پس از روی کار آمدن دولت روحانی اجماع جهانی علیه ایران بشکند که قطعا هم چنین اتفاقی خواهد افتاد. به دلیل آنکه دولت روحانی دولت تدبیر خواهد بود و با رموز دیپلماسی و فراز و نشیب های آن کاملا آشناست و اصول علم سیاست را می داند و اراده آن هم این است که نظم بین المللی موجود علیه ایران را بشکند. این دولت چنین توانمندی را دارد و در نتیجه اختلالاتی در برنامه های امریکا پیش خواهد آمد. باید بپذیریم که امریکا کشوری امپریالیست است و زمانی گفته می شود این کشور به گونه ای کشور مخالف خود را به زانو درآورده تا بتواند در مقابل امتیازهایی از آن بگیرد. کنگره امریکا متوجه شده است که مساله ایران مساله زمان است همانطور که در دوران احمدی نژاد زمان به ضرر ایران و به سود امریکا بود، اما امریکایی ها الان به این امر پی برده اند که زمان به سود ایران و به ضرر امریکاست چر اکه ایران دیگر اراده آنکه به تحریم ها کمک کند را ندارد یعنی همانند آنچه که در دولت خاتمی در خصوص برنامه اتمی ایران اتفاق افتاد، اگر بهتر از آن در دولت روحانی اتفاق نیفتد بدتر نخواهد شد چراکه دولت جدید موفق می شود یکپارچگی نظام بین الملل علیه ایران را بشکند. من کاملا با نظر مقام معظم رهبری موافق هستم که جامعه جهانی واژه دورغی است که امریکا به کار می برد. ایران چنین واژه ای را از طریق نوع دیپلماسی که بکار برده شد، خلق کرده است. بنابراین دولت جدید باید این وضعیت را بهم بزند و اصول حکمت و عزت و مصلحت را به دیپلماسی عمومی و خصوصی بازگرداند و این امر سبب نگرانی امریکایی ها شده است. |