اين البته پايان ماجرا نبوده است، چون فرداي آن روز همان دو دختر جوان برخلاف تصور خاطيان كه از ترس آبروي خود ديگر برنمي‌گردند، با حضور مجدد در محل تمرين تيم براي بعضي كاركنان مجموعه خط و نشان مي‌كشند كه تاوان كاري كه مرتكب شده‌اند را به‌زودي خواهند داد.

گويا پس از مشاهده اين آبروريزي‌ها، مسوول محل تمرين اين تيم ساعت كاري افراد خاطي را از صبح تا عصر به صبح تا ظهر تقليل مي‌دهد كه آب‌ها از آسياب بيفتد، اما دختران سمج‌تر از اين حرف‌ها بودند و وقتي از اين مساله مطلع مي‌شوند، در پاركينگ محل تمرين جلوي ماشين سرمربي نامدار تيم را گرفته و در مورد اتفاقات رخ داده از او طلب كمك و استمداد مي‌كنند. دو دختر هوادار به سرمربي مي‌گويند يكي از نزديكان خود او نيز در آن اعمال شنيع حضور داشته! آقاي سرمربي هم پس از اطلاع به شدت برافروخته و ناراحت شده و براي همه عواملي كه در اين اقدام دست داشته‌اند (از بازيكن جديد تيم تا همراهانش) پيغام فرستاده كه برويد دعا كنيد تا اين آبروريزي رسانه‌اي نشود.