چهارشنبه، 5 تیر ماه 1392 = 26-06 2013فصل شمارش جوجه هاشاهین فاطمی
پرواضح است که در درجه اول مردم مبارز سوریه و به پشتیبانی از آن ها کشورهای سنی منطقه و بالاخره، با همه بی عرضگی و سست عنصری، سران کشورهای غربی اجازه نخواهند داد که رژیم تهران در سوریه موفق شود. تداوم جنگ داخلی در سوریه دیر یا زود لبنان و عراق را هم بیش از پیش در این غائله خونین گرفتار خواهد کرد. هم اکنون بنابر گزارش های خبرگزاری ها تروریست های وابسته به حزب الله لبنان دوش به دوش پاره ای از سربازان و فرماندهان سپاه پاسداران در سوریه به قتل و ویرانی خود روزانه می افزایند. کار دخالت حزب الله در سوریه به جایی کشیده است که حتی سازمان تروریستی حماس، دست نشانده جمهوری اسلامی، که اخیرا از سوی کشورهای عرب و سُنی هم تغذیه می شود، به حسن نصرالله رهبر حزب اللهی های لبنان اخطار جدی کرده و خواستار خروج لبنانی ها از سوریه شده است. در حاشیه و تداوم جنگ شیعه و سنی در سوریه دامنه درگیری های فرقه ای و مذهبی در عراق هرروز وسیعتر می شود. قربانیان انفجارهای تروریستی در میان شیعیان عراق به نحو بی سابقه ای در حال افزایش است.دخالت های جمهوری اسلامی در عراق موجب شده است که حکومت نوری المالکی به عنوان دولتی دست نشانده جمهوری اسلامی مورد تنفر و انزجار مردم عراق قرار گیرد. کمی دورتر در یمن کمیسیون منصوب سازمان ملل به این نتیجه رسیده است که کشتی حامل سلاح های سبک و نیمه سنگین که چندی پیش در سواحل یمن کشف و ضبط شد به جمهوری اسلامی تعلق دارد. سال ها پیش شایعات زیادی در مورد دخالت های جمهوری اسلامی در درگیری های یمن به گوش می رسید اما اکنون برای نخستین بار یک هیأت بین المللی بعد از ماه ها بازرسی و بررسی انگشت اتهام را به سوی رژیم تهران نشانه میرود.این همه آشوبگری و فتنه درمنطقه و در جهان چه سود و ثمره ای برای ملت ایران داشته و یا خواهد داشت؟ کدام یک از اهداف و منافع ملی ایران در این نوع دخالت ها و رفتارهای تروریستی تقوبت خواهد شد؟ نه در غربت دلم شادو نه روئی در وطن دارم! در حالیکه سیاست های ماجراجویانه رژیم از آرژانتین تا افغانستان و از سوریه تا یمن و عراق در حال اضمحلال و شکست مفتضحانه قرار دارد، در درونمرز نیز اوضاع نظام تیره و تار است. جاه طلبی های اتمی که میلیاردها دلار از سرمایه مادی و معنوی مردم ایران در آن مسیر به باد داده شده، سرنوشتی جز شکست و عقب نشینی در انتظارش نیست. سیاست کبک نمای نظام اسلامی که به خیال خود با پنهان کاری دشمن را فریب میدهد دیگر ثمری ندارد. اکنون همه به سیاستی که آن را حرف زدن و درهمان حال به غنی سازی ادامه دادن می شناسند پی برده اند و سرانجام همانگونه که انتظار میرفت این سیاست خانمانسوز روز به روز به بن بست و شکست خود نزدیکتر می شود و نظام راهی جز عقب نشینی مشعشعانه در پیش ندارد. سرانجام ناچار خواهند شد غنی سازی را متوقف سازند، بازرسان بین المللی را برای بازدید به مراکز سری خود دعوت کنند و در کمال پررویی پیروزی و موفقیت خود را جشن بگیرند! روز عقب نشینی و تسلیم چندان دور نیست و رژیم اسلامی راهی برای خود جز تسلیم بلا قید و شرط باقی نگذاشته است. همانگونه که در فاجعه گروگانگیری دیپلمات های آمریکایی سرانجام ناچار به تسلیم شدند و همان شیوه ای که در جنگ هشت ساله با عراق به جای قبول صلح پس از آزادی خرمشهر و دریافت غرامت جنگ با قبول قطعنامه 598 ننگ و شرم ابدی برای خود خریدند، اینبار نیز در سخت ترین و ضعیف ترین مواضع ناچار به عقب نشینی خواهند شد. از روحانی چه ساخته است؟ و این هنوز همه مسائل و دردسرهای گریبانگیر نظام نیست. در صحنه برونمرزی با هرچه تنگتر شدن حلقه اقتصادی تحریم های بانکی و ناتوانی در فروش نفت اقتصاد کشور هرروز به نقطه سقوط و خطر ورشکستگی نزدیکتر میشود. بر اثر تورم، بیکاری مزمن و عدم موفقیت نظام در بازگرداندن حس اعتماد و امید به مردم روزانه بر میزان آشفتگی اقتصادی و اجتماعی افزوده می شود. از روحانی چه ساخته است؟ همانگونه که در نوشته هفته پیش یادآور شدیم حباب امید و خوشبینی در مورد ریاست جمهوری روحانی دیری نخواهد پایید. کلید حل مشکلات سیاسی و اقتصادی ایران در دست روحانی نیست. در مرحله اول حجت الاسلام روحانی نخواهد توانست اینبار با ایما و اشاره، وعده و وعید و حرف های درگوشی با امثال "جک استراو" غربی ها را فریب دهد. او باید از اختیارات کافی برای حل مسائل برخوردار باشد و چنین اختیاراتی را هرگز به اومنتقل نخواهند کرد. تا زمانی که مشکل برنامه هسته ای تسلیحاتی جمهوری اسلامی حل نشود تخفیف و یا تعدیل تحریم ها امکان پذیر نیست و خبری از آن نخواهد بود. در واقع همه چیز به مانند یک کلاف سردرگم، زنجیروار به هم پیوسته است. تا مسأله رابطه با دنیای آزاد حل نشود، مسائل اقتصادی حل نخواهد گشت و تا زمانی که دخالت در امور دیگر کشورها و سیاست حمایت از تروریسم ادامه داشته باشد مسائل سیاسی قابل حل نیست. مشکل بیکاری و تورم در ایران نیازمند ثبات سیاسی و اقتصادی است. بزرگترین منبع درآمد و سرمایه درآمدزای ایران منابع گاز و نفت است. تا زمانی که صدها میلیارددلار سرمایه و تخصص بین المللی در بهبود وبه کار اندازی این صنایع انجام نشود و ایران نتواند آزادانه نفت خود را به جهان فروخته و پول آن را دریافت دارد حل مشکل بیکاری و تورم با نطق و حرف و خطابه امکان پذیر نیست. در چنین شرایطی آن هایی که در انتظار معجزه نشسته اند با رؤیای واقعیت وحشت زده ای بیدار خواهند شد. در شرایط کنونی آن ها که به تغییرات صوری دل بسته اند و مردم را به صبر و بردباری تشویق می کنند دانسته یا ندانسته در خدمت نظام ارتجاعی و ضد ایرانی گام بر می دارند. وظیفه مدعیان رهبری سیاسی در شرایط کنونی واقع بینی و حقیقت گویی است. به جای تفسیرهای بی سروته باید با مردم حقیقت را درمیان گذاشت. شرایط مشکل کشور و آینده ای که در صورت تداوم این اوضاع در انتظار جامعه ایرانی است باید به وضوح منعکس شود. باید مردم را از افتادن به دام شعبده بازان و و دلالان رژیم به دور داشت. عمر جمهوری اسلامی به پایان رسیده است اما تا زمانی که این واقعیت برای مردم روشن نشود و مردم اطمینان حاصل نکنند که این رژیم قادر به حل مشکلاتشان نیست و باید چاره ای دیگر اندیشید، کاری از پیش نخواهد رفت. زمانی که مردم این رژیم و سیاست های آن را در کلیت آن مورد سنجش قرار دهند و شکست های پیاپی در منطقه، در روابط بین الملل و در مسائل اقتصادی و سیاست های اجتماعی، همه و همه یکجا بسنجند به نتیجه منطقی خواهند رسید. تنها در چنین شرایطی است که مردم خواهند توانست به آینده ای روشن تر که سزاوارجوانان، زنان و مردان این کشور است بیاندیشند و دیگر تن به تسلیم دربرابر شرایط ننگ آور تحمل حکومت دروغ و تزویر نخواهند داد. پاریس |