کویر خزر، دریای لوت
شرق: در چندسال اخیر درحالیکه دریاچه «ارومیه» به بحرانیترین وضعیت در تاریخ خود دچار شد، تالاب «هورالعظیم» و دریاچههای «مهارلو» و «بختگان» خشک شدند. عمق آب زیرزمینی در برخی از دشتهای مناطق مرکزی کشور کاهشی تا اندازه سهمتر در سال را تجربه کرد و نیمی از ظرفیت مخازن سدهای بزرگ هنوز خالی است. کمبود آب «زایندهرود» موجب بروز مناقشهای در جنوب شرق اصفهان شد تا جاییکه هم گردشگران نوروزی بستر سیوسهپل و خواجو را خشک دیدند و هم زارعان پاییندست رودخانه نتوانستند کشت بهاره امسال خود را انجام دهند. درحالیکه هنوز آب فراوانی از طریق رودخانههای مرزی از کشور خارج میشود، خاک سیستان همچنان تشنه «هیرمند» است. با وجود اینکه عملکرد مدیران بخش آب کشور در استفاده بهینه از منابع موجود نتوانسته درد مشکل طبیعی کمبود آب را تسکین دهد، در سالجاری پروژه بزرگ «انتقال آب از دریای خزر به کویر مرکزی ایران» با اعتباری بالغ بر 20هزارمیلیارد ریال وارد فاز اجرایی شد. قرار است با اجرای این طرح، سالانه 500میلیون متر مکعب آب از دریای خزر به استانهای خراسان، سمنان، قم، اصفهان و یزد انتقال یابد و در تکمیل آن انتقال آب از خلیجفارس به کرمان نیز مدنظر است. از آنجاییکه سیمای پروژه از سوی دستاندرکاران و مدیران آن معرفی نشده است، اهداف طرح و اعتبار واقعی مورد نیاز آن مشخص نیست تا جاییکه بهصورت غیررسمی ارقام 40هزار، 70هزار و حتی صدهزارمیلیارد ریال برای تکمیل طرح اعلام میشود. با توجه به نقش و اهمیت«توسعه پایدار» و رعایت جنبههای زیستمحیطی در طرحهای بزرگ عمرانی، در این مقاله سعی میشود با نگاهی گذرا به وضعیت منابع آب کشور، بخشی از معایب این پروژه که بهرغم اهمیت بسیار، در رسانهها و مجامع علمی و مهندسی کمتر به آن توجه شده است، مورد بحث قرار گیرد.
مناطقی که میانگین بارندگی سالانه آنها کمتر از 350 میلیمتر باشد، در دسته مناطق خشک قرار میگیرند. کشور ایران با میانگین بارندگی حدود 250 میلیمتر در سال که حتی از یک سوم متوسط بارندگی در سطح دنیا کمتر است، جزو مناطق خشک و نیمهخشک دنیا به حساب میآید. ابداع قنات و بهکارگیری سایر روشهای دشوار استحصال آب در کشورمان نشان میدهد، پیشینیان ما نیز با مشکل کمبود آب مواجه بودهاند. درحال حاضر میزان بارندگی در کشور ما حدود 413میلیارد مترمکعب در سال است که 293میلیارد متر مکعب آن، در مزارع و زمینها جذب میشود و به جز قسمتی که بر اثر تبخیر از دسترس خارج میشود، 130میلیارد متر مکعب از این آب قابل استحصال بوده و سالانه حدود 110میلیارد متر مکعب آن را استحصال میکنیم. در 30سال اخیر از طرفی بسیاری از مراتع به زمینهای زراعی تبدیل شده و سطح زیر کشت سه برابر شده و از طرف دیگر افزایش جمعیت رشدی معادل صددرصد داشته است. و این در حالی است که میزان بارش نیز همواره در حال کاهش است. با در نظر گرفتن کمبود بارندگی و نیاز زمینهای کشاورزی به آبیاری، با توسعه زمینهای زراعی مقدار آب مورد نیاز در بخش کشاورزی افزایش قابلتوجهی یافته است. در حال حاضر 92درصد از آب موجود در کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود. جهت تامین آب مورد نیاز زمینهای کشاورزی در سالهای اخیر، استحصال آب از منابع سطحی و زیرزمینی به صورت فزایندهای افزایش یافته است.
به منظور مهار و استفاده از آبهای سطحی کشور، صنعت سدسازی رونق زیادی داشت و درحالحاضر علاوه بر 390 سد ساخته شده با ظرفیت 40میلیارد مترمکعب ذخیره آب در کشور، 110 سد نیز در حال اجراست. اما امروز که با مهار همه رودخانههای اصلی کشور، دوره ساخت سدهای بزرگ در ایران رو به اتمام است، اگر نگاهی منصفانه به کارنامه سدسازی و مهار آبهای سطحی در سرزمینمان داشته باشیم بهرغم موفقیت چشمگیر در بخش طراحی و ساخت سد، دستاندرکاران صنعت سدسازی به ساخت تاسیسات پاییندستی توجه کافی نداشته و عدمساخت یا تکمیل شبکههای آبیاری تحتفشار و سامانههای تصفیه و تامین آب شرب موجب شده از مجموع 25میلیارد مترمکعب آب ذخیره شده در مخازن سدها (که به دلیل کمبود بارندگی تنها 60درصد کل ظرفیت ذخیره آب را شامل میشود)، بخش بسیار کوچکی از آن مورد بهرهبرداری قرار گیرد. علاوه بر این با رسوبگذاری به میزان سالانه 5/1میلیارد متر مکعب در مخازن سدها، عمر همین منبع آبی محدود نیز کوتاه است.
لذا عدمجدیت مدیریت سدسازی در احداث سامانههای پاییندستی به معنی پذیرش هزینههای بیبازگشت بسیار، آثار مخرب سدسازی بدون استفاده مفید از آن و نیز اتلاف آبهای ذخیره شده در اثر تبخیر از دریاچه سدها است. در این راستا بررسی روند توسعه انواع روشهای آبیاری تحت فشار در کشور نمایانگر آن است که بهرغم تعدد طرحهای توسعه در سالهای اخیر، هنوز میزان اراضی فاریاب مجهز به سامانههای آبیاری تحتفشار اندک است. بر اساس گزارشهای منتشرشده سطح پروژههای خاتمهیافته و بهرهبرداری شده سیستمهای آبیاری تحتفشار تا پایان شهریور 1383 (پایان برنامه سوم توسعه) و تیرماه 1389 به ترتیب برابر 433 و 890 هزارهکتار بوده است. با توجه به وسعت2/8میلیونهکتاری کل اراضی فاریاب کشور، درحال حاضر تنها حدود 11درصد از این اراضی به روش تحت فشار آبیاری میشوند. نتیجه بررسیهای میدانی بهخصوص در مناطق مرکزی ایران که با مشکل کمآبی بیشتری مواجه هستند، نشان میدهد ضعف در ایجاد انگیزهها و سیاستهای حمایتی لازم برای صرفهجویی در مصرف آب و سایر نهادهها مهمترین عامل در عدمتوسعه سامانههای آبیاری تحت فشار بوده است.
در بخش آبهای زیرزمینی نیز برداشت مجاز و غیرمجاز آب از این منابع در سالهای اخیر آنقدر زیاد شد که باعث پایینرفتن سطح آب زیرزمینی در بیشتر دشتهای کشور شده و بحران کمبود منابع آب زیرزمینی را به وجود آورد. درحال حاضر در حالی که هنوز برداشت آب از منابع آب زیرزمینی برای مصرف بخش کشاورزی ادامه دارد، حفر چاه جدید در بسیاری از دشتهای کشور بهعنوان «دشت ممنوعه»، غیرقانونی است. با وجود این مقدار 32میلیارد مترمکعب آب از مجموع پتانسیل 36میلیارد متر مکعب آب زیرزمینی کشور، هر سال مصرف میشود که بیش از نیمی از استخراج آن از طریق حفر چاه صورت میگیرد و بههمین دلیل در تعدادی از دشتهای کشور ارتفاع آب زیرزمینی هرسال تا حدود سه متر افت داشته و عمق چاههای عمیق با کفشکنیهای مداوم به 500 متر رسیده است.
تنوع، تعداد و حجم ریالی«طرحهای توسعه» در بخش آب نشان میدهد، در کشور ما نگرش مثبتی به این بخش وجود دارد و مدیران صنعت آب همواره در تلاش برای مکانیابی، تهیه و اجرای پروژههای آبی بودهاند. هرچند تعداد قابلملاحظهای از پروژههای اجرا شده، به دلیل کمکاری در تکمیل طرح به بهرهبرداری نرسیده و با راندمان و ظرفیت ناکافی بهرهبرداری میشوند، اما در هرحال کمیت و کیفیت نسبی طرحهای توسعه منابع آب نشاندهنده اهمیت آن در کشور است.
مطالعه هر طرح عمرانی بهویژه در قالب طرح توسعه، مستلزم ملاحظات بسیاری است که باید در مراحل مختلف مطالعات به آن توجه شود. به نظر میرسد پروژه انتقال آب از خزر به کویر، در موارد زیر توجیه کافی نداشته باشد:
1- ملاحظات زیستمحیطی
طرحهای توسعه علاوه بر اخذ توجیهات کافی در بخش فنی و اقتصادی، باید قبل از اجرا از فیلتر مسایل زیستمحیطی عبور کنند. در واقع توسعه پایدار زمانی محقق میشود که اجرای طرح حداقل آسیب را به محیط زیست وارد کرده یا خسارتهای وارده قابل جبران باشد. لذا لازم است جنبههای زیستمحیطی طرح بهدقت بررسی شده و برای آسیبهایاحتمالی راهکار مناسب ارایه شود. به عنوان مثال ساخت سدهای بزرگ به دلیل ورود حجم قابلتوجهی از مصالح ساختمانی به محیط طبیعی، تغییر رژیم جریان رودخانه و به تبع آن تغییر اکوسیستم محیط و تخریب سطح قابلتوجهی از مراتع و جنگلها، به محیط زیست آسیب میرساند. چنانچه با ساخت به موقع سامانههای پایین دست سدها مانند تصفیهخانه و شبکههای آبیاری تحت فشار، از آب ذخیرهشده در مخازن سدها استفاده کرد، آسیب وارده توجیهپذیر خواهد بود لذا بدیهی است سازه سد بدون تاسیسات بهرهبرداری از آن تنها میهمان ناخواندهای برای طبیعت محسوب میشود. در طرح انتقال آب خزر به کویر نیز در صورتی که طرح منافع قابل قبولی داشته و بهرهبرداری از آن بهموقع انجام شود، ممکن است بخشی از خسارتهای زیستمحیطی طرح قابلتوجیه باشد. اما در هر صورت این طرح مستعد ورود آسیبهای جدی به محیط زیست است که به تعدادی از آنها به صورت خلاصه اشاره میشود:
- کمبود منابع آب و بارش در سالهای اخیر، ضرورت استفاده بهینه از منابع موجود و تلاش در جهت حفظ آنها را آشکار میکند. در شرایط کنونی بهجای مطالعه و اجرای پروژههای غیرضروری و مساله دار، باید طرحهایی را تعریف کرد که در جهت استفاده بهینه از منابع آب و افزایش بهرهوری مصرف آب، کارایی داشته باشند. آبخوانداری و تغذیه مصنوعی، ساخت سدهای زیرزمینی، استفاده از منابع آب غیرمتعارف و احداث شبکههای آبیاری مکانیزه از جمله طرحهایی است که امروزه جای سدهای بزرگ را بهخوبی پرکردهاند.
- میانگین شوری آب دریای خزر 13 گرم در لیتر است و این مقدار شوری، آب این دریاچه را برای استفاده شرب در گروه «غیرقابلشرب» و برای استفاده کشاورزی در رده «غیر قابل استفاده» قرار میدهد. به منظور مصارف صنعتی نیز محدودیتهایی در استفاده از آب شور وجود دارد. لذا قرار است عملیات تصفیه آب قبل از انتقال آن انجام گیرد. علاوه بر نمک، آب دریای خزر آلودگیهای فراوانی دارد که پس از تصفیه به محیط زیست ساحل خزر وارد خواهند شد. در نهایت افزایش شوری و درجه حرارت آب دریا باعث تغییرات اکولوژیکی آن شده یا سواحل مبدا انتقال آب را در سطحی وسیع آلوده میکنند.
- حتی پس از تصفیه نیز با تماس آب با خاکهای کویر، نمکهای جامد در آن حل شده و باعث افزایش غلظت نمک در آب و خاک میشود. بدیهی است اکوسیستم کویر در مقابل این تغییر محیط زیستی ناگهانی، با مشکل مواجه خواهد شد.
- تخریب حداقل 30 کیلومتر مربع از اراضی مسیر خطوط انتقال شامل مناطق جنگلی، کوهستانی و مراتع برای یک پروژه عمرانی عدد قابلتوجهی است.
- تلفات مقدار زیادی آب به دلیل تبخیر ناشی از گرمای زیاد مسیر و مقصد انتقال آب، در واقع نمکی است که به زخم کهنه کمبود آب پاشیده میشود.
- تغییر اکوسیستم بخشی از مناطق کویری بیتردید محیط زیست این مناطق را دستخوش خسارتهای جبرانناپذیری خواهد کرد.
- در این پروژه مسیری برای سیرکولاسیون آب در نظر گرفته نشده و در واقع مسیر جریان آب از مبدا به مقصد یکطرفه بوده و در بلندمدت موجب تجمع مقدار فراوانی رسوبات، نمک و مواد زاید در کویر خواهد شد.
- ورود مصالح بتنی و پلاستیکی فراوان به محیط زیست که غیرقابل بازیافت بوده و آسیب ناشی از آن دایمی است.
2-توجیه اقتصادی
همانطور که اشاره شد هنوز اعتبار مورد نیاز طرح به صورت رسمی اعلام نشده و این در حالی است که عملیات اجرایی یک پروژه عمرانی تنها زمانی میتواند آغاز شود که ارزیابی اقتصادی آن به صورت کامل انجامشده و طرح از این منظر «توجیهپذیر» شناخته شود. در ارزیابی اقتصادی هر طرح عمرانی سه معیار باید موردتوجه قرارگیرد. اولین معیار، تخصیص موثر است. به این معنا که آیا تخصیص اعتبار، یک تخصیص موثر و کارآمد است یا خیر؟ دومین معیار، هزینه موثر نام دارد که براساس آن باید مشخص شود که آیا دستیابی به اهداف مورد نظر با گزینه انتخابی، کمترین هزینه را دارد یا روشهای کمهزینهتر دیگری وجود دارد که میتوان آنها را اجرا کرد. سومین معیار نیز ارزیابی نسبت فایده به هزینه است که شامل پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی طرح است که باید در یک سامانه جمع شود تا مشخص شود کدام مثبت و کدام منفی است و در نهایت باید علاوه بر اینکه مجموع درآمدهای حاصل از اجرای طرح در دوره بهرهبرداری بزرگتر از جمع سرمایهگذاری اولیه و هزینههای دوران بهرهبرداری و نگهداری طرح باشد، سودمندی طرح برای کشور و مردم نیز ملاک ارزیابی علمی آن است.
در طرح انتقال آب به کویر از آنجاکه به دلیل ماهیت طرح، اختلاف ارتفاع و طول زیاد خطوط انتقال، عوارض مسیر و لزوم سرویس و نگهداری تاسیسات برقی و مکانیکی پروژه، هزینههای اولیه و سالانه طرح بسیار زیاد بوده و از طرفی منافع آن به نظر چشمگیر نمیآید، توجیهپذیری اقتصادی آن باید با دقت بیشتری مورد بررسی قرار گیرد. ضمن اینکه بسیاری از پروژههای در دست اجرا در حوزه مهندسی آب بهدلیل عدمتخصیص اعتبار کافی در سال 91 در حال تعلیق بوده و با تاخیر بسیار نسبت به برنامههای زمانبندی، تکمیل یا اتمام آنها مبهم است. همچنین اولویتبندی تعدادی از طرحها در قالب«مهر ماندگار» و تعهد پرداخت مطالبات پیمانکاران این بخش نیز در سطح مصوبات استانی باقی ماند و کمکی به این طرحها نکرد. در سال آتی از طرفی با توجه به نواقص پیش گفته در طرحهای ناتمام و بروز مشکلات اجتماعی، فنی و زیستمحیطی که بخشی از پیامد عدماجرای بهموقع طرحهاست و از طرف دیگر وضعیت بحران آب در دریاچههای آب شیرین و رودخانههای مهم مانند دریاچه ارومیه و رودخانه زایندهرود، تخصیص اعتبارات حوزه آب میباید با مدیریت و درایت بیشتر صورت گیرد.
3- چالش اجتماعی
آلودگی ناشی از تصفیه آب نهتنها کار صیادان نواحی دفع پساب و پسماند را با مشکل مواجه خواهد کرد، بلکه زارعان و باغداران حومه سامانههای تصفیه نیز تحت تاثیر این آلودگی قرار خواهند گرفت. علاوه بر آن تملک اراضی مالکان مسیر خط انتقال در بیشتر بخشهای مسیر، چالشهای اجتماعی بسیاری را در پی خواهد داشت.
4- مسایل سیاسی
درحالیکه سهم ایران از دریای خزر کمتر از 20درصد است، استخراج سالانه 500میلیون متر مکعب آب از این دریاچه میتواند بر روابط ایران با کشورهای حاشیه دریای خزر اثر سوءداشته باشد. علاوه برآن بنیان نهادن چنین رویهای، راه بهرهمندی غیراصولی سایر کشورها را نیز هموار میکند. بهعنوان مثال انتقال آب خزر به دریاچه آرال میتواند پروژه بعدی باشد که در این صورت در آیندهای نهچندان دور حیات خزر با مشکل جدی مواجه خواهد شد.
5- مسایل فنی
بهرغم وجود تجربه و دانش فنی پروژههای آبی در کشور، به دلیل طولانی بودن مسیر انتقال و نیز اختلاف ارتفاع زیاد بین مبدا و مقصد سامانه انتقال، این طرح مشکلات اجرایی بسیاری خواهد داشت. احداث تاسیسات بزرگ تصفیه آب، ساخت ایستگاههای پمپاژ با ظرفیت بالا، اجرای خطوط انتقال طولانی و در نهایت احداث سامانههای دریافت و توزیع مناسب آب از مشکلات اجرایی پروژه است. ضمن اینکه با افزایش نرخ مصالح و تجهیزات الکتریکی و مکانیکی، تامین نیازهای فنی طرح بودجه قابلتوجهی لازم دارد.
«توسعه» عنصر جداییناپذیر پیشرفت کشور و بهبود شرایط معیشتی مردم است. اما آیا در طرحهای توسعه منابع آب کشور اخلاق مهندسی و ملاحظات اجتماعی و زیستمحیطی مراعات میشود؟ آیا تمام طرحهای توسعه در مسیر سازندگی خلاق و موثر حرکت میکنند و آیا امروز بهترین زمان برای اجرای طرح انتقال آب از خزر به کویر است؟
موارد 18گانه راهبردهای توسعه بلندمدت منابع آب کشور در جلسه مورخ 27/7/1382 هیات وزیران و براساس اصل 138 قانون اساسی به تصویب رسید. امروز درحالی که نیمی از زمان مورد انتظار در تحقق اهداف مصوب سپری شده است، نگاهی گذرا به کارنامه صنعت آب نشان میدهد به برخی از مفاد مهم صورتجلسه مذکور بیاعتنایی شده است. از جمله اینکه مدیریت ملی آب کشور باید بر اساس مدیریت توامان عرضه و تقاضا انجام میشد که با نگاهی به پراکندگی و کارآیی طرحها میشود دید که درحالیکه سعی کردهایم با بیتوجهی به محیط زیست طبیعی و انسانی، از حداکثر پتانسیل منابع آب سطحی و زیرزمینی کشور استفاده کنیم، هنوز تقاضای فراوان آب مورد نیاز شرب و کشاورزی را در بسیاری از مناطق پاسخ ندادهایم. همچنین در بخش مدیریت مصارف میباید با اصلاح ساختار مصرف آب در کشور، سهم مصارف آب کشاورزی از 92درصد در آن سال به 87درصد طی 20سال کاهش یابد که با عدمتامین اعتبار پروژههای پایاب سدها و عدمترغیب و حمایت کافی از زارعان جهت تغییر شیوه آبیاری، تا امروز تغییری نداشته است. به علاوه طرحهای انتقال میان حوضهای آب باید از دیدگاه توسعه پایدار، به شرط توجیه فنی، اقتصادی، اجتماعی و منافع ملی، مطالعه و اجرا شود. درحالی که مدیریت بخش آب کشور هنوز در اصلاح مبانی توسعه منابع آب موفقیت چشمگیری نداشته است، اجرای پروژهای که در هیچکدام از جنبههای فوق توجیه کافی ندارد، آغاز شده است.
استفاده نادرست از آب که الفبای آبادانی است، میتواند نتایج غیرمنتظرهای به دنبال داشته باشد. به عنوان نمونه میتوان از تمدن مردم ساکن در بینالنهرین یعنی در دشتهای میانه و کناره رودخانههای دجله و فرات، در دره رودخانههای ایندوس، نیل، جلگه خوزستان و غیره نام برد. این تمدنهای عظیم تحت تاثیر آبیاری مزارع به اوج رسیدند ولی بر اثر ناآگاهی و عدمرعایت اصول صحیح در مدیریت منابع آب وخاک، باعث از بین رفتن اراضی زراعی و تضعیف تمدنهایشان شدند. با به کارگیری علم روز و تجربههای گذشته، در کشور ما نهتنها مدیریت منابع محدود آب باید با دقت نظر و حساسیت ویژهای انجام شود، بلکه از نتایج تحقیقات ارزشمندی که در زمینه استفاده از منابع آب غیرمتعارف، بارورکردن مصنوعی ابرها، روشهای استحصال آب در مناطق خشک، سدهای زیرزمینی، بازیابی پسابها، تغذیه مصنوعی، سدهای تغذیهای و آبخیزداری و آبخوانداری انجام شده است، بهصورت کاربردی و عملی استفاده کرد. سرزمین پهناور ایران سرشار از منابع انرژیهای نو و تجدیدپذیر است. اگر بتوانیم وضعیت نگرانکننده منابع آب کشورمان را ناشی از قهر طبیعت ندانسته و منافع ملی و طبیعی را بر خواستههایی که اغلب آنها حاصل بلندپروازی و بیشترخواهی است ترجیح دهیم، پی خواهیم برد که زمان اجرای پروژههای عریض و طویل خبرساز بهسر آمده و امروز باید توان فکری و سرمایه ملی کشورمان صرف طرحهای پربازده و کمخسارت شود و اجازه دهیم خزر همواره«دریا» باشد و لوت تا ابد«کویر»!