یکشنبه، 12 خرداد ماه 1392 = 02-06 2013سرنوشت غم انگیز داراوسارا رقیبِ باربیبه گزارش تابناک، داراوسارا نخستین تجربه بزرگ تولید اسباببازی ایرانی برای مقابله با عروسکهای غربی بود و قرار بود این عروسکهای ایرانی در ایران ساخته شود تا به مرور زمان متناسب با فرهنگ ایرانی شاهد تولید اسباب بازی باشیم و البته صنعت بسیار پردرآمد اسباببازی سازی در ایران شکل بگیرد اما مرور زمان این عروسکها را نیز همچون بسیاری از کالاها، تنها در لفظ ملی ساخت و «عروسکِ ملی» نیز از چین وارد میشود! ماتیل (mattel) یکی از بزرگترین کمپانیهای اسباببازی سازی در جهان است که کلکسیونی از مشهورترین اسباببازیهای جهان متعلق به این کمپانی آمریکایی است. از اسباب بازیهای معروف این کمپانی میتوان به چرخهای داغ، شیرشاه، ناروتو، تارزان، بتمن و... اشاره کرد. باربی نیز یکی از عروسکهایی است که در مارس سال ۱۹۵۹ توسط این کمپانی تولید و راهی بازار شد. خانم روث هندلر و جک راین این عروسک را با الهام از عروسکی آلمانی به نام بیلد لیلی (Bild Lilli) ایده برداری و طراحی کردند؛ عروسکی که از ۱۹۵۴ بر اساس یک کمیک استریپ در آلمان تولید و عرضه شده بود و پس از پنج سال در آمریکا به این شکل کپی برداری شد و این عروسک آنچنان پردرآمد و پرتیراژ شد که اساساً ماتیل ترجیح داد برای انحصاری کردن چنین سبک عروسکسازی، امتیاز بیلد لیلی را در ۱۹۶۴ از آلمانها بخرد و تولید آن را متوقف سازد. تفاوت عروسک آلمانی و «باربی» به عنوان عروسک آمریکایی با دیگر عروسکها در این بود که یکی از معدود عروسکهای طراحی شده مبتنی بر فیزیک یک شخصیت بزرگسال بود و پیش از آن اکثر عروسکها در تولید چهره و ساختار کلی، شبیه یک کودک طراحی میشد و این گونه بود که تولید این عروسکها با تکیه بر تبلیغات تلویزیونی و شیوههای نوین بازاریابی از بیش از یک میلیارد عبور کند و جالب اینکه باربی در میان عروسکهای کودکان بیش از ۱۵۰ کشور قرار گرفته بود. کودکان که به تکرار رفتارهای بزرگسالان در قالب بازی گرایش دارند، از نوع این عروسک که میتوان گفت ایده آل استایل زندگی غربی بود استقبال کردند و تنوع باربی نیز در توسعه کمیِ این عروسکها بسیار موثر واقع شد اما در عین حال هیچ گاه لفظ «عروسک ملی» یا «عروسک آمریکایی» برای آنها در نظر گرفته نشد. مرور زمان اما باربی فرهنگ خود را بر روی کودکان آن دوران و نسلهای بزرگسال بعدی باقی گذاشت و اساساً باربی به نوعی به عبارتی برای معرفی زنی با فیزیک ایده آل در غرب مبدل شد و بسیاری از زنان برای یافتن چنین فیزیکی اقدام به رژیم ها و ورزشهای شدید کردند؛ اتفاقی که ثابت کرد میتوان به ساده ترین ممکن یک سبک زندگی اعم از ایده آل وزنی و ایده آل پوششی را در ذهن یک کودک شکل داد، به گونه ای که کودک در دوران نوجوانی و جوانی در پی نزدیک ساختنِ خود به این ایدهآل ها باشد. همین بازخوردها، بسیاری از کشورهای مذهبی را با نگرانیهایی همراه ساخت و درنزد مسلمانان و یهودیان، شاهد واکنشهایی در این باره بودیم، به خصوص آنکه نوع طراحی لباس بسیاری از این عروسکها، ایده آلِ پوششی کودکان آینده را حداقل در جامعه مذهبی غیرقابل پذیرش میساخت و اساساً سبک زندگی که باربی با خود به ارمغان می آورد، سبک زندگی مذهبی نبود و به همین دلیل کشورهای اسلامی در پی تولید عروسکهای متناسب با فرهنگشان برآمدند. فولا (Fulla)، عروسکی محجبه با لباسی تمام قد، که همراه با جانماز صورتی رنگش به بازار عرضه شد و به شدت در کشورهای عربی مورد استقبال قرار گرفت گفته میشود تا آنجا که عنوان پرفروشترین اسباب بازی در دنیای عرب لقب گرفت و به نوعی ایدهآل اعراب بود اما باربی همچنان مشتری خود را داشت و به همین دلیل عرضه باربی در برخی کشورهای اسلامی ممنوع شد. در ایران نیز طی بیش از دو دهه اخیر شاهد نگرانی هایی در این باره بودیم تا در نهایت طرح موضوع ساخت عروسکهای ایرانی به عنوان جایگزین در نظر گرفته شد. بر همین اساس شخصیتهای «دارا» و «سارا» به عنوان کاراکترهای تماماً ایرانی از سال ۱۳۷۵ در چند مدل با پوششهای نسبتاً ایرانی و کیفیت نسبتاً بالایی توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان طراحی و پیاده سازی شد. این عروسکها در زمان تولید، یک استراتژی برای تولید اسباببازی های متناسب با فرهنگ و سبک زندگی ایرانی خوانده شد اما مرور زمان و چالشهایی که پیش روی تولید این عروسکها قرار گرفت، در نهایت منجر به اظهارنظرهایی شد که برخی مسئولان اساساً طراحی این عروسک برای مقابله با باربی را نیز منکر شوند. این عروسک دقیقاً برخلاف فلسفه باربی بود و در واقع دو کاراکتر کودک را داشت. همچنین وزن نسبتاً بالایی در قیاس با باربی و عروسکهای تازه داشت که کودک را خسته میساخت و البته کیفیت «دارا» و «سارا» در کنار تیراژ نه چندان بالا، قیمت این عروسک را آنچنان بالا برده بود که امکان رقابت تجاری به اسباب بازی خارجی را نیافت. قیمتها اما با افزایش مواد اولیه که به قالبهای ساخت این عروسکها تزریق میشد، بیش از حد تصور رشد کرد تا اساساً مشتری این عروسکها به حداقل برسد. پس از این بود که شنیده میشد این عروسک حداقل ویژگیهایش را که «عروسک ملی» و «ساخت ایران» بودن است را نیز از دست داده و ساخت این عروسکها نیز به چینیها سپرده شده اما هیچ گاه این اخبار تایید نشد تا اینکه در روزهای اخیر مشخص شد اگر چینیها نباشند، این عروسک نایاب میشود و عرضه این عروسک «ملی» و «ایرانی» بسته به میزان تولید و واردات از «چین» است! نقطه کشف این ماجرا همین چند روز پیش بود که مرتضی حیدری مشاور اقتصادی و مدیر بازرگانی رئیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان درباره خرید عروسکهای «دارا و سارا» از کشور چین، رسماً به یکی از خبرگزاری ها گفت: به دلایلی هنوز خریداری این عروسکها از کشور مذکور مقدور نیست و هنوز مجوز سفر بنده به کشور چین صادر نشده است. وی بیان کرد: در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، شورایی وجود دارد که این شورا پس از اتخاذ تصمیمی آن را به شورای بالاتر در آموزش و پرورش ارائه میدهد و آن نیز موارد را به شورای بالاتر خود یعنی ریاست جمهوری ارائه میدهد تا تصمیم نهایی اتخاذ شود. ظاهراً شورای آموزش و پرورش بنا به مصلحتی و یا به دلیل انتخابات و یا به هر دلیلی که بنده اطلاع ندارم، فعلاً مجوز اعزام بنده به کشور چین را صادر نکرده و خرید عروسکهای «دارا و سارا» از کشور چین به آینده موکول شد. بنابراین علاوه بر جذاب نبودن نوع طراحی و سنگینی این عروسکها، مشخص شد دیگر این عروسکها حداقل متعلق به ایران نیز نیست و در خوشبینانه ترین برداشت، توسط یک گروه ایرانی طراحی شده و باید مارک Made In China که به سفارش ایران همراه شده را صدای بلند خواند و فراموش نکرد در این حوزهها نیز هنوز حرفی برای گفتن نداریم و البته بخش اصلی ناکامی در چنین طرحهایی، طراحیهای غلط و پیاده سازی با ضریب خطای بیشتر است. هرچند برخلاف برخی اشخاص که به خصوص در این مقطع به اشتباه عنوان میکنند باید تمام نیازهای ایران در ایران تولید شود و این شعار شبهِ کمونیستی را به عنوان یکی از محورهای شعارهای اقتصادی شان در برنامههایشان برای ریاست جمهوری نیز قرار دادهاند، مخالف چنین رویکردی هستیم و اقتصاد دنیا محل تبادل است و تجربه نشان داده بزرگ ترین ابرقدرتها نیز نمیتوانند به چنین ایده آلی برسند اما انتظار این است آنچه لفظِ ملی و ایرانی در پیاش میآید، ایران باشد! اگرچه برخی همچنان تصور میکنند ساخت عروسک دارا و سارا یک موفقیت بوده و استقبال بالایی نیز از این عروسک رد کشورمان صورت پذیرفته اما واقعیت آن است که وقتی میزان استقبال از عروسکی چون باربی را با «دارا» و «سارا» مقایسه میکنیم، عملاً با این واقعیت مواجه میشویم که همچنان نتوانستهایم در این عرصه موفق ظاهر شویم و ای کاش یک بار بخش خصوصی را در رقابتی واقعی مورد حمایت مالی قرار میدادیم و چنین عروسکهایی با در نظر گرفتن مزیتهای اقتصادی طراحی میکردیم و اگر راه اندازی چرخه عروسکسازی و اسباب بازی سازی به شیوه صنعتی در کشورمان سودآور نیست و سفارش به چین اجتناب ناپذیر است، این عروسکها را ایرانی معرفی نکنیم! |