تو آمدهای تسويه حساب تا تبليغات رياست جمهوری؟
روزنامه جوان: نميدانم چرا ترجيعبند همه نامزدها شده است؛ تورم! فهميديم برادران، همه شما چقدر به فكر معيشت مردميد! دقت كردهايد، همه به ويژه آنها كه سابق بر اين خود دولتمند بودهاند با چه حلاوت و اشتلمي از عهد خود و شاهكارهايشان سخن ميگويند؟! ياللعجب! اگر همه كارها اينقدر تا امروز تر و تميز و فوقالعاده با سرپنجه تدبير اين عزيزان حل شده، دولت فعلي هم كه خويش را «پاكترين دولت تاريخ ايران» و «برنامهمحورترين از عهد مادها تا امروز» ميداند، پس مسئول اين بيكاري و گراني، شيوع طلاق و وضع فجيع سلامت و فرار مغزها و ورق پاره شدن پول ملي و پروژههاي چند ده ساله نا تمام نظير بزرگراه تهران- شمال و سياست بيرمقي كه به تحريمها منجر شد و... كيست؟
در ورزش و نيز جنگها همواره همين است. پيروزي هزاران صاحب دارد و شكست بيپدر و مادر است. به گمان اين قلم يكي از وظايف رسانهها و به ويژه رسانه ملي، آگاهي دادن به مردم درباره پيشينه مديريتي نامزدها به ويژه از توفيقها و بيتوفيقيهايشان است. وقتي ميآيند جلوي مردم و از هيجان دهانشان كف ميكند كه ما فلان و بهمان كار را كرديم،بايد مجري مربوطه از قبل آنقدر آگاهي داشته باشد كه همان جا از خجالت اين مبلغان حرفهاي برآمده و بگويد درست ميفرماييد، اما خراب كرديد! يا فلان كار و فلان كار را ميتوانستيد و نكرديد يا فلان ضعف مديريتي را داشتيد و البته چنان منصف باشد آن مجري و چنان آگاه به پرونده مصاحبه شونده كه اگر او نكته مثبت مهمي را از پروندهاش جا انداخت، به ياد او و به ياد مردم بياورد. اين شكل معرفي نامزدها دقيقاً تبليغات به معني غربي آن يعني «پروپاگاندا»ست! نه تبليغاتي كه ما ميشناسيم و از بليغ و بلاغت ميآيد.
نكته ديگر رفتار برخي نامزدها در فرصتهاي تبليغاتيشان است. برخي از آنها كه درست يا غلط و به حق يا نا حق، مدتي ويتامين دوربين بدنشان كم شده و رسانه ملي به آنها نپرداخته، گويي بيش از رأي آوردن و شرح برنامههايشان براي مردم، در صدد سوءاستفاده از اين منبر براي عقدهگشايي و صاف كردن حسابهايشان با ديگران و حتي با نهادها و حتي خود رسانه ملياند. اين گروه گويي از قبل خاطرشان جمع است، نبايد اميدي به اقبال عمومي و كسب آراي مردم داشته باشند و لذا از اين فرصت طلايي براي تسويه حساب و ايراد اتهام عليه هر كه حال ميكنند! و از تطهير خودشان در پيشگاه ملت بهره ميبرند. بايد ساز و كاري انديشيد و جلوي اين سوءاستفادهها را گرفت. مجري اين برنامهها نيز نبايد مثل ماست جلوي نامزدها نشسته و اجازه دهد برخي از آنها براي اغراقهايشان او را شاهد بگيرند. اينجا بايد تذكر دهد و بگويد بنده چيزي نميدانم. شما اينها را به مردم بگوييد. اما متأسفانه مجري كمتجربه رسانه ملي لااقل در چند مورد و به طور آزاردهندهاي در يك مورد به دام نامزدها و نامزدي افتاد كه از او براي تأييد گفتههايي كه معلوم نبود چه پايه و اساسي دارد، تأييد ميگرفتند. نامزدي كه گويا از مجري در كار رسانه حرفهاي تر بود!