آدينه، 3 خرداد ماه 1392 = 24-05 2013رفسنجانی بخاطر عملکردش رد صلاحیت شد نه سنشناگفتههایی از هاشمی درگفتگوی حجتالاسلام حیدرحجتینیا بابولتننیوز: هاشمی با هدف انتقام آمده بود نه خدمت/ موسوی سالم بود، هاشمی باعث شد موضع گیری های نادرستی داشته باشد/ فرماندهان جنگ 8 ماه به 8 ماه مرخصی میرفتند هاشمی خود را فرمانده معرفی می کرد/ شورای نگهبان به خاطر عملکرد هاشمی در این چند سال، وی را رد صلاحیت کرده نه به خاطر سنش به گزارش بولتن نیوز، برخی صاحب نظران در پاسخ به این پرسش معتقدند همان طور که بسیاری از بزرگان انقلاب به دلایل مختلف از عرصه اجرایی خارج شده اند، و اتفاقی برای اصل انقلاب و نظام نیفتاده و مسائل کشور از طریق مدیران جوان اداره شده است، اکنون نیز با عدم حضور آقای هاشمی در این حوزه، و ارائه خدمات ایشان در جای دیگری از نظام و کشور، اتفاق خاصی نخواهد افتاد و نظام به راه خود ادامه می دهد و نه تنها هزینه خاصی و مشکلی برای نظام با نبود یک نفر پیش نمی آید، بلکه اتفاقا حضور کسانی که به بهانه حضور هاشمی دنبال فتنه جویی و ایجاد اختلاف بودند، اکنون کاهش می یابد و هزینه و خسارت های احتمالی این گروه از فتنه جویان نیز کاهش خواهد یافت. حجت الاسلام حیدر حجتی نیا، مشاور محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و از فضلای حوزه علمیه قم، با حضور در تحریریه بولتن نیوز در این زمینه به پرسش های خبرنگار ما پاسخ داد و تاکید کرد که نه تنها با نبود هاشمی اتفاقی نمی افتد و خطری کشور را تهدید نمی کند بلکه اتفاقا باید گفت که آقای هاشمی به دنبال سیاست های سال های اخیر، این بار نیز قصد انتقام گیری از مخالفان خود را داشت و با هدف خدمت نیامده بود وگرنه این همه نیروی جوان در کشور وجود دارد ایشان می توانست با حمایت از این جوانان، تشکیل یک دولت کارآمد را توصیه کند... نظر شما در مورد این ایده که برخی مطرح کرده اند که نبود آقای هاشمی یک شوک سیاسی است و ایشان باید حضور پیدا می کرد، چیست؟ آیا نبود ایشان مشکلی برای نظام و قوه مجریه ایجاد خواهد کرد؟ نه تنها مشکلی ایجاد نمی کند بلکه اتفاقا عدم حضور به نفع کشور و نظام است زیرا از حضور افراد فتنه جو جلوگیری می کند. آقای هاشمی مدعی است که از ارکان نظام است اماعدم حضور وی مانند بسیاری از نیروهای انقلاب که حالا از عرصه سیاست خارج شده اند، هیچ مشکلی ایجاد نمیکند و رفتن یک نفرهیچ اثری در روند انقلاب و کشور ندارد. حتی امام خمینی بارها گفته بودند که رفتن یک خدمتگزار مانند وی تاثیری ندارد و هیچ اتفاقی نمی افتد. وقتی بنیان گذار نظام و انقلاب از بین ما رفتند و یاران ایشان پرچم انقلاب را به دست گرفتند و راه امام را ادامه دادند، چرا تصور می کنیم که رفتن هاشمی مشکل ساز خواهد بود... برخی سعی دارند که فریاد "وا اسلاما" سر دهند که ستون انقلاب و نظام حذف شد و هاشمی که خود شخص مهم این انقلاب بود رفت و چرا حذف شد ... اما باید در پاسخ آنها بگوییم که هیچ اتفاقی نمی افتد و همان طور که بسیاری از یاران انقلاب و بنیان گذاران انقلاب در اول انقلاب، شهید شده اند یا مرحوم شده اند و یا به هر دلیلی از سمت های اجرایی کنار رفته و جوانان جای آنها را گرفته اند... اکنون با عدم حضور هاشمی در صحنه اجرایی، نیز کشور، مشارکت مردم، جایگاه والای ولایت فقیه و حضور جوانان و افراد پر توان در قوه مجریه ادامه خواهد داشت و خدشه ای به کشور و نظام و انقلاب وارد نخواهد آمد. عده ای می خواهند فضا را فضای سر خوردگی نشان دهند و بگویند مردم مشارکت نخواهند کرد و اما من معتقدم علاوه بر اصولگرایان طیف فراوانی از اصلاح طلبان حضور چشم گیری در انتخابات خواهند داشت چرا که انها پای انقلاب و ارزشها خواهند ایستاد. آقای هاشمی در جریان سال 88 می توانست با حضور خود و دلجویی از طرفین و مذاکره و گفت وگو، مشکل را حل کند و از ایجاد اختلاف جلوگیری کند. اما نه تنها این کارها را نکرد بلکه خود عامل تشدید فتنه و اختلافات شد و در پشت صحنه موسوی و کروبی را مدیریت می کرد و نقش هاشمی در فتنه 88 به مراتب بیشتر از موسوی و کروبی است. در انتخابات اخیر نیز به گونه ای به صحنه آمد که نشان می دهد هاشمی رفسنجانی برای گرفتن انتقام به صحنه آمده نه برای خدمت. و می خواهد شرایط را بحرانی نجات دهد و خود را مرد بحران معرفی کند. یعنی معتقد هستید که بخشی از مسائل سال 88 با هدایت و مدیریت آقای هاشمی انجام گرفت؟ به نظر من بخش عمده ای از قضایای سال 88 زیرسر خود آقای هاشمی رفسنجانی بود اما هزینه های این اقدامات و فتنه جویی ها را آقایان کروبی و موسوی دادند. او چه در سال 76 و انتخابات آقای خاتمی و چه در سال 88 و خطبه های نماز جمعه، یک سری سخنان مطرح کرد، شبهه ایجاد کرد و بعد به خانه رفت و دیگر به نماز جمعه نیامد و سکوت کرد و این موضوعات باعث شد که مشکلات پیچیده تر شود و ادامه یابد. یعنی یک سری شبهات و مسائل را دامن زد و درحل این مشکلات کمکی نکرد در حالی که می توانست به آرام شدن فضا کمک کند... در حالی که اگر با سخنان خود، تب حوادث را کاهش می داد و طرفین را به آرامش دعوت می کرد، می توانست زمینه ای ایجاد کند که میرحسین و کروبی به راه خطا نروند و به حصر نیافتند و عده ای از جوانان جان خود را از دست ندهند و عده ای دیگر به زندان نیافتند. آقای هاشمی از اختلافات فکری و برنامه و سیاست های میرحسین موسوی و مقام معظم رهبری، با خبر بود اما به گونه ای صحنه سیاسی را آرایش داد که از سوی اصلاح طلبان موسوی و کروبی آمدند در حالی که اگر به جوان گرایی و طبیعت فضای سیاسی باور داشتند و باعث ایجاد تنش نمی شدند و در برابر قانون تمکین می کردند و شبهه تقلب و شعارهای تند ایجاد نمی کردند عملا باعث فتنه نمی شدند. هدف آقای هاشمی چه بود چه چیز را می خواست ثابت کند یا پیگیری کند؟ آقای هاشمی به دنبال آن بود که انتقادها علیه نظام و مقام معظم رهبری افزایش یابد و ولی فقیه به تنهاترین سردار تبدیل شود و در آن شرایط، هاشمی بیاید و به عنوان مرد عبور از بحران ها، وارد صحنه شود تا مشکلات را کاهش دهد. همه بگویند که امیرکبیر آمده و مرد بحران ها آمده است... عده ای در این انتخابات پیش رو نیز گفتند و نوشتند که "آن مرد آمد" یعنی از او یک چهره اثرگذار و مرد بحران ساخته اند که بدون او نظام نمی تواند به پیش برود در حالی که واقعیت این نیست واقعیت این است که بدون هاشمی بهتر می توان کشور را اداره کرد چون هاشمی برنامه ای برای اداره کشور ندارد بلکه حضور او فضا را بحرانی میکرد. هاشمی به دنبال ایجاد شرایط بحرانی بود تا خود را نشان دهد و در آن صورت با مذاکره و چانه زنی، سهم از قدرت سیاسی خود و اطرافیان خود را افزایش دهد و حتی خبرگان و علمای قم و شورای نگهبان و... را علیه مقام رهبری به منتقد تبدیل کند. اما مقام معظم رهبری با درایت و پشتیبانی و بصیرت مردم با فتنه مقابله کرد و اجازه انحراف در روند انتخابات را نداد. در حالی که آقای هاشمی می توانست در این مدت، با ایجاد ارتباط و رفع شبهات به گونه ای عمل کند که موسوی و کروبی از حصر خارج شوند و روند سیاسی کشور به سمت مشارکت و همکاری به پیش برود و روند تحریم ها و مشکلات کنونی تغییر کند. آیا آقای هاشمی فردی ولایتمدار و معتقد به ولایت فقیه است؟ نکته دیگری که تناقض در عمل و سخنان هاشمی را نشان می دهد، این جمله بود که بدون هماهنگی و رضایت مقام معظم رهبری ثبت نام نخواهد کرد و پابه عرصه انتخابات نخواهد گذاشت. اما با وجود آن که مقام معظم رهبری اعلام کرد که نفیا یا اثباتا به کسی نگفته ام بیایید یا نیاید وچیزی نخواهند گفت و آن یک رای ایشان را هم کسی نمی داند که چیست، ... با این حال هاشمی در ساعت پایانی ثبت نام، پابه عرصه انتخابات گذاشت و این نشانه سیاستمدار بودن اوست که می خواهد همیشه با سیاست عمل کند نه با دلسوزی و محبت و عاطفه ... سعی می کند حضور خود را به معنای موافقت و رضایت ولی فقیه اعلام کند تا کسی نتواند او را رد صلاحیت کند یا مشکلی ایجاد کند. عملکرد مقام معظم رهبری را در مقابل نامزدها و گروه های سیاسی چگونه ارزیابی می کنید آیا نظری در مورد نامزدها دارند؟ مقام معظم رهبری با اشرافی که به تاریخ اسلام و مسائل تاریخ دارد خوب می توانند پیش بینی کنند که چه اتفاقاتی در راه است و خوب می دانند که افراد و گروه ها با چه انگیزه هایی وارد صحنه سیاسی می شوند و لذا اجازه نداد که روند کشور و سیاست به گونه ای حرکت کند که عده ای ادعا کنند که می توانند بحران را حل کنند و یا کشور در خطر است و می خواهند کشور را نجات دهند... براین اساس، می توان گفت همان طور که از سال 84 تاکنون هاشمی رفسنجانی بر مسند قدرت نبوده و مسوولیت اجرایی نداشته است، اکنون نیز بدون حضور او کشور به مسیر خود ادامه می دهد و هیچ مشکلی ایجاد نخواهد شد و مقام رهبری نیز ضمن آن که زمینه حضور گروه های سیاسی و مشارکت مردم را تشویق می کنند در عین حال روی افراد خاص تاکید ندارند و نظام را تنها با اتکای برخی افراد که سهم خاصی از قدرت می خواهند و به دنبال نظرات خود هستند، مدیریت نمی کنند بلکه همیشه به چهره های جدید و جوانان نیز توجه دارند. یعنی آیا این 8 نفر به اندازه آقای هاشمی در اداره کشور توانایی دارند و می توانند مشکلات عمده امروز جامعه را کاهش دهند؟ چرا آقای هاشمی در هر دوره ای بزرگترین مخالفان و دشمنان و منتقدان را دارد؟ شما چه ویژگی هایی در آقای هاشمی دیده اید که اصلاح طلب و اصولگرا به او انتقاد شدید دارند؟ آیا این وضعیت نشانه توانایی خاص آقای هاشمی نیست آیا او واقعا مرد بحران ها نبوده است؟ به جرات می توان گفت که این 8 نفر نامزد حاضر در صحنه انتخابات، تک تک آنان اگر بیش از هاشمی رفسنجانی توانمند نباشند کمتر از او نیستند و بعضی از آنها فرماندهان جنگ، مدیران کارکشته سال های اخیر، وزیر، معاون رئیس جمهور، و سمت های مهم دولتی وحکومتی داشته اند و افراد شایسته ای برای کشور محسوب می شوند. هاشمی از ابتدای انقلاب از اختلاف های ایجاد شده بین مسوولان سیاسی کشور به نفع خود بهره برده و با غروری که داشته به دنبال تضعیف جایگاه دیگران و قدرت مند کردن جایگاه خود بوده است وگرنه در بسیاری از مقاطع می توانست مانند حاج احمد خمینی در منزل افراد حضور یابد و از آنها دلجویی کند و نیروهای انقلاب را دعوت به حضور در صحنه کند اما نه تنها حضور نیافت بلکه از اختلاف ها و حوادث موجود به نفع خود و تضعیف دیگران استفاده کرده است. هاشمی از ابتدای انقلاب اتفاقات بنی صدر، منتظری، اصلاحات، جنگ، و ... را به شکل های مختلف به سود خود مصادره می کرد و به خاطر روحیه انحصار طلبانه ای که دارد به گونه ای سیاست ورزی می کند که همه کارها را زیر سر او بدانند. در حوادث مختلف وانمود می کرد که علیه بازرگان و بنی صدر و منتظری او عمل کرده است و فرمانده جنگ او بوده است در حالی که رزمندگان جنگ را به پیش می بردند. فرماندهان جنگ 8 ماه به 8 ماه به خانه می رفتند اما هاشمی هر روز خود را به عنوان فرمانده جنگ در ذهن مردم معرفی می کرد. نیروهای اصیل انقلاب در این موارد نجابت به خرج می دهند و چیزی نمی گویند در حالی که اگر بخواهند خاطرات را بگویند مشخص می شود که زحمات را چه کسانی کشیده اند و چه کسی برداشت سیاسی می کرده است آقای هاشمی می توانست بسیاری از مسائل انقلاب و کشور را مدیریت کند که چنین مشکلاتی پیش نیاید و اختلاف ها کاهش یابد اما بعد از حضور امام، آقای هاشمی نه تنها در کاهش مشکلات پیشقدم نبود بلکه پشت صحنه برخی اتفاقات و تحرکات سیاسی و ایجاد کننده بسیاری از مشکلات بوده است. ارزیابی شما از عملکرد آقای هاشمی در دوره ریاست جمهوری ایشان چیست؟ می گویند که زیربنای بسیاری از دستاوردهای اقتصادی امروز نتیجه برنامه ریزی دوره هاشمی است. ایشان در زمانی که رئیس جمهور شدند، در سیاست های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی، به نظرات مقام معظم رهبری توجه نکردند و سیاست های رهبری را اجرا نکردند خصوصا در مسائل فرهنگی، ولی فقیه نگرانی های مختلفی را مطرح کردند اما دولت هاشمی به آنها بی توجه بود
ایشان در مورد قضایای سال 88 می دانست که اختلاف نظرها وجود دارد وباعث مشکل خواهد داشت. میرحسین موسوی که فردی با سلامت نفس و خدمت گذار کشور بود، را به راهی کشاند که موجب شد وی موضع گیری های نادرستی داشته باشد و باعث حوادث آن سال شد و موسوی و کروبی را جلو انداخت و خودش پشت صحنه بود و باعث شد که موسوی و کروبی به زحمت بیافتند و... این خسارت ها به مرجعیت، روحانیت، نظام، شیعه، حوزه و دولت را چه کسی باید پاسخ گو باشد؟ هاشمی می توانست فداکاری کند می توانست مدیریت کند و جلوی آتش فتنه 88 را بگیرد اما سکوت کرد و بعد از خطبه نماز جمعه به خانه رفت تا آتش فتنه ادامه یابد. و چهره های سیاسی به تحرکات سیاسی ادامه دادند و تصور می کرد که مقام معظم رهبری کوتاه می آید و اعلام خواهد کرد که حاضر به مذاکره است و لذا هاشمی به عنوان مرد بحران می آید و همه چیز را سامان می دهد و به اصلاح طلبان فرصت می دهد که قدرت را به دست بگیرند... این نوع رفتارهاست که اصلاح طلب و اصولگرا را رنجانده است و باعث حذف برخی افراد وگروه ها شده است یعنی همه را به تدریج حذف کرده و امروز نیز می خواهد خودش مطرح باشد... اما مقام رهبری تدبیر کردند و نه تنها عقب نشینی نکردند بلکه با بصیرت ایشان، آتش فتنه خاموش شد. امروز متوجه شده ایم که نقش هاشمی در پشت صحنه، بیش از کروبی و موسوی بوده است. آقای هاشمی در این انتخابات نیز به قصد انتقام از نظام و رهبری وارد شد تا عده ای بگویند که امیرکبیر آمده تا بحران را حل کند. اما این خبرها نیست. لذا باید گفت که عدم حضور هاشمی به نفع کشور ونظام و انقلاب است و رد صلاحیت وی نیز هیچ مشکلی ایجاد نمی کند و نیامدن او نیز مسئله ای ایجاد نمی کند. باید واقعیت ها را پذیرفت و نباید ادعا کنیم که کشور بحرانی است و حالا مرد بحران می خواهد. از اول انقلاب تلاش کرده اند که شرایط را بحرانی جلوه دهند وهر بار از هاشمی بخواهند که بیاید و بحران را حل کند... این چگونه سیاست ورزی است چرا هاشمی به جوانان و دیگران اهمیت نمی دهد چرا راه را برای دیگران باز نمی کند و با توصیه پدرانه به آنها راهنمایی نمی دهد و چرا از طرفین سیاسی و مخالفان دلجویی نمی کند تا اختلاف ها را حل کند و آرامش ایجاد کند و تنش و فتنه را خاموش کند. هاشمی بهتر است که به جای ریاست جمهوری، این کارهای مهمتر را انجام دهد و فضا را برای دیگران باز کند و از ایجاد بحران و اختلاف پرهیز کند... و یا با ریشه های آن مقابله کند و تدبیر پیشه کند نه این که خود را مرد بحران بنامد... این اتفاقی که برای هاشمی افتاده، چوب خداوند متعال به خاطر اقدامات و ظلمی است که وی در حق منتظری، بازرگان، موسوی و کروبی ودیگران کرده است... مطمئن باشید از این که عده ای در زندان هستند یا در حصر هستند، مقام معظم رهبری ناراحت هستند اما شرایط به گونه ای است که عدم توجه هاشمی ودیگران باعث این مشکلات شد آقای هاشمی می توانست مشکل را حل کند و جلوی فتنه وحصر و... را بگیرد و از سیاستمداران دلجویی کند و مشکلات را کاهش دهد... یعنی نظر شما این است که آقای هاشمی به خاطر این نوع دیدگاه سیاسی احراز صلاحیت نشده است؟ برخی می گویند که هاشمی به خاطر سن 80 سالگی رد صلاحیت شده اما به نظر من باید گفت که اینها درست نیست و شورای نگهبان به خاطر عملکرد هاشمی در این چند سال، وی را رد صلاحیت کرده است و ایشان و دیگران باید به نظر شورای نگهبان تمکین کنند. در انتخابات پیش رو چه باید کرد که بهترین گزینه انتخاب شود و به نظر شما کدام شخص و گزینه سیاسی می تواند موثر باشد و بهترین گزینه باشد؟ نیروهای تاثیرگذار باید مردم را تشویق کنند تا در انتخابات مشارکت کنند. باید تنها کشور شیعه در جهان یعنی ایران را تقویت کنیم و مسائل شیعیان عراق و منطقه را مورد توجه قرار دهیم باید مرجعیت و اسلام و ولایت فقیه تقویت شود. باید کاری کنیم که در 24 خرداد حضوری پر شور داشته باشیم. فعالان سیاسی نباید آشوب کنند و لشکر کشی کنند و آشوب ایجاد نمایند. در حال حاضر جریان اصلاح طلبی شانس و زمینه ای برای موفقیت ندارد و دکتر عارف و حسن روحانی که از زحمت کشان قبل و بعد از انقلاب بوده اند در این دوره شانسی برای جلب رای ندارند لذا اصولگرایان در صحنه موفق خواهند شد و به نظر می رسد که رقابت اصلی بین جلیلی و محسن رضایی خواهد بود و انتخابات دو قطبی خواهد شد. محسن رضایی بهترین شرایط را برای ریاست جمهوری دارد و مدیر و مدبر و با تقوا است و برنامه دارد و از دوره های قبل نیز همیشه با برنامه در انتخابات حاضر می شده است. ایشان دکتر اقتصاد و وفادار به امام و ولی فقیه ونظام و انقلاب است و دلسوز مردم است. ایشان بارها اعلام کرده اند که سرباز و علاقه مند به مقام رهبری هستند و پشتوانه بزرگی در منطقه زاگرس نشین کشور دارد و مردم نیز با رای بالا به ایشان رای خواهند داد... آقای محسن رضایی چه برنامه ای برای دولت احتمالی خود دارد و چه خصوصیتی باعث شده که شما ایشان را بهتر می دانید؟ آقای محسن رضایی می تواند از تمام ظرفیت های موجود نظام، و امکانات و گروه های سیاسی مختلف استفاده کند و به خاطر ارتباط و نزدیکی ایشان به روحانیت، مقام معظم رهبری، فرماندهان جنگ و سپاه، دانشگاهیان، گروه های سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا و... بیشترین همکاری و اثرگذاری را بین نیروها و ظرفیت های موجود کشور ایجاد نماید. تمام جریانات دلسوز نظام را جمع کند و با همکاری مقام معظم رهبری، روحانیت، صنعتگران، اقتصاد دانان و... در جهت کاهش مشکلات عمل کند. در شرایط کنونی که مردم با مشکلات حاد گرانی و بیکاری، تحریم اقتصادی و... مواجهند، آشنایی محسن رضایی با مفاهیم و سیاست های اقتصادی، و تخصص دکترای اقتصاد ایشان می تواند راهگشا باشد. مدیریت رضایی در زمان جنگ زبانزد همه فرماندهان و نیروهای بسیج و ارتش و سپاه بوده است. اخلاق محوری و آشنایی رضایی با خلق وخوی مردم ایران و نزدیکی ایشان با اقوام مختلف ایرانی می تواند در کاهش مشکلات موثر باشد. رضایی با قوم لر، عرب، کرد، ترک و فارس و بلوچ در ارتباط است و قادر است که همزمان تمام نیروهای اصولگرا و اصلاح طلب را جمع کند و با تشکیل یک دولت کارآمد، مشکلات کنونی را حل کند. همین حالا در دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام، نیروهای متعددی از اصلاح طلبان و اصولگرایان وچپ و راست سیاسی حضور دارند که همگی برای محسن رضایی احترام قائلند و او را دوست دارند. محسن رضایی علاوه بر این که فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، فرمانده جنگ و جبهه و عملیات های مختلف بوده است و توانایی خوبی در ایجاد ظرفیت، جلب مشارکت افراد و مدیران وگروه های سیاسی و مردم دارد، سال ها به عنوان دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام فعالیت داشته است. قبل از انقلاب و ورود به سپاه یک شخصیت و فعال سیاسی بوده و به خاطر مسائل انقلاب و جنگ، وارد سپاه شد و بعد از جنگ، نیز با خروج از نیروی نظامی، به عنوان یک نیروی سیاسی وارد عرصه فعالیت های اجتماعی و سیاسی شد و دکترای اقتصاد گرفت. او ذهن برنامه ریز، تئوریک، همراه بادانش و تسلطی دارد که می تواند مسائلی مانند ساختار سیاسی فدراتیو، را مطرح کند واز آن دفاع نماید. یک بحثی که شما مطرح کرده بودید تحت عنوان محسن رضایی نامزد انتخابات ریاست جمهوری از منطقه زاگرس نشین ایران، تا چه حد می تواند دراین دوره از انتخابات به عنوان یک شاخص مشارکت مردم و ایجاد حماسه سیاسی نمود داشته باشد؟ ابتدا باید بگوییم که در دوره های قبل همیشه از مناطق کویری و آذربایجان و خراسان و شمال کشور، افرادی به عنوان رئیس جمهور، نخست وزیر داشته ایم و این بار نوبت آن است که از جمعیت انبوه زاگرس نشین و لر و کرد، یک نفر انتخاب شود. استان های خوزستان، کهکیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری، ایلام، همدان، لرستان، کردستان، کرمانشاه و... استان های زاگرس نشین هستند و اکثر آنها به زبان های لری تکلم می کنند و لذا انتخاب فردی مانند آقای دکتر محسن رضایی از منطقه زاگرس نشین با پشتوانه بالا می تواند اثرگذاری زیادی بر میزان مشارکت مردم در انتخابات داشته باشد و حماسه سیاسی ایجاد نماید. لذا مردم زاگرس نشین در روز 24 خرداد با شعار یا ابالفضل در پای صندوق های رای حضور خواهند یافت و به محسن رضایی رای خواهند داد. به یاد داشته باشیم که مردم زاگرس نشین همیشه بیشترین تعهد، تعصب، دفاع و غیرت و محبت و وفاداری را نسبت به ایران و ایرانی از خود نشان داده اند در دفاع از کشور، جنگ، مشروطه، مقابل انگلیس و اشغالگران و... وفاداری نشان داده اند و هیچگاه خودمختاری نخواسته اند و همیشه به تمامیت ارضی ایران احترام گذاشته اند. نقطه ثقل حضور زاگرس نشینان و لرهای منطقه، در زمان انقلاب مشروطه بوده است. می گویند ضرغام السلطنه بختیاری در زمان مشروطه با رمز یا علی بن ابی الطالب اصفهان را از لوث وجود نیروهای دولتی پاک کرد.و در انتخابات 24 خرداد با رمز مبارک یا اباالفضل با رای قاطع به اقای دکتر محسن رضایی مشکلات اقتصادی را بر خواهیم داشت لذا از آن جا که ازمناطق مختلف رئیس جمهورداشته ایم حال نوبت زاگرس نشینان است که از آن جا رئیس جمهور انتخاب شود. این حضور زاگرس نشین ها موج ایجاد خواهد کرد و در حمایت از محسن رضایی، باعث ایجاد حماسه سیاسی و خوشحالی مقام معظم رهبری خواهد شد. محسن رضایی با هریک از اصولگرایان که به مرحله بعدی راه یابد، می تواند برنده انتخابات شود و به عنوان رئیس جمهور یازدهم معرفی گردد. مردم زاگرس نشین، در پذیرش شیعه و اسلام نیز جزو مناطقی بوده اند که در گسترش شیعه نقش مهمی داشته اند. |