انقلاب فرهنگی دومی که در دانشگاه ها رخ داد
در سال های اخیر شمار زیادی از اساتید دانشگاه های کشور به دلایل مختلف از دانشگاه اخراج و یا با بازنشستگی اجباری مواجه شده اند.
به گزارش دانشجونیوز، در هشت سال اخیر اطلاعات مرتبط با بیش از هزار مورد محرومیت از تحصیل دانشجویان و اخراج اساتید در حالی منتشر شده، که محمود احمدی نژاد در ماه های آخر سکانداری دولت به انتقاد از فضای امنیتی دانشگاه های کشور پرداخته و با نامه نگاری به وزیر علوم خواهان اخراج روسای دانشگاه تربیت مدرس و تهران شده است.
این نامه نگاری های در حالی صورت می گیرد که در هشت سال گذشته روسای دانشگاه ها و وزرای علوم انتصابی وی از هیچ تلاشی در جهت حذف منتقدین خود دریغ نکرده اند. رهبر جمهوری اسلامی نیز بارها در سخنان خود خواستار اسلامی شدن دانشگاه های کشور شده و وزیر علوم نیز از اخراج اساتید سکولار سخن گفته است.
هفته نامه "متن" نیز در گزارش اخیر خود به قلم سمانه مودت به بررسی اخراج اساتید طی سال های اخیر پرداخته است. متن کامل این گزارش در ادامه آمده است.
خانه نشینی استاد: انقلاب فرهنگی دومی که در دانشگاه ها رخ داد
سال 1385، احمدی نژاد اولین مواجهه خود را با دانشگاه و دانشجو اینگونه آغاز کرد: "تغییر نظام آموزشی که 150 سال سکولار بوده کار سختی است". اما دولت او نشان داد سیستم دانشگاهی را که خود، سکولار خوانده بود می تواند به راحتی عوض کند. چنانچه با استقرار محمدمهدی زاهدی در مقام وزیر علوم، تحقیقات و فناوری موج تازه ای از حذف اساتید از دانشگاه ها شروع شد. استادانی که پس از دریافت حکم بازنشستگی دیگر حتی برای جمع آوری وسایل خود حق ورود به دانشگاه را نداشتند، فعالیت خود را در آکادمی های خصوصی ادامه دادند یا برای تدریس در دانشگاه های دیگر، به نقاط مختلف مهاجرت کردند.
وزارت علوم و روسای دانشگاه در این رابطه تا به حال زیر بار کلمه اخراج نرفته اند و می گویند "به ندرت پیش آمده است که کسی از دانشگاه اخراج شود" اما حرف اساتیدی که در این سال ها حکم بازنشستگی خود را دریافت کرده اند، چیز دیگریست. بسیاری از این ها در سن کمتر از 70 سال، با سابقه کاری گاه کمتر از 30 سال و با وجود داشتن مقالات و فعالیت های پژوهشی به دلیل رکود علمی دانشگاه را ترک کرده اند.
در سال 1385 پروژه دولت نهم با لغو عضويت محسن كديور و سعيد حجاريان در شوراي تخصصي دانشكده علوم انساني دانشگاه تربيت مدرس کلید زده شد. سپس به دنبال آنها دکتر مسعود غفاری، حاتم قادری محمد تقی احمدی نیز از تدریس ممنوع شدند.
یک سال پس از این رخداد دکتر حسین بشیریه (پدر علم جامعه شناسی سیاسی ایران)، هادی سمتی، بهروز شاهنده (دارای دکترای علوم سیاسی از دانشگاه کمبریج) به دلیل آنچه غیبت غیر موجه خوانده شده بود از دانشگاه تهران اخراج شدند.
تابستان سال 1387 نیز دکتر ايرج گلدوزيان (در سن کم تر از 70 سال و صاحب چندین کتب و مقاله)، اميرناصر کاتوزيان (پدر علم حقوق ایران و یکی از نویسندگان پیش نویس قانون جمهوری اسلامی ایران)، محمود عرفاني (استاد برجسته حقوق تجارت در سن کمتر از 70 سال و سابقه خدمت کمتر از 30 سال در مقام دانشیاری) به همراه ابوالقاسم گرجي (دارای کتب متعدد فقه و حقوق اسلامی) از دانشکده حقوق بازنشسته و همچنین در همین سال نیز برخی اساتید دانشگاه شهید بهشتی نیز با عدم تمدید قراردادشان در دانشگاه مواجه شدند.
بعد از وقفه ای کوتاه، نشستن کامران دانشجو بر صندلی وزارت علوم در سال 1388 برابر بود با بازنشستن گروهی دیگر از اساتید دانشگاه. این در حالی بود که تیرماه سال 1390 احمدی نژاد در نامهای به وزاری علوم و بهداشت دستور جلوگیری از بازنشستگی بیرویه اساتید دانشگاه و تفکیک جنسیتی را تا زمان بررسی آن در شورای عالی انقلاب فرهنگی صادر کرده بود اما روند اخراج اساتید همچنان ادامه یافت به طوری که در فاصله کمتر از دو ماه مسئولان دانشگاه صنعتی شریف به بازنشستگی ۲۵ نفر از استادان این دانشگاه اقدام کردند که بعدا با بررسی یکی از استادان این دانشگاه در شورای عالی انقلاب فرهنگی از تعداد این 25 نفر کاهش یافت.
بررسی تاریخ صدور حکم بازنشستگی برای استادان در دانشگاه ها، به خصوص از سال 1388 این معنی را به ذهن می رساند که تابستان و زمان تعطیلی دانشگاه ها همواره فصل مناسبی برای شوکه کردن برخی اساتید و دانشجوها بوده است. تابستان هایی که برای آنها طعم تلخ فاصله اجباری با محیط دانشگاه را رقم زده است.
در این مدت نیز گاه از دلایل عجیب و غریبی برای اخراج استادان استفاده شده است. برای مثال به گفته برخی از دانشجویان سابق دانشگاه علامه طباطبایی، دکتر نمکدوست، استاد سابق رشته ارتباطات، که خود دانشجوی دکتری این دانشگاه بوده است، علی رغم فارغ التحصیلی در سال 1383 در سطح دکترا، مدرک وی به دلیل طی کردن فرآیند اداری یک سال بعد صادر می شود ولی نکته جالب توجه این است که در سال 1383 رئیس دانشگاه عذر این استاد برجسته حوزه ارتباطات را به دلیل نداشتن مدرک دکتری می خواهد. یا در نمونه در دکتر بشیریه و هادی سمتی، بهروز شاهنده در شرایطی که يك يا دو ترم بيش از فرصت مطالعاتي يك ساله خود، در دانشگاه هاي خارجي به مطالعه و تدريس اشتغال داشته اند به دلیل غیبت غیر موجه از دانشگاه حذف شدند.
استاد اخراجی نداشته ایم
مهدی ایرانمنش، رییس مرکز هیأتهای امنا و هیأتهای ممیزه وزارت علوم درباره قوانین استخدام و بازنشستگی اساتید به خبرنگار متن می گوید: در قوانین وزارت علوم شرایط مشخص شده است که یک استادیار باید بعد از 30 سال کار بازنشسته شود، اما در عین حال تبصره ای هم وجود دارد که اگر دانشگاه به این نیروی علمی نیاز داشت و مسائل کلیدی در دستان این استاد بود دانشگاه می تواند به عنوان هیئت امنا تا 5 سال از او استفاده کند اما اگر این را تشخیص ندهد راه را برای دانشیارهای دیگر باز می کند.
این مقام مسئول در وزارت علوم ادامه می دهد: اگر استادیاری نتوانست در 30 سال فعالیت دانشیار شود و فقط 70 درصد امتیاز دانشیاری را کسب کرد، می تواند در صورت نیاز تا 32 سال و در صورت کسب 80 درصد از امتیاز ها تا 33 سال در آن دانشگاه به ادامه خدمت بپردازد.
وی تاکید می کند: در وزارت علوم قانونی به نام اخراج استاد نداریم. یک استاد یا خودش تقاضای بازنشستگی می کند و یا بر اساس مقررات زمانی بازنشسته می شود. در این سال ها تا کنون هیچ استادی بازنشست نشده است. همه این احکام صادر شده نیز بر اساس قانون است و برای کسی که می خواهد قانون را رعایت کند، اجبار ی می شود.
این مقام وزارت علوم با بیان اینکه دانشگاه مانند دبیرستان نیست که استاد فقط سرکلاس بیاید و درس برهد می افزاید: دانشگاه یک محیط پویا برای دانش به روز استاد و دانشجو است. کسی که بعد از 30 سال همچنان استادیار باشد یعنی ارتقا و پیشرفت علمی نداشته است.اما برخی استادان ارتقا علمی را با پایه سنواتی اشتباه می گیرند. ارتقا یعنی اینکه مرتبه علمی یک مدرس دانشگاه هر پنج سال ارتقا یابد. یعنی بعد از 5 سال استادیاری می تواند دانشیار شود و اگر این اتفاق نیفتد یعنی توانایی علمی ندارد. اما پایه سنواتی هرساله به عضو هیئت علمی اهدا می شود.
او اضافه می کند: قانون می گوید که یک استادیار باید بعد از 30 سال کار بازنشست شود. زمانی هم که یک عضو هیئت علمی بازنشسته شود، قانون به او اجازه داده تا هفته ای 10 ساعت با مجوز مقام علی وزارت علوم کار کند. یعنی هر زمانی هم که دانشگاه نیاز داشته باشد می تواند تا هفته ای 10 ساعت تدریس کند. لذا راه برای عضو علمی هیچ گاه بسته نیست.
با این حال وزارت علوم می گوید " راه را برای اعتراض اساتدیدی که ناخواسته بازنشست می شوند باز گذاشته است. ایرانمنش تاکید می کند: ما اساتیدی را داشتیم که اعتراض کرده اند بررسی کردیم و اگر حق به جانب او بوده دستور بازگشت به دانشگاه را صادر کرده ایم . اگر این حکم هم ارسال شد، باید رئیس دانشگاه به آن تمکین کند.
وی در واکنش به سخنان برخی اساتید دانشکده اقتصاد علامه که در سال 88 حکم بازنشستگی خود را دریافت کردند، می گوید: اخراج و بازنشستگی زمین تا آسمان فرق می کند. ما استادی را اخراج نکرده ایم متاسفانه آنها واقعیت ها را درست نمی گویند.
علی رغم سخنان این مقام از وزارت علوم، فروهر فرزانه، استاد دانشگاه صنعتی شریف تاکید می کند: معیار های ارتقا از استادیاری به دانشیاری معیارهای علمی و صحیحی است و چنانجه آن فرد هنگام استخدام شدن با مرتبه استادیاری جذب شده باشد موضوع رکود علمی صحیح است اما ما اساتیدی را در دانشگاه شریف داشته ایم که با مرتبه مربی استخدام شده اند سپس به مرتبه استادیاری ارتقا پیدا کرده اند لذا رکود علمی برای این ها که یک بار ارتقا یافته اند صحت ندارد. در این دانشگاه عزیزانی داشته ایم که 30 سال پیش با مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد به عنوان مربی یا مربی آموزش یار استخدام شدند و در این 30 سال رشد کرده اند و خود را به مرتبه استادیاری رسانده اند و شامل رکود علمی نباید می شدند.
با وجود تاکید وزارت علوم بر اینکه اگر دانشگاه به یک استاد نیاز داشته باشد می تواند علی رغم داشتن شرایط بازنشستگی وی، از صدور حکم برای او جلوگیری کند، این استاد دانشگاه شریف می گوید: در دانشگاه شریف افرادی مربی در دانشگاه فعالیت داشتند که موقع بازنشستگی هم همچنان مربی بودند. این افراد با مدارک کارشناسی و کارشناسی ارشد معمولا فرصت ادامه تحصیل نداشند اما در سمت هایی کار می کردند که برای دانشگاه ارزشمند بوده است. برای مثال مربی کارگاه یا مربی گرافیک و نقشه کشی که مهندسانی بسیار با تجربه هستند که بازنشستگی آنها به روند آموزش دانشگاه ممکن است لطمه بزند. اما این اتفاق برای آنها نیز افتاد.
این استاد درباره تاثیرات اخراج و بازنشستگی اعضای هیئت علمی و دیگر مدرسان دانشگاه شریف، اظهار می کند: در دانشگاه ما کسی اخراج نشده است. ولی بعضی از آنها در سن 57 سالگی و قبل از سن مشخص شده در قوانین وزارت علوم بازنشست شدند. با این حال بدیهی است که بازنشستگی ناخواسته یا اجباری میان اعضای هیئت علمی ، خصوصا اعضای هیئت علمی فعال، امر مطلوبی نباشد و تاثیر منفی روانی را هم بر دانشگاه بگذارد. اما با تلاش هایی که در شورای دانشگاه و در شورای عالی انقلاب فرهنگی شد روند بازنشستگی در این دانشگاه از سال گذشته تعدیل شد. یعنی تعداد افرادی که سال پیش قرار بود بازنشست شوند کاهش یافت و این حکم برای برخی لغو شد.
دانشگاه در مسیر تصفیه ایدئولوژیکی
خلل وارد آمده بر دانشگاه ها بر اثر اخراج یا بازنشستگی برخی اساتید تنها منحصر به دانشگاه شریف نبوده و حتی در برخی موارد اخراج این اساتید در برخی دانشگاه ها با هزینه حذف کلی یک رشته صورت گرفته است. برای مثال چارت درسی رشته اقتصاد توسعه و حقوق بشر از دانشگاه علامه، با بازنشستگی اساتیدی که آن شاخه را راه اندازی کرده بودند، برچیده شد. طوری که مدتی بعد استادان دانشکده اقتصاد این دانشگاه از نگارش نامه ای از فروپاشی علمی دانشکده اقتصاد خبر دادند.
بهروز هادی زنور، استاد بازنشسته دانشکده اقتصاد علامه، در توضیح جو پلیسی و امنیتی حاکم شده بر این دانشکده می گوید :قبل از ریاست آقای صدرالدین شریعتی بر دانشگاه، شاءن قانونی و تصمیمات شوراهای گروه و دانشکده رعایت می شد، رییس دانشکده با استفاده از سیستم شنود و دروبین در جزییات دانشکده دخالت نمی کرد وافراد بی سر و پا و بدون صلاحیت علمی به مدیریت گماشته نمی شدند.
این استاد بازنشسته ادامه می دهد : اما از سال 84 و ریاست آقای شریعتی، با گزینش غیر شفاف اساتید و نحوه استخدامی که اعضای گروه هم از آن بی خبر هستند عده ای با تحصیلات حوزه ای و یا کارشناسی ارشد به عنوان عضو هییت علمی انتخاب شده اند و از راه نرسیده با نوشتن نامه بر علیه اساتید دانشگاههای تهران و علامه می خواهند آنجا را تصفیه ایدئولوژیکی بکنند .
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه پس از بازنشستگی و اخراج 12 استاد برجسته در سال 1388 مدیریت دانشگاه نیروی علمی برای جایگزینی آنها نداشت اظهار می کند : نیروهای استخدام شده هم با انتخاب از بالا، به صورت گزینشی و با ملاحظات ایدوئولوژیک انجام می شد. لذا پس از شکل گیری خلاء حاصل از خروج آن اساتید برجشته و ورود افرادی که مورد تایید اقتصاد دانان نبودند کیفیت تدریس در دانشکده اقتصاد علامه طباطبایی نیز تنزل یافت .
وی ادامه می دهد :حتی پس از بازنشستگی آن 12 نفر رییس دانشگاه خصومت خود را رها نکرد و نه تنها اجازه تدریس و راهنمایی رساله و پایاننامه را صادر نکرد بلکه احکامی را هم که راجع به پایان نامه ها صادر کرده بود را هم کاءن لم یکن گذاشت و مطالباتما را برای تدریس و راهنمایی رساله و پایان نامه را پرداخت ننمود .
وی تاکید می کند : صدرالدین شریعتی به جای فکر کردن به کیفیت آموزش به فکر تصفیه دانشگاه بود. اتفاقی که نه فقط منحصر به دانشکده اقتصاد ، بلکه در دانشکده علوم سیاسی و حقوق و دیگر دانشکده ها هم افتاد .
هادی زنور با اشاره به تعطیلی فعالیت های فوق برنامه ای دانشگاه علامه و محروم شدن فعالان دانشجویی از تحصیل می گوید : به نظر می رسد رئیس کنونی این دانشگاه طرح وزارت علوم را برای تضعیف رشته های علوم انسانی دنبال می کند. امروز بزرگترین دانشگاه علوم انسانی را به دست کسی سپرده اند که بعد از قلع و قمع و تضعیف دانشگاه، اسلامی کردن دانشگاه را بخواهد با کمک این افراد انجام دهد .
وی با اشاره به رییس دانشگاه علامه طباطبایی می گوید : این آقا با کمال بی شرمی قانون را شکسته واحکام دیوان اداری و رای محاکم را مبنی براخراج غیر قانونی اساتید، نادیده گرفته است . با تخلیه اتاق های اساتید نامه های مربوط به آنها را هم به دستشان نمی رساند .
علی رغم انتقادات این استاد به فضای حاکم شده بر دانشگاه علامه طباطبایی از سال 1384، نباید این نکته نیز ناگفته بماند که سابقه اخراج و یا به زبان مسئولان وزارت علوم، بازنشستگی اساتید اتفاق جدیدی نیست، بلکه از زمان تاسیس دانشگاه تهران و سپس در زمان انقلاب فرهنگی جهت تصفیه دانشگاه ها از سلطنت طلبان، عده بسیاری از آنها اخراج و از تدریس محروم شدند. اما اتفاقاتی که دامان آکادمی ایران را از زمان دولت نهم برگرفت، به مثابه انقلابی دیگر در دانشگاه و وزارت علوم شبیه بود که تجربه بی مانندی را در تاریخ دانشگاهی ایران رقم زد.