آدرس پست الکترونيک [email protected]









چهارشنبه، 4 اردیبهشت ماه 1392 = 24-04 2013

بی یاوری مردم سوریه! - شهباز نخعی

مسئله دلخراش سوریه هرروز بیشتر از روز پیش پیچیده و بغرنج می شود. دوسال و دوماه پیش در فوریه 2011، هنگامی که بشار اسد درپی فرار زین العابدین بن علی، دیکتاتور تونس به عربستان سعودی و واداشتن حسنی مبارک دیکتاتور مصر به استعفا توسط سران ارتش، با روزنامه انگلیسی دیلی نیوز مصاحبه کرد و گفت که وضع سوریه با تونس و مصر متفاوت است و مردم این کشور نظام حاکم بعثی خود را دوست دارند، شاید تصورهم نمی کرد که خطاهای پی درپی چنین سرنوشتی برایش رقم بزند و نامش درتاریخ به عنوان یکی از جنایتکارترین دیکتاتورها و فردی که خانه و کاشانه و شهرهای هم میهنان خودرا بمباران کرده و به توپ و خمپاره بسته ثبت شود. جنایاتی که حاصل آنها آوارگی حدود یک چهارم جمعیت درداخل خاک سوریه، بیش از یک میلیون پناهنده به کشورهای همجوار ترکیه، اردن و لبنان و بیش از 70 هزار کشته است.

درآن زمان، اگر بشار اسد عنان اختیار خود را به ولی مطلقه فقیه نمی سپرد یا از برج عاجی که جایگاه همه خودکامگان است فرود می آمد و نظری به دنیای واقعی و خواست ها و آرزوهای مردم سوریه می افکند، بخت این را داشت که در دام مهلک حکومت آخوندی حاکم برایران نیفتد و سرنوشتی متفاوت با آنچه امروز دارد داشته باشد. تظاهرات آرام و مسالمت آمیز مردم سوریه که در 15 مارس 2011 آغازشد، می توانست برای بشار اسد که هم جوان و هم تحصیلکرده بود هشداری باشد که دنیا درحال دگرگون شدن است و دیگر نمی توان با زوراسلحه و کشتار و سرکوب به حکومت استبدادی ادامه داد و ابتدایی ترین حقوق مردم را پایمال کرد.

شوربختانه، تجربه به ظاهرموفق سیدعلی خامنه ای در سرکوب وحشیانه تظاهرات حق طلبانه مردم ایران و توهمات خودبزرگ بینانه او درمورد هدایت و رهبری "محور مقاومت" از یک سو، و فراوانی دلارهای بادآورده نفتی - که می بایست صرف سرمایه گذاری های اشتغالزا، آموزش، بهداشت و درمان و آسایش و رفاه مردم به فقروفلاکت کشیده شده ایران می شدند - ازسوی دیگر، موجب کنده شدن چاهی عمیق شد که جوجه دیکتاتور کم تجربه سوریه باسر درآن سقوط کرد.

مسئله سوریه که در آغاز بیش از دو وجه نداشت که یک وجه آن را اکثریت مردم سوریه و وجه دیگر را نظام خودکامه حاکم تشکیل می دادند با حمایت بی دریغ و همه جانبه حکومت اسلامی در زمینه های پولی و مالی، نظامی، تسلیحاتی و حتی نیروی انسانی ، این دو وجه رودرروی هم قرارگرفتند و بی تردید اگر وضع به همان گونه ادامه می یافت، حکومت بشار اسد دوامی بیش از استبدادهای حاکم بر تونس و مصر - یا دست بالا لیبی - نمی یافت.

متأسفانه این دو وجهی بودن آغازین باورود بازیگرانی جدید به صحنه تبدیل به چند وجهی شد و به تدریج جنبه مردمی قیام، که با دلاوری های شگفت انگیز مردم سوریه همراه بود، درسایه سیاست بازی های مزورانه از یک سو و ورود شبه نظامیان بنیادگرا و افراطی به عرصه درگیری و تبدیل آن به یک جنگ داخلی تمام عیار از سوی دیگر، قرارگرفت. شوربختی مردم آزادی خواه و شجاع سوریه دراین بود که به همان نسبتی که درجبهه حامیان رژیم جنایتکار بشار اسد - جمهوری اسلامی، روسیه و تاحدودی چین - عزم قاطع برای برمسند قدرت نگهداشتن او وجود داشت - و هنوز هم دارد -، در جبهه دیگر که به ظاهر از مردم سوریه حمایت می کنند و شمارشان هم کم نیست زیرا در کنفرانس های دوستان مردم سوریه بیش از صد کشور شرکت می کنند بی تصمیمی، ریاکاری، سیاست بازی و عدم قاطعیت بیداد می کند.

برای روشن شدن موضوع دو نمونه از رفتار حامیان دوطرف می آورم. جدا از حمایت قاطع و همه جانبه جمهوری اسلامی - که تا حد اولویت دادن به حفظ نظام سوریه نسبت به بخشی از خاک ایران مانند خوزستان پیش می رود -، نماینده روسیه در پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو) می گوید: «هرسناریویی درسوریه متکی به زور منجر به بروز فاجعه خواهد شد». این سخن زمانی و درحالی گفته می شود که مسئله سوریه مدتهاست مرزهای متعارف "فاجعه" را پشت سرنهاده و به تعبیر بان کی مون، دبیرکل ناتوان سازمان ملل متحد "جنایت علیه بشریت" است. بعیداست که نماینده روسیه در ناتو این را نداند. بنابراین، منظورش از "فاجعه" نه به خاطر جنایاتی که درحق مردم سوریه انجام می شود، بلکه از منظر منافع حکومت استبدادی آقای پوتین است. به عبارت دیگر می توان گفت که حکومت اسلامی و روسیه درحفظ "محور مقاومت" و "نگهداشتن جای پا درخاورمیانه و دریای مدیترانه" بسیار قاطع و مصمم اند و حاضرند هربهای سنگینی را برای آنها بپردازند.

نمونه دوم، رفتار سرآمد کشورهای "دوست سوریه" و ابرقدرتی است که داعیه برقراری و اشاعه دموکراسی در دنیا را دارد. در دوسال و اندی که از آغاز مسئله سوریه می گذرد، ایالات متحده اگرهم گامی درمسیر حمایت از مردم سوریه برداشته باشد، این گام غیرمصمم، ریاکارانه و بدون قاطعیت بوده است: به گزارش "ایران پرس نیوز"، دوشنبه این هفته، 22 آوریل، باراک اوباما در دیدار با امیر قطر در کاخ سفید واشنگتن با حواله دادن "حمایت بیشتر از مخالفان سوری" به آینده نامعلوم می گوید: «ما بزودی برای حمایت بیشتر از مخالفان سوری تلاش خواهیم کرد و استراتژی خود را برای رسیدن به یک راه حل دراین زمینه هماهنگ می کنیم».

اتحادیه اروپا نیز به سهم خود، به عنوان قدرتمندترین حامی مردم سوریه پس از امریکا، همچنان سرگرم دسته بندی های موافق و مخالف درمورد فرستادن سلاح برای مخالفان نظام حاکم برسوریه است و درحالی که جمهوری اسلامی و روسیه هرروز مشغول فرستادن انواع سلاح برای بشار اسد هستند تا مخالفان را کشتار و قتل عام کنند، اینان یا وعده "بزودی" و "هماهنگ کردن استراتژی" درآینده می دهند و یا مشغول جروبحث های بیهوده درمورد ارسال یا عدم ارسال سلاح برای مخالفان هستند!

درچنین شرایطی، آیا جای تعجب است اگر مردم شجاع و استوارسوریه، باوجود بیش از 100 کشوری که ادعای دوستی با آنان را می کنند، هرروز خود را بی یاورتر از روز پیش احساس کنند؟!


[email protected]





Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: