پنجشنبه، 29 فروردین ماه 1392 = 18-04 2013زندگی زير کابل های فشارقوی برق، سقف های ناايمن و...زندگي زير کابل هاي فشارقوي برق، سقف هاي ناايمن و کوچه هاي پرزباله روزنامه خراسان: شهرو ديارشان را رها کرده اند و به اميد زندگي بهتر و يافتن کار به تهران آمده اند،چون شنيده اند در تهران و شهرهاي بزرگ پول ريخته شده است و کسي نيست اين پول ها راجمع کند! خانه زيباي روستايي و زمين هاي کشاورزي اش را فروخته و به اميد زندگي و کار بهتر به تهران آمده است اما گراني خانه و نبود شغل مناسب او را به حاشيه شهر رانده تا بلکه بتواند با زندگي در اين مناطق از عهده هزينه هاي کمرشکن زندگي برآيد. حاشيه نشيني از گذشته تا به امروز به عنوان يکي از مشکلات شهرهاي بزرگ مطرح بوده و معضلات اجتماعي بسياري را نيز با خود به همراه داشته است.ساخت و سازهاي غيراصولي و بدون نظارت،افزايش آسيب هاي اجتماعي همچون اعتياد و فروش مواد مخدر و... تنها بخشي از آسيب هايي است که شهرهاي بزرگ را از بابت وجود مناطق حاشيه اي تهديد مي کند. روستاي «مرتضي گرد» در جنوب شرق تهران از جمله مناطقي است که امروز به يکي از مناطق حاشيه اي تهران تبديل شده است و خانواده هايي با تمکن مالي پايين و يا افرادي که به دليل شکست هاي اقتصادي دارايي شان را از دست داده اند در آن ساکن شده اند. خانواده هايي که با وجود سال ها زندگي درتهران ديگر قادر به تامين هزينه مسکن دراين کلانشهر نيستند و مجبور به حاشيه نشيني شده اند. در اين بين افرادي نيز هستند که با روياي زندگي و کار بهتر شهرو ديارشان را رها کرده و به ناچار حاشيه نشين شده اند.در اين منطقه که با وجود در حاشيه قرار داشتن،به حريم شهر تهران نيز بسيار نزديک است به دليل نبود متولي مشخص و نظارت بر منطقه هر کس مي تواند با دراختيار گرفتن و تملک قطعه زميني در آن به ساخت و ساز بپردازد.ساخت و سازهاي غيراصولي که درنهايت زيانش متوجه ساکنان آن خواهد شد.
تپه باستاني و تاريخي مرتضي گرد که به دليل نبود نظارت به محل سکونت مردم بدل شده است در گوشه اي از پايتخت به فراموش خانه اي شباهت يافته است که ساکنان آن بدون امکانات اوليه زندگي با مشکلات دست و پنجه نرم مي کنند. ساعت 8صبح است و پس از گذر از بزرگراه آزادگان به منطقه اي در جنوب شرق تهران مي رسيم که مرتضي گرد نام گرفته است.تابلوي خيابان اصلي مرتضي گرد نشان از اين دارد که اين منطقه زماني در حريم تهران بوده است و در منطقه 19شهرداري تهران قرار داشته است.اما امروز مرتضي گرد در حريم شهر نيست و شهرداري مسئوليتي نسبت به آن ندارد. به دليل ارزان قيمت بودن خانه ها و نزديک بودن به حريم شهر بسياري از اقشار کم درآمد به اين منطقه مهاجرت کرده اند. به همين دليل روستاي مرتضي گرد حتي از امکانات دورافتاده ترين روستاها نيز برخوردار نيست و مردمش با مشکلات بسياري دست و پنجه نرم مي کنند.همان ابتداي کار سري به دهياري مرتضي گرد مي زنم.ساختماني چند طبقه که دهيار و کارمندان دهياري در يک واحد آن مشغول به کارند. وارد ساختمان دهياري که مي شوم کمي از مشکلات مردم برايم مشخص مي شود.تانکر آب امروز دير رسيده است و دهياري مرتضي گرد آب ندارد.از دهيار مرتضي گرد در باره مشکلات منطقه و مردم مي پرسم اما با چند جمله کار را تمام مي کند و مي گويد:هرگونه صحبت درباره اين منطقه ممنوع است!شما حتي اجازه نداريد با مردم صحبت کنيد!براي صحبت با مردم و آگاهي از مشکلاتشان بايد از بخشداري منطقه مجوز بگيريد.
يکي از ساکنان از نبود مدرسه راهنمايي و دبيرستان گلايه دارد و ديگري از نبود درمانگاه و البته گلايه تمامي شان، نبود پاسگاه نيروي انتظامي است. احمد که 20سالي از سکونتش در مرتضي گرد مي گذرد مي گويد:تا چند سال پيش که مرتضي گرد در حريم شهر تهران قرار داشت مشکلاتمان کمتر بود،اما از وقتي که از حريم تهران خارج شد مشکلاتمان روز به روز بيشتر شد. اينجا هرکسي زمين بخرد بدون داشتن مجوز و طي کردن روال قانوني مي تواند خانه و آپارتمان بسازد.او که خانه اش در کوچه وليعصر(عج) 16قرار دارد، کوچه اي را نشانم مي دهد و مي گويد: فريب آسفالت اين خيابان و مغازه هايش را نخور.سري به کوچه پس کوچه ها بزن تا متوجه شوي مردم اين منطقه چه مشکلاتي دارند.
علي آقا که يک بقالي کوچک در محله ترک آباد دارد از نبود آب لوله کشي و گاز و برق گلايه دارد و مي گويد:تنها خانه هايي که در گذشته ساخته شده است انشعاب گاز و آب دارند.به همين خاطر کساني که به تازگي در مرتضي گرد ساخت وساز مي کنند آب و گازشان را يا به صورت غير مجاز از انشعاب اصلي مي گيرند يا از خانه همسايه ها لوله مي کشند.
اهل تهران است اما به دليل ورشکستگي مجبور به سکونت در مرتضي گرد شده است.حاج صادق کابل ها را نشانم مي دهد و مي گويد:چند سال پيش که اين جا آمديم برق نداشتيم. با همسايه ها پول جمع کرديم و از خيابان اصلي به اين کوچه کابل کشيديم.آب را هم از لوله هاي اصلي گرفته ايم ولي بيشتر روزهاي تابستان آب قطع است و زمستان ها هم برقمان قطع است.گاز هم نداريم و چون لوله گاز از اين کوچه رد نشده است نتوانستيم براي خانه هايمان گاز بکشيم!
بيرامي شکايتش را در اداره برق هم مطرح کرده است اما جوابشان اين بوده است که اين منطقه مسکوني نيست و شما و تمام کساني که دراين منطقه ساخت و ساز کرده ايد تخلف کرده ايد. ۱۵ دقيقه اي از حضورم زير کابل هاي فشار قوي نمي گذرد که سردرد عجيبي به سراغم مي آيد، حتي استخوان هايم هم درد گرفته است. وقتي مشکلم را به اهالي مي گويم،صابر که او هم خانه اش زير کابل هاي فشار قوي قرار گرفته است مي گويد:چند روز که بماني عادت مي کني! ما هم همين مشکلات را داشتيم.اما يک نکته براي صابر و هم محلي هايش جالب است و آن اين که نمي دانند چرا بعد از مدتي بعضي از اعضاي خانواده هاي اهالي اين سه کوچه يعني کوچه هاي وليعصر(عج)،ستايش و عرش به سرطان مبتلا مي شوند.
|