آدرس پست الکترونيک [email protected]









یکشنبه، 25 فروردین ماه 1392 = 14-04 2013

وعده‌ و وعید برای زلزله زده خانه نمی شود

هر مسوولی که پای به منطقه زلزله می‌گذارد با سر و صدا می‌آمد و می‌رفت و دوربین‌ها هم به همراهش می‌آمدند تا هم سخنانش را و هم آمدنش را ثبت کنند و البته پخش. بیشتر مسوولان به زلزله زدگان وعده کمک می‌دادند، اما این بار مردم به این وعده‌ها چندان دلخوش نیستند.

ایلنا: انگار زلزله هم شهرت مهمان نوازی مردمان ایران زمین شنیده است.شرق و غرب و شمال و جنوبش هم فرقی نمی کند. هر کجا که بیاید قدمش بر سر چشم است حتی اگر شوم باشد. این بار اما انگار زلزله دست چپ و راستش را گم کرده، چه آنکه پس از آن بزم نحس در شمال غرب ایران زمین، با یک بلیط یکسره و بدون توقف به سراغ مردم جنوب غرب ایران آمد.

اما عجب خوشوقت است این زلزله!!!! که در سرمای استخوان سوز و کشنده به سراغ آذربایجانی ها می رود و در گرمای طاقت فرسا و نفس گیر به بوشهریان نظر می کند! و عجیب آنکه این بلای آسمانی هر بار به سراغ مظلوم ترین و محروم ترین ایرانیان می رود.

ولی بیاید انصاف داشته باشیم. مایی که می دانیم کشورمان در کمربند زلزله است و شتری است که در منزل همه ما ایرانیان خوابیده پس چرا کاری نمی کنیم که غافلگیرمان نکند؟ زلزله های ایران که از زلزله های کشوری مانند ژاپن قوی تر نیست، پس چرا زلزله در دیار چشم بادامی های خیلی هنر کند تابلویی را از دیوار به پائین اندازد و در کشور ما حتی یک زلزله 5 ریشتری، کشته بر جا می گذارد؟

واقعیت این است که زلزله را ما بلا کرده ایم ما بزرگش کردیم و ما ترس آن را در دلمان پروراندیم. در حالی که با اندکی مدیریت و برنامه ریزی و ساخت بناهایی مقام در برابر زلزله می توانیم در برابر آن آماده و مهیا باشیم نه تسلیم قوه قهار طبیعت.

شاید جان کلام را پدر زلزله ایران پرفسور بهرام عکاشه گفته باشد که؛« زلزله 6 ریشتری در هیچ کجای دنیا کشته نمی دهد به جز ایران». پس این به آن معناست که جایی از کار ما ایراد دارد.

باز هم نقطه‌ای دیگر از ایران را زلزله آمد. زلزله پس از آنکه در آذربایجان غوغایی بر پا کرد و داغی جاودانه بر جا گذاشت، این بار «بوشهر» و سواحل نیلگون خلیج همیشگی فارس را برای فرود آمدن ترجیح داد.معلوم نیست برای چه زلزله سراغ کسانی می‌رود که فقط به زمین خدمت می‌کنند، کسانی که نه دل زمین را شکافته‌اند و دل و روده‌اش را انداخته‌اند بیرون، نه سرش را بریده‌اند و کوه‌های سر به فلک کشیده‌اش را با خاک یکسان کرده‌اند و نه درختانش را بریده‌اند و سرش را بی‌مو گذاشته‌اند، بلکه فقط به زمین و خاکش خدمت کرده‌اند. روی زمین کشاورزی می‌کنند و دام‌هایشان را چرانند که خود این کار‌ها همچون نوازش است برای زمین. آن‌ها تا جایی هم که توانسته‌اند روی زمین درخت کاشته‌اند و بر زخم‌هایش مرهم نهاده‌اند اما معلوم نیست برای چه باید مقهور قهر زمین و زلزله‌اش شوند؟

پس از زلزله آذربایجان این دومین بار است که برای تهیه گزارش به مناطق زلزله زده آمده ام این بار همراه «محمود عارفی قوچانی» عکاس، و «یعقوب علیزاده» خبرنگار بوشهری، و هر بار آرزو می کنم که آخری اش باشد. بس که تلخ است این سفر.

و اما آنچه که دیدیم و شنیدیم...

گشتی در شهر زلزله زده «شنبه» که بزنی دستت می آید که چه کرده است این زلزله در اینجا و چه بر سر مردم آورده. اما غیر از زلزله مدیریت ضعیف در سازماندهی کمک‌ها به زلزله زدگان مساله‌ای است که بیشتر مردم شنبه که با آن‌ها گفت‌و‌گو کردیم از آن شکایت داشتند. امکانات و کمک‌ها از همه جا می‌رسید با پارچه نوشته‌هایی که معرف فرستادگانش بود و نشان از آن داشت که آن‌ها این کمک‌ها را را برای اظهار همدردیشان با زلزله زدگان و سهیم بودن در کمک به آن‌ها برایشان فرستاده بودند.
یکی از شهروندان که در چادری متعلق به هلال احمر به همراه خانواده‌اش پس از زلزله زندگی می‌کند، به شدت از توزیع ناعادلانه و آشفته کمک‌ها ناله می‌کرد. مرد این خانواده که خانه‌شان به طور کامل با خاک یکسان شده بود و با مراکز گردآوری و توزیع کمک‌ها فاصله چندانی نداشت از این مساله شکایت داشت که مدیریت کمک‌ها و توزیع آن‌ها بین زلزله زدگان با مشکل اساسی مواجه است و برخلاف وی، کسانی‌ها که در میان توزیع کنندگان آشناهایی یا دوستانی دارند از امکانات و کمک‌های بیشتر و بهتری بهره مندند می‌شوند. این شهروند همچنین از این شکایت داشت که هیچ کس برای حل توزیع ناعادلانه کمک‌ها پاسخگو نیست. دیدن اوضاع و احوال وی و خانواده‌اش نیز گویای سخنانش بود. نظیر همین سخنان را برخی دیگر از زلزله زدگان در شنبه به ما زدند. اگر چه این نخستین بار نیست که در نقطه‌ای از ایران زلزله می‌آید ولی عجیب آن است که هنوز ما نتوانسته‌ایم پس از وقوع آن برای سازماندهی کمک‌ها و برطرف کردن برخی مشکلات چاره‌ای اساسی بیندیشیم...


مشکلات بهداشتی و نظافت
از جمله مهم‌ترین مشکلاتی که در مناطق آسیب دیده از زلزله و دیگر حوادث غیرمترقبه با آن رویارو می‌شوند، مشکل تامین دستشویی و حمام برای آنهاست، این مشکل در مناطق زلزله زده بوشهر که گرما در آن بیداد می‌کند، به وضوح خود را نشان داده است. اگر چه با تلاش نهادهای مربوطه در سازمان آب و برق، مناطقی نظیر شنبه مشکل آب و برق حل شده است اما شهروندان شنبه‌ای با مشکل تامین دستشویی و حمام به شکل جدی مواجه هستند. مشکلی که اگر به زودی حل نشود، می‌تواند مشکلات زیادی از جمله بیماری‌های مختلف را در پی داشته باشد.

امنیت برقرار است
یکی از نقاط قوتی که در منطقه زلزله زده مشاهده کردیم برقراری امنیت کامل و همکاری نیروی انتظامی با مردم و رضایت آنان از این نهاد خدمتگزار است. ما نیز به عنوان خبرنگار از این خدمات بی‌بهره نماندیم و زمانی که سر سه راهی بوشهر- شنبه رسیدیم با برخورد خوب و مناسب ماموران نیروی انتظامی مواجه شده و به رغم آنکه آن‌ها چندین روز را در این مناطق به سر برده‌اند آن هم سرپا، ولی با چهرهایی بشاش با ما برخورد کرده و برای رسیدمان به شهر شنبه یکی از خودرو‌ها را نگه داشتند. داخل شهر نیز ما شاهد برخورد خوب و مناسب آن‌ها بودیم. این امر را نگارنده و همراهان در نقاط زلزله زده دیگر ایران نیز شاهد بودیم.

گرما امان مردم را بریده است
مناطق زلزله زده بوشهر دقیقا برخلاف مناطق زلزله زده اذربایجان که با مشکل سرما مواجه بودند، در اینجا با مشکل گرما رویارو هستند. مشکلی که خود مشکلات چندی را به دنبال خودش همیشه می‌کشاند. در اینجا هوا به قدری گرم است که بسیاری از مردم ترجیح می‌دهند به جای چادر از سایه‌بان، یا سایه درختان روز خود را به شب برسانند. اگرچه این را نیز باید گفت که ما اکنون در اواخر ماه نخست بهار هستیم و گرمای اصلی هنوز خودش را نشان نداده است. برخی از خانواده‌ها هم توانسته‌اند کولری که شاید تنها باقی مانده دارایی‌هاشان است یا آنکه به لطف یکی از نزدیکان به آن دست یافته‌اند را راه بیندازند و چادر را اندکی خنک کنند. خطرات عقرب و دیگر خزندگان وحشرات را نیز نباید فراموش کرد که ممکن است از این به هم ریختگی و ویرانی حداکثر استفاده را برای رسیدن به اهداف شوم خود مغتنم بشمارند. آب خنک و یخ در مناطق گرم نقشی اسای بازی می‌کند، شهروندی از دیر رسیدن یخ توسط کسانی که کار کمک رسانی به مردم زلزله زده داشتند، سخن می‌گفت.


باز هم مسوولان وعده دادند
زلزله بوشهر که آمد بسیاری از مسوولان خود را به آنجا رساندند تا هم با زلزله زدگان همدردی کنند و هم به آن‌ها دلخوشی بازسازی خانه‌هایشان را بدهند، با دیگر اهدافشان ما را کاری نیست! هر مسوولی که پای به منطقه زلزله می‌گذارد با سر و صدا می‌آمد و می‌رفت و دوربین‌ها هم به همراهش می‌آمدند تا هم سخنانش را و هم آمدنش را ثبت کنند و البته پخش. بیشتر مسوولان به زلزله زدگان وعده کمک می‌دادند، اما این بار مردم به این وعده‌ها چندان دلخوش نیستند شاید تجربه‌های گذشته را دیده‌اند و اینچنین به مسوولان بدبین شده‌اند. با بیشتر کسانی که صحبت کردیم از این سخن می‌گفتند که خیلی به این وعده‌های مسوولان امیدوار نیستند. برای زلزله زدگان، وعده، نان و آب نمی‌شود آن‌ها کار عملی می‌خواهند، در عمل باید به آن‌ها کمک کرد. شهر شنبه یکی از شهر‌ها و مناطقی است که مسوولان از زمین و آسمان خود را به آنجا رساندند و هنوز هم می‌رسانند. ابتدای شهر هم زمانی که وارد شدیم به قدری خودرو بود که ترافیک شده بود و حرکت را برای خودور‌ها دشوار کرده بود. اما آیا این همه شلوغی و رفت وآمد بسیار مسوولان، دردی از زلزله زدگان درمان می‌کند، خودشان که امیدی نداشتند، اما در هر صورت باید بنشینیم و ببینیم که مسوولان به وعده‌های فراوان خودجامه عمل می‌پوشانند یا خیر؟
طرفه آنکه با پیرزنی در مورد امکانات و و وعده‌های مسوولان که گپ می‌زدیم به تصور آنکه ما از صدا و سیما هستیم همه چیز را خوب توصیف کرد و با امیدواری تمام از عملی شدن وعده‌های مسوولان سخن می‌گفت که امیدواریم امیدش به ناامیدی تبدیل نشود!


خانه بزرگ‌ترین دغدغه زلزله زدگان است
زلزله که می‌آید اصلی ترین جا و چیزی که ویران می‌کند خانه است. خانه‌ای که شاید صاحبش برای ساختنش همین دیروز نخستین قسط بانکش را داده باشد. بیشتر زلزله زدگانی که باب صحبت را با آن‌ها باز کردیم از نداشتن خانه و آینده مبهم برای دست یافتن به سقفی که بتوانند در زیر آن پناه ببرند ابراز نگرانی می‌کردند. نمی‌توان آن‌ها را بدبین دانست، زلزله زدگان واقع گرا هستند و ابایی از این ندارند که واقعیت را بیان کنند. واقعیت این است که وعده و وعید‌ها برایشان خانه نمی‌شود. مسوولان به آن‌ها وعده کمک ۱۵میلیون تومانی برای ساختن دوباره خانه‌هایشان را داده‌اند اما این میزان با آنچه که می‌توانند خانه‌هایشان را به شکل قبلی بسازنند بسیار فاصله دارد. همه شهروندان بدون استثنا در مورد هزینه ساخت خانه‌هایشان می‌گفتند که باید از ۴۰ تا ۵۰ میلیون تومان به آن‌ها کمک شود تا بتوانند خانه‌هایشان را به شکل قبلی بسازند. این جدای از آن است که بسیاری از آن‌ها در خانه‌هایی ساکن بودند که با وام ساخته بودند و برخی نیز به تازگی بازپرداخت وام‌هایشان را آغاز کرده بودند.
ما به عنوان خبرنگار و عکاس وقتی می‌خواستیم وارد خانه‌ای شویم به جای در زدن و به جای ورود از یک در، فقط یا اللهی می‌گفتیم و صاحب خانه که نه صاحب چادر یا سایه‌بان ما را به داخل دعوت می‌کرد. ما از در وارد نمی‌شدیم بلکه از روی دیوارهایی عبور می‌کردیم که آجر‌هایش فرش زمین شده بود. زلزله در اینجا خواسته است که تمام بی‌رحمی‌اش را به انسان نشان دهد.
یکی از شهروندان شنبه‌ای لا به لای صحبت‌هایش پیشنهاد داد که به آن‌ها کانکس داده شود تا بتواند برای مدتی جای خانه‌هایشان را بگیرد. اما علیزاده خبرنگار بوشهری همراه‌مان که در منطقه زلزله زده بم نیز بوده است گفت که کانکس هزینه اضافی به دولت تحمیل می‌کند زیرا نمی‌تواند جای خانه را بگیرد و بهتر است که دولت کمک‌هایش را برای ساختن دوباره خانه‌های زلزله زدگان بیشتر کند. اما آیا دولت سرکیسه‌اش را برای زلزله زدگان شل می‌کند، امیدواریم که چنین شود!

در جایی از شهر با مردی که سر و رویش گلی بود و زار زار اشک می‌ریخت سخن گفتیم او می‌گفت که همه چیزش تمام خانه‌اش، تمام دارایی‌اش و تمام هستی را از دست داده است. منظور این شهروند شنبه‌ای خانه و اثاثیه‌اش نبود بلکه همسرش، کودک هشت ماهه‌اش و کودکی دیگر که در شکم همسرش بود و انتظار آمدنش را می‌کشید. آیا برای کسی که همه هستی‌اش را از دست داده است بهترین مرهم این نیست که سقفی برایش ساخته شود تا شاید مرهم کوچکی شود بر این درد جانکاه. مردی که حضور ما را به عنوان خبرنگار و گپ دوستانه و تسلیت را به دیده منت پذیرفت و از اینکه چند دقیقه‌ای به درد دلش گوش دادیم از صمیم قلب سپاسگزاری کرد.


پس لرزه‌ها ادامه دارد
زلزله که می‌آید به راحتی دست از سر مردم بر نمی‌دارد هر چند بسیاری از آن‌ها را به زیر خاک برده باشد. گویی از آزار و اذیت انسان‌ها لذت می‌برد. پس لرزه‌ها برای هر کسی که به مناطق زلزله زده برود کاملا محسوس است. حداقل یک بار نگارنده و دوستان همراه که در مراسم تشییع جنازه بیست و اندی از جانباختگان زلزله در شنبه حضور داشتیم، پس لرزه‌ای را با تمام وجود حس کردیم و تکان بقایایی برخی ساختمان‌ها را دیدیم.


خرده ریزه‌های مشاهدات یک خبرنگار از مناطق زلزله زده...
مناطق زلزله زده بوشهر یکی از مکان‌های کشت تنباکو است به همین دلیل کشیدن قلیان توسط مرم این منطقه و خود شهر بوشهر امری عادی است و قلیان نقل مجالس آنان است؛ به قول یکی از بوشهری‌ها که ما را در زمان رفتن به بوشهر تا شهر «خورموج» همراهی کرد «مجلسی که در آن قلیان نباشد صفا ندارد.» در بسیاری از چادر‌ها مردان و زنان برای آنکه دقایقی را از فضای زلزله بیرون باشند به کشیدن قلیان این یار باوفای همیشگیشان صرف می‌کنند.

بسیاری از شهروندان از شهرهای همجوار مناطق زلزله زده و حتی از شهرهای دیگر استان‌ها بدون آنکه روی خودرو‌هایشان پارچه نوشته‌ای نصب بکنند که نشان دهد از کجا آمده‌اند، برای کمک رسانی به زلزله زدگان آمده بودند.

خودرویی برای توزیع کمک در میان شهروندان دیده شد که یکی داشت از پارچه نوشته روی دماغ خودرو عکس می‌گرفت!

هیچ جایی برای نظافت و طهارت وجود نداشت تا شهروندان نظافت و طهارت کنند ما و امثال ما که از بیرون وارد مناطق زلزله زده شده بودیم، خود نیز با این مشکل دست و پنجه نرم کردیم. حتی یک دستشویی سیار در کنار چادرهای دسته جمعی که ایجاد شده بود، آب نداشت.

زلزله به خانه‌های مستحکم هم رحمی نکرده بود اگر چه شاید این خانه‌ها برای مقابله با زلزله ساخته نشده بودند.
امید که بتوانیم میهمانوازی ایرانی مان را با ساختن خانه‌هایی مستحکم و در خور میزبانی از این میهمان ناخوانده آماده کنیم.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: