آدينه، 23 فروردین ماه 1392 = 12-04 2013دروغ نمایی های رسانه ای در ایران و زلزله بوشهروبلاگ یک ایرانی … کسانی که فیلمها و سریالهای سالهای نخست پس از انقلاب را دیدهاند، به یاد دارند که در بیشتر ساختههای اجتماعی آن زمان، جامعه به دو دسته غنی و فقیر تقسیم میشد. بدبینانه نخواهد بود که گفته شود این نوع فیلمها برای بسط اندیشه و نشان دادن جامعهای بود که تا پیش از آن واقعه پر از نابرابریها بوده و جامعه ایران را تا سالها میراثدار بیعدالتیهای نظام سیاسی پیشین نشان میداد. فیلمهایی مانند «آفتابنشینها»، «برنج خونین»، «عصیانگران» و بسیاری از این دست همگی برای نشان دادن جامعه ارباب و رعیتی و یا به تعبیر کارل مارکس جامعهای با طبقهبندی واضح از بورژوازی و پرولتاریا بود. هر چند فیلمهای اجتماعی در تمامی کشورها، نشان دهنده واقعیتها و کمبودهای اجتماعی به منظور رفع آنها است ولی فیلمهای آن دوره سینمای ایران تنها به دلایل سیاسی این مشکلات را نشان میدادند. علاوه بر آن، در آن زمان به هر روشی سعی میشد با تجملگرایی و مصرفگرایی مقابله شود. با گذشت سالها و ورود به دهههای بعدی، فیلمهای اجتماعی ایران نشاندهنده سازندگیهای صورت گرفته پس از جنگ با عراق و همچنین مبارزه همیشگی با عوامل ناامنی بود. از طرفی در فیلمهای این سالها، خانوادههای ایرانی نسبت به دوره پیشین، از لحاظ اجتماعی، فرهنگی و مالی پیشرفتهای قابل ملاحضهای داشتند. در بسیاری از این ساختهها، نابرابریهای مالی و بیعدالتیهای اجتماعی نشان داده نشده و اگر قرار بر نشان دادن فقر و بیکاری بود تنها خانوادههای انگشتشمار نشان داده شده و در برابر آنها، خانوادههای ثروتمند نیز چندین برابر آنها بودند. در این دوره به جنبههای دیگر از جامعه مانند مشکلات فرهنگی، شکاف بین نسلها، افزایش جمعیت و تقابل خانوادههای سنتی و غیرسنتی اشاره شده که خود آنها هم نشانههایی از پیشرفت جامعه بود. فیلمهایی جمشید هاشمپور و یا «جنگ نفتکشها»، «دختری با کفشهای کتانی»، «قرمز»، «خاکستری» و «سام و نرگس» نمایندههایی از این دوره فیلمسازی ایران میباشند. به تدریج و در سالهای آتی وضع موجود تغییر کرده و در بیشتر فیلمهای سینمایی و همچنین سریالها که بیشتر مخاطب عام داشت، سعی شد نشان داده شود که وضعیت اقتصادی مردم به مراتب بهتر شده است. در این سالها، قدم به قدم سعی شده تا با برنامهریزیهای هوشمندانه مولفههای بسیاری را در سریالها مطرح کنند که بر جنبههای لوکس زندگی دلالت میکند. این فیلمها با اینکه میتواند جنبههای مختلف اجتماعی را دربرگیرد ولی در آنها یک چیز که همان بهبود وضع معیشتی مردم است، مشترک و پررنگتر از سایر جنبهها میباشد. این زرق و برق و تجملگرایی ظاهری در ساختههای سالهای اخیر سینما و سیمای ایران به قدری بوده است که بسیاری مانند «ستار هدایتخواه»، سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس ایران مجبور به واکنش شده و تلویزیون ایران را متهم به تجملگرایی کردهاند. تلویزیون به خاطر نقش هژمونی خود، یک دستگاه تبلیغاتی موثر برای بسط و نفوذ عقاید حاکمان در ضمیر ناخودآگاه جامعه بوده و به وسیله آن میشود به راحتی حقیقتی را وارونه نشان داد. علاوه بر نقشی که تلویزیون با چنین دیدگاهی میتواند باعث تصورات کاذب در درک حقیقت جامعه به خصوص نسل جوانتر شده، حقیقت جامعه ایرانی با وضع نمایش داده شده در تلویزیون متفاوت است. وارونه نشان دادن حقایق شاید یکی از اصلیترین ابزارهای نظامهای پوپولیستی است که سعی دارند بدین وسیله، به خصوص در زمینه داخلی وجود خود را موجه نشان دهند. زلزلهها و حوادثی از این دست، بسیاری از حقایق را نشان میدهند که در بقیه مواقع سعی میشود پشت یکسری از دروغها و ظاهرسازیها مکنون بمانند. وقتی در سالهای اخیر با زلزلههایی نه چندان قوی بسیاری از خانهها فرو ریخته و چند صد تا چندین هزار نفر کشته میشوند، حقایقی را واضح میکند که هرگز در حالت معمول دیده نمیشد. تلویزیون سعی دارد نشان دهد به واسطه جمهوری اسلامی، تمامی مشکلات معیشتی از بین رفته و بیشتر بخشهای جامعه در رفاه کامل میباشند. این تبلیغات آنچنان موثر است که بسیاری از مردم حتی روشنفکرهایی که در شهرهای توسعهیافتهتر ایران زندگی میکنند، به خاطر تبلیغات تلویزیونی و رسانهای، چندان آشنایی و آگاهی در رابطه با وضعیت زندگی مردم در شهرها و روستاهای کوچکتر ندارند. زلزله اخیر در بوشهر و پیش از آن زلزله آذربایجان و بم هر چند از لحاظ شدت چندان قوی نبوده ولی همیشه صدمات و آسیبهای بیشتری را در ایران به نسبت زلزلههای قویتر در سایر نقاط جهان ایجاد میکند. همه اینها آشکار کننده جنبهای از عقبماندگی و عدم رسیدگی به وضع جامعه ایرانی بوده که همیشه سعی میشود پشت تبلیغات عمده رسانهای و فکری حکومت پنهان بماند. |