آدرس پست الکترونيک [email protected]









دوشنبه، 28 اسفند ماه 1391 = 18-03 2013

احمدی نژاد که گفت ۲۰۰هزارتومان می دهم،....

احمدی نژاد که گفت ۲۰۰هزارتومان می دهم، سنسورهايمان حساس شد

روزنامه خراسان: گفت وگو با محمدرضا باهنر

*بالاخره وضعيت کانديداتوري شما براي انتخابات رياست جمهوري يازدهم چه شد؟

انتخابات سال ۹۲، انتخابات ويژه اي است. البته همه انتخابات ها در کشور ما ويژگي هاي خاص خود را دارد و از نظر ظاهري انتخابات سال ۹۲، اولين سالي است که دو انتخابات مهم با هم انجام مي شود و من با تحليل هايي که پيش از اين هم در رسانه ها ارائه کرده بودم، پيش بيني ام اين است که انتخابات سال۹۲، ۳قطبي مي شود. يعني هم اصلاح طلبان فعال هستند، هم نامزد مورد حمايت رئيس جمهور و هم مجموعه اصولگرايان. البته طبيعي است که ما در مجموعه اصولگرايان بايد همه تلاش مان را به کار گيريم تا به وحدت نزديک شويم و البته اين سناريو و اين سياست راهبردي را هم داريم و در پي اين موضوع هستيم.

يک موقع است تک تک نامزدها را بررسي مي کنيم. خب تعداد زياد است. اما در مجموع تاکنون دو بلوک رسمي در انتخابات براي رياست جمهوري تشکيل شده است. يک بلوک، بلوک ۱+۲ است که پيش از اين تشکيل شد که ما هم از آن استقبال کرديم و آن را قبول داريم، اما مدعي هستيم که نماينده جامعه اصولگرايي نيست. يک مجموعه هم مجموعه جبهه پيروان خط امام و رهبري است که بعد از صحبت ها و مذاکرات، ۳ نفر را در معرض کانديداتوري اعلام کرد[ آل اسحاق ، باهنر و متکي]که اسامي شان در رسانه ها آمده است.

البته نامزدهاي ديگري مثل آقاي پورمحمدي و بعضي آقايان ديگر هم هستند که ما با آن ها نيز مذاکره کرديم و آن ها هم به اين ائتلاف پيوستند. يعني فعلاً ۴ نفر هستند.

بنده پيگير اين نوع کارها نبودم. فکر مي کردم که هنوز بتوانم در مجلس خدمت کنم و آنجا باشم؛ اما مجموعه تحليل تشکيلات هايي که با آن ها کار مي کنم همچون جبهه پيروان خط امام و رهبري و تشکل هايي مثل جامعه اسلامي نمايندگان ادوار مختلف مجلس، جامعه اسلامي مهندسان، حزب موتلفه و بعضي ديگر از تشکل ها احساس شان و صحبت شان اين بود که حضور بنده در اين صحنه مي تواند مفيد باشد و ما هم با همان چارچوب و با همان ساز و کار در پي آن هستيم که راه بيفتد و ان شاء ا... بخش اصولگرايي ا نتخابات مديريت بشود و با همان شرط به سمت انتخابات برويم. قرار شد شروع کنيم که البته اعلام رسمي نداشتيم و حالا ديگر به ميمنت و مبارکي در شهر مقدس مشهد و در جوار حرم ثامن الائمه(ع)، با توکل بر خدا، نامزدي خود را به طور رسمي اعلام مي کنم و از خداوند متعال مي خواهم که ما را به آن سمتي هدايت کند که رضاي اوست. ان شاء ا... اين حرکت ما باعث تقويت و قوام بيش از پيش نظام اسلامي شود و در دهه پيشرفت و عدالت، شايد بتوانيم سهمي در اين کار داشته باشيم.

*اگر جامعتين به جمع بندي مشخصي برسد، آيا شما با آن ها همراهي مي کنيد يا اين که ائتلاف ۳ گانه، موضع خود را دارد؟

-ما با توجه به سابقه تاريخي مان در فضاي تشکيلات و کارهاي سياسي همواره گفتيم که ما علاقه منديم زير سايه جامعتين حرکت کنيم و الان هم که اين ائتلاف را اعلام کرديم که ۵-۴ نفر هستند، اسمش ائتلاف باز است. ائتلاف بسته نيست. يعني ما همه اصولگرايان ديگر را دعوت مي کنيم که با هم جمع شويم و با هم کار کنيم.

حتي آن ها بيايند با ما جمع شوند يا ما برويم با آن ها جمع شويم. اين گونه بحث ها وجود ندارد و ما آمادگي داريم در هر صورت دور يک ميز بنشينيم و به يک ساز و کار برسيم.

البته ترجيح مي دهيم که جامعه روحانيت و جامعه مدرسين به اين ساز و کار برسند و ما هماهنگ خواهيم بود. اما آن ها نظر خودشان است. اگر بزرگواران به اين جمع بندي رسيدند و چتري را باز و ساز و کاري را تعريف کردند، ما هم همکاري مي کنيم، همراهيم و کار را پيش مي بريم. اما اگر يک زمان آن ها اين کار را نکردند، باز ما خودمان تحت عنوان جبهه و ديگر اصولگرايان به طور حتم در پي اين ساز و کار هستيم که به يک نامزد واحد برسيم.

البته لزوماً معلوم نيست نامزد ما واحد باشد. مهم اين است که اصولگرايان ميدان و زمين بازي خود را مديريت کنند. ما علاقه منديم که يک مديريت جمعي در اين قضيه باشد. الان قرارمان اين است که از بين ما ۵-۴ نفر، حتماً يک نفر معرفي شود.

درباره بقيه بلوک ها نيز بايد گفت که يا آن ها هم مي پيوندند و در مجموع از بين ۱۰ نفر، مثلاً ۳-۲ نفر انتخاب مي شوند و يا تبديل به ۳-۲ بلوک مي شويم. هر بلوکي يک نفر را انتخاب مي کند و بعد رقابت انجام مي شود.

*شرايط رقبا (اصلاح طلبان و...) در اين قضيه تأثير دارد؟

- حتماً، همان طور که عرض کردم، اصلاح طلبان با وجود اين که حرف هاي زيادي در درون شان است، تند و کند، بعضي ها راديکال و بعضي ها ميانه رو هستند، اما پيش بيني مان اين است که در نهايت به يک جمع بندي مي رسند و بر يک نفر متمرکز مي شوند.

آقاي احمدي نژاد نيز در ظاهر همه امارات و شواهد نشان مي دهد که ايشان هنوز از نامزدي آقاي مشايي نااميد نيست و دارد نامزدي آقاي مشايي را پيگيري مي کند. ولي در هر صورت ايشان هم اگر چه مدعي است که ما در کارهاي انتخاباتي دخالت نمي کنيم اما دم خروس حسابي بيرون زده است و ديده مي شود. بنابراين ايشان هم به طور حتم يک نامزد خواهد داشت و از او حمايت خواهد کرد.اما در هر صورت تلاش مي کنيم که مجموعه اصولگرا را به يک جمع بندي برسانيم.

*ارزيابي شما اين است که آقاي احمدي نژاد مي تواند تأييد صلاحيت آقاي مشايي را بگيرد؟

- واقع قضيه، اين کار نظام است. يک کار حزبي نيست. ما اصل را بر اين مي گذاريم که رقباي مان پرقدرت و پرتوان به ميدان مي آيند.

ما براي رقابت جدي در زمين بازي انتخابات آمادگي داريم. اما اين که شوراي نگهبان صلاحيت چه کساني را احراز مي کند و صلاحيت چه کساني را احراز نمي کند، به شوراي نگهبان بر مي گردد.

*ارزيابي تان از کارهاي اخير دولت چيست؟ از درختکاري گرفته تا جشن نوروز، آيا اين ها واقعاً شائبه هاي انتخاباتي ندارد؟

-ما يک بحث جدي داريم و آن اين است که نبايد از امکانات و موقعيت هاي دولت و حکومت، براي انتخابات استفاده شود. به نظرم اين خلاف قانون و شرع است و آقاي رئيس جمهور، رئيس جمهور است و بايد به وظايف اجرايي رئيس جمهور عمل کند و اگر هم مي خواهد کار حزبي کند، بايد تلاش و احتياط کند که از امکانات حکومتي استفاده نشود. خب براي مردم خيلي ساده است چفت و بست کردن اين که مثلاً آقاي رئيس جمهور به عنوان بالاترين مقام اجرايي کشور يا نفر دوم مملکت پس از رهبر انقلاب، نشان فرهنگي را به يک نفر بدهد و بگويد که تو بهار هستي و تو اين گونه هستي و... و بعد در يک مراسم رسمي ۲۲ بهمن هم که تمام دنيا نظاره گر آن هستند، فرياد بزند زنده باد بهار، زنده بار بهار و بعد نيز بهار را به چيز ديگري ترجمه کند.

خب من فکر مي کنم اين يک استفاده کاملاً آشکار از امکانات و موقعيت دولتي براي تبليغ يک نامزد خاص است.فکر مي کنم ايشان به طور حتم بايد خيلي بيشتر از اين ها رعايت کند که شائبه اين گونه رفتارها پيش نيايد.

*به بحث هدفمندي يارانه ها بپردازيم، اگر رئيس جمهور شويد مرحله دوم هدفمندي را چه زماني و چه طور اجرا مي کنيد؟

- فکر مي کنم براي رياست جمهوري بايد در مجموع يک سبد سياستي تعريف کرد. يعني الان اگر بخواهيم وارد تک تک اين موضوعات شويم از اين پرسش ها خيلي است.

براي اداره دولت و اداره کشور يک سبد سياستي نياز است، اين سبد سياستي را از بعضي نامزدهاي رياست جمهوري مي پرسند که شما برنامه ات چيست؟ پاسخ مي دهم، چون من جزو استثنا آدم هايي هستم که ۲۵ سال است در مجلس بوده ام و تسلط کافي و زيادي به مجموعه قوانين و مقررات دارم، از طرفي ۳-۲ دوره عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام و مراکز تصميم گيري عمده کشور هستم، اصلاً اعتقاد ندارم که رئيس جمهور بايد برنامه اقتصادي بدهد.

برنامه توسعه ما در قانون برنامه پنجم مصوب است ودر چارچوب سياست هاي کلي نظام است که رهبري آن ها را پس از مشورت با مجمع تشخيص مصلحت نظام اعلام فرمودند. ما هم به کمک دولت نشستيم يک سال برنامه را نوشتيم و به تصويب نهايي رسيده است. بنابراين برنامه هر رئيس جمهوري که مي آيد بايد همين باشد. يعني اصلاً چيز ديگري ندارد.

اين موضوع که يک دولتي متعهد باشد در چارچوب قوانين موضوعه کشور کار کند، فکر مي کنم اين خودش يک برنامه جامع است. يعني قانون مدار باشد و ساختارهاي کشور را قبول داشته باشد و بر اين مبنا شروع به کار اجرايي کند. حالا هدفمندي يارانه ها هم تکليفش کاملاً روشن است. ما قانون هدفمندي يارانه ها را در برنامه پنجم توصيه کرده ايم.خود قانون هم بيش از يک سال در مجلس معطل بود و ما در مشورت با دولت و کارشناسان بخش خصوصي، دانشگاهي، قانون جامع و خوبي را تصويب کرديم. البته دولت هم همت خوبي کرد. چون قبلاً دولت ها از ورود به اين مسئله پرخطر تحاشي داشتند.

هم دولت همت کرد و هم مجلس کمک کرد، تا يک سبد سياستي به نام هدفمندي يارانه ها تعريف کرديم. شروع دولت هم خيلي خوب بود. اما همين که اين هواپيما از زمين بلند شد، در ناوبري اش دست بردند. بخش هايي از آن را درست اجرا کردند و بخش هايي را نيز اجرا نکردند.

بعضي از منافع را داشته و اکنون هم دارد و بعضي از ضررهاي ناخواسته را نيز به طور عموم به بنگاه هاي اقتصادي وارد کرد.

اقتصاد خانوار با توجه به آن سهمي که دريافت کرد، خيلي متضرر نشد. البته به سبب تورم که ما بخشي از علتش را اجرا نکردن صحيح هدفمندي يارانه ها تحليل مي کنيم، خانوارها ضرر کردند. اما بنگاه هاي اقتصادي بيشترين ضرر را کردند. قرار بود ۳۰درصد از درآمد اين پروژه صرف بنگاه هاي اقتصادي شود که متأسفانه اين کار انجام نشد. يعني پول داده نشد و بيشتر اين پول به اقتصاد خانوار رفت.

اين موضوع باعث شد که ما در اجراي مرحله دوم هدفمندي يارانه ها در مجلس مقداري با شک و ترديد عمل کنيم. البته در کنار آن اتفاق ديگري هم رخ داد. اواخر سال ۹۰ و ۹۱ تکان هاي شديد اقتصادي داشتيم. قيمت طلا، ارز، املاک و بسياري از کالاهاي ديگر که يا وابسته به ارز بود يا آن هايي که وابسته نبود، سرانجام تحت تأثير قيمت ارز قرار گرفت و قيمت ها شديداً افزايش يافت.

خب با توجه به اين فشار سنگيني که به خانوار وارد شد، احساس کرديم که الان يک قدم ديگر براي اصلاح قيمت هاي انرژي و سوار کردن اين موج روي ديگر امواج گراني، بايد با احتياط برخورد شود و کار پيش برود. بر همين اساس به طور حتم معتقديم که هدفمندي يارانه ها بايد اجرا شود و ناچار از اجراي آن هستيم، اما اجراي آن را به آسيب شناسي مرحله اول هدفمندي يارانه ها منوط کرديم ودر اين فضا احساس کرديم يک موج گراني ناشي از هدفمندي يارانه ها دوباره به مردم تحميل مي شود.

*ولي خب در حاشيه دولت، وزير اقتصاد و مشايي به نوعي به مصوبه مجلس انتقاد کردند که تصويب اين مصوبه به دليل تصور دادن پول به مردم با اهداف انتخاباتي کار اشتباهي است و به طور تلويحي تعبيرشان اين بود که مصوبه مجلس با اين نگاه است و اين که دولت در آستانه انتخابات پول بدهد و برنده شود. واقعاً مجلس مي تواند جلوي اين کار دولت را بگيرد زيرا ممکن است دولت اين کار را از سهام عدالت شروع کند و بعد شما مجبور شويد حتي مصوبه بگذاريد که دولت حق ندارد سيب زميني هم به مردم بدهد.واقعاً اين نگراني در مجلس وجود دارد که فرصت آن را هم دقيقاً در همين ۳ ماه مانده تا انتخابات قرار داده اند؟

-يکي مقوله هدفمندي يارانه هاست که عرض کردم به چه دليل ما آن را متوقف کرده ايم. البته آقاي احمدي نژاد در آن گفت وگوي زنده تلويزيوني با مردم گفتند به هر فردي مي خواهيم ۲۰۰ هزار تومان بدهيم و...، از آن زمان سنسورهايمان حساس شد و با آن پروژه و طراحي به شدت مخالف بوديم.

* به نظر شما، اين حرف رئيس جمهور براي انتخابات بود؟

نه اصلاً. بحث هدفمندي يارانه ها يک پرش بسيار سنگين است. من پيش از اين عرض کرده ام ممکن است ما بتوانيم به هر ايراني ۲۰۰ هزار تومان يارانه در ماه پرداخت کنيم، اما لازمه اين موضوع آن است که از جيب ديگر او ۴۰۰ هزار تومان برداشت کنيم. اين را حس مي کنيم که اگر دولت بخواهد ۲۰۰ هزار تومان از حساب هدفمندي يارانه ها را در جيب ما بگذارد، مجبور است که ۴۰۰ هزار تومان بردارد تا ۲۰۰ هزار تومان بگذارد.

ما همان اول هم که قانون هدفمندي يارانه ها را تصويب کرديم، دولت اصرار داشت يک دفعه اين کار را تمام کند؛ اما مجلس گفت که بايد ۵ ساله و با يک شيب ملايم و نرم تر باشد.

حالا که نزديک انتخابات شده است، مجبور شديم بودجه سه دوازدهم را تصويب کنيم.در ظاهر هيچ ضرورتي نداشت که ما بودجه سه دوازدهم را تصويب کنيم. ما فکر مي کنيم که دولت هيچ منعي نداشت که لايحه بودجه را ۱۵ آذر و به موقع بياورد و با هم بحث و بودجه را تصويب کنيم. اما دولت که کار را به اين جا رساند، مجبور شديم به صورت سه دوازدهم تصويب کنيم.خب احساس شد که خداي ناکرده شايد دولت بخواهد دوباره از راه هاي ديگر کارهايي انجام دهد که اين پيشنهاد در صحن علني مجلس بود. گفتيم غير از آن سه دوازدهم دولت حق ندارد کار ديگري انجام دهد و اين مصوبه مجلس هم شامل هدفمندي يارانه ها و هم سهام عدالت مي شود. هدفمندي يارانه ها را مي خواهيم اجرا کنيم و ناچار به اجراي آن هستيم. هر رئيس جمهوري هم که روي کار آيد مجبور به اجراي آن است. اما بايد هزينه هاي اجراي هدفمندي يارانه ها را به حداقل برسانيم که در مرحله اول اين اتفاق نيفتاد. يعني پول هدفمندي يارانه ها به مردم داده شد، اما بنگاه هاي اقتصادي به شدت آسيب ديد. اشتغال در جاهاي زيادي تهديد شد. يک تعداد از بنگاه ها تعطيل شد. البته منافع زيادي هم داشت. مثلاً ما همين الان به دليل اجراي هدفمندي يارانه ها روزانه ۴۰-۳۰ ميليون ليتر بنزين صرفه جويي مي کنيم. اگر اين پروژه آغاز نشده بود، ممکن بود مصرف روزانه بنزين در کشور ۱۰۰ ميليون ليتر باشد، در حالي که الان حدود ۶۰ ميليون ليتر است. بايد آسيب شناسي کنيم.

* در بسته سياستي شما يارانه نقدي وجود دارد؟

اين يارانه هايي که شروع شده است ادامه پيدا مي کند .ما در قانون داشتيم که يارانه نقدي و خدماتي به مردم داده شود.ما با يک سوم يا يک چهارم همين يارانه ۴۵ هزار توماني که به مردم مي دهند، مي توانيم پروژه رايگان شدن درمان در همه سطوح را در کشور اجرا کنيم. يعني ديگر نيازي نيست مردم براي درمان خود پول پرداخت کنند. يعني حتي فرانشيز هم پرداخت نکنند.مردم الان حدود 50 درصد هزينه بهاي درمان را خودشان مي دهند که بخشي از آن روميزي و بخشي زيرميزي است. من آن موقع هم خدمت رئيس جمهور گفتم که اگر شما اين کار را انجام بدهي، نامت تا ابد در تاريخ مي ماند و مي گويند زمان فلان رئيس جمهور درمان در اين مملکت رايگان شد و اين موضوع، خدمت خيلي بزرگي است و مي تواند بسياري از مشکلات جامعه را برطرف کند مثلاً بيمه بيکاري. خب واقعاً فردي که الان در سن کار است و مي تواند کار کند و براي داشتن حداقل معيشت در پي يک شغل شرافت مندانه است، مقصر اين که کار پيدا نمي کند، مسئولان کشور هستند و اگر ما نتوانيم اين شغل را به او بدهيم، به طور حتم بايد بيمه بيکاري به او بپردازيم. حتي بايد نصف حقوق يک کارگر را به او بپردازيم که بتواند زندگي اش را اداره کند.پيش بيني ما اين بود که از هدفمندي يارانه ها اين بخش مشکلات برطرف شود.

* در سياست خارجه روند اين دولت ائتلافي شما يا خود شما، ادامه رويکرد موجود است يا شيوه جديدي داريد؟ و اگر رويکرد پيشين است، فکر مي کنيد که تغيير و تحولي انجام شود؟

-در سياست خارجي ما به يک سري اصول اعتقاد داريم و پايبنديم. چون از اول انقلاب به دليل دفاع از اين اصول هزينه پرداخته و منافعي نيز داشته ايم. حالا ممکن است تحليل هاي متفاوت و متنوع و برداشت هاي مختلفي از آن شود. به عنوان مثال يک نفر معتقد باشد که ضررهاي ما بيش از منافع مان بوده است.

نمي خواهم وارد اين بحث شوم. مي خواهم بگويم ما يک سري اصول داشتيم که به آن پافشاري کرديم و هزينه ها و درآمدهايي نيز داشته ايم که البته معتقدم درآمدهاي مان بسيار بيشتر از هزينه هاي مان بوده است و نشان آن اين که موقعيت نظام جمهوري اسلامي در عرصه بين المللي، در ۳۰ سال پيش چه بود و الان چيست؟ ما که نمي گوييم الان خيلي از کشورها با ما خوب نيستند و آن موقع همه قبول مان مي کردند. اما آن موقع چرا به ما توجه مي کردند و الان چرا توجه نمي کنند؟ ما بر آن اصول پافشاري داريم. ساده اش انرژي هسته اي است که ما درباره آن دو جمله بيشتر نمي گوييم: اولاً دستيابي به فناوري غني سازي اورانيوم حق مسلم ماست و ما از اين حق صرف نظر نمي کنيم. هم نياز داريم و هم حق مان است.

جمله دوم مان هم اين که از اين فناوري براي مباحث غيرصلح آميز استفاده نمي کنيم و اين موضوع را بارها ثابت کرده ايم. حالا اگر اين مسئله را از حقوقي خارج و آن را امنيتي مي کنند،‌ هسته اي که حل بشود، مي گويند حقوق بشر. حقوق بشر هم که برطرف شود مي گويند تروريست. ما بيشترين آسيب را از تروريست ديده ايم و اين قدر که ما ظرف ۳۰ سال گذشته با تروريست درگير بوديم، آمريکا نه تنها درگير نبوده، بلکه در بسياري مواقع به آنان کمک هم کرده است. همين الان هم روشن است که آن ها به عمليات تروريستي در سوريه و... کمک مي کنند. همين کشورهايي که به اصطلاح مدعي طرفداري از حقوق بشر هستند، اين تروريست ها را حمايت مي کنند. بحث درباره اين موضوع ها نيست. اين ها اگر راحت بخواهند صحبت کنند، مي خواهند که ما نباشيم؛ چون نظام جمهوري اسلامي دارد حرف متفاوتي از ديگران مي زند.

بنابراين ما بر اصول مان پافشاري مي کنيم و قاعدتاً بايد هزينه هايي پرداخت کنيم. اما فکر مي کنم در اين ۸-۷ سال مسائل ديپلماتيک ما مقداري آسيب ديد، ما ادبيات ديپلماتيک را رعايت نمي کرديم. هزينه هاي بي خودي به مملکت ما وارد مي شد. من وارد تفسير نمي شوم، اما صراحت آيه قرآن است که به دشمنانتان فحش ندهيد و بد و بيراه نگوييد چون آن ها هم عصباني مي شوند و آن ها هم به شما بد و بيراه مي گويند و اين باعث يک ظلم بزرگ در نظام خلقت مي شود.

زبان مودب ديپلماسي را که از آدم نگرفتند. ما بعضي وقت ها به دليل بي ادبي جملات محاوره اي، هزينه پرداخت مي کرديم.

ما اگر به رئيس جمهور کشور زورگو توهين کنيم، او علاوه بر اين که پيگير بحث هاي ماست، يک کينه شخصي هم از ما به دل مي گيرد. در حالي که ضرورتي ندارد ما بعضي وقت ها اين کارها را انجام دهيم. يا مثلاً در دولت نهم و دهم يک مدت مباحثي هم چون حمله به هولوکاست و اين که هولوکاست دروغ هست مطرح بود. بعد هم يک دفعه يکي از همان رفيق ها بلند مي شود و مي گويد ملت خوب اسرائيل و ما بايد با آن ها رفيق شويم. خب آيا اين هزينه است ، يا درآمد ،چيست؟ ديپلماسي رسمي در اين دولت در بسياري موارد فعال نبود.

در بيداري اسلامي، در همين بحث هايي که در رابطه با شوراي امنيت بود، در قطعنامه هايي که صادر و مذاکراتي که انجام مي شد، ديپلماسي عمومي ما فعال بود. اما ديپلماسي رسمي ما فعال نبود.ديپلماسي عمومي ما مثل مراوداتي است که مجلس دارد. بين المجالس کار مي کرديم و رفت و آمدها و... . بعضي اوقات رئيس مجلس مجبور بود که بعضي کارهاي وزارت خارجه را هم انجام دهد. در حالي که ديپلماسي رسمي ما خيلي بيش از اين مي تواند فعال شود. در يک جمله من فکر مي کنم ما ضمن پافشاري بر اصول مان، با يک کار علمي دقيق حساب شده، مي توانيم هزينه هاي سياست خارجي مان را کاهش دهيم.اما دولت اين مقوله را قبول ندارد.

* اين نقد سومي که درباره ديپلماسي رسمي به آن اشاره کرديد، در اصل نقد يکي از اعضاي ائتلاف سه گانه نيست که آقاي متکي باشد، که وزير امور خارجه دولت هاي نهم و دهم بود؟

- نه، ببينيد اصلا بحث رابطه وزراي دولت هاي نهم و دهم با رئيس جمهور چيست، بحث جدايي است و يک دنيا حرف وجود دارد. مثلا بيداري اسلامي را حضرت آقا تحليل کردند، اولين کنفرانس را راه اندازي و بارها و بارها در اين باره بحث کردند؛ بعضي وقت ها احساس مي کنيم که دولت اين مقوله را قبول ندارد. يعني هنوز که هنوز است اگر رئيس دولت فرصت پيدا کند، مي گويد بيداري انساني. بارها و بارها گفته شده است که سياست نظام اين است که اين بيداري اسلامي است؛ اما باز هم مي گويند بيداري انساني.

در بعضي از سياست هاي کلي در منطقه، کاملا احساس مي شود که گاه سياست ديپلماسي رسمي ما با نظام، متفاوت است. البته حالا اگر متفاوت هم باشد، نمي توانند کاري انجام دهند، اما مي توانند کار را يک مقدار کند کنند.

خب اين ها از مشکلات اساسي ما بود که فکر مي کنم هزينه هاي بي خودي مي پرداختيم و اين ها را به شدت مي توانيم کاهش دهيم.

* رويکرد شما در سياست داخلي چگونه خواهد بود؟ به طور مصداقي نگاه شما به مقوله اي که آقاي عسگراولادي مطرح کرد، چيست؟

- من حالا به محتواي بحث هاي آقاي عسگراولادي وارد نمي شوم. اين که نظر ايشان درباره سران فتنه چه بوده است. خب ايشان نظر خاص خود را دارد و بنده هم به آن احترام مي گذارم. اما اين نوع ادبياتي که آقاي عسگراولادي آغاز کرده است را خيلي مفيد مي دانم. يعني اين که بالاخره گفت وگوهاي متنوع و متفاوتي براي جدا شدن سره از ناسره انجام شود و طبيعي هم هست.

در کشور ما در عالم سياست مثلا ممکن است بنده خطايي مرتکب شوم، بعضي از سياسيون هم خطاي من را نابخشودني بدانند و بعضي ها هم بگويند اگر اين آقاي خطاکار، توبه کند، بخشيده مي شود. خب هيچ اشکالي ندارد که بين اين دو نظر بحث شود و يکي بگويد نابخشودني و ديگري بگويد بخشودني است. البته مشروط به اين که طرف توبه کند و از کار خود پشيمان شود. بنابراين بنده بدون اين که وارد بحث محتوا بشوم، ساختار بحث آقاي عسگراولادي را مي پسندم.

نکته دوم هم اين که من حتي قبل از دولت نهم و دهم، هميشه از اين مسئله متاسف بودم که بالاخره حزب درست و حسابي و داراي شناسنامه نداريم. يک زماني مي گفتند جناح چپ و راست، اصولگرا و اصلاح طلب، محافظه کار و راديکال. يک گروه روي کار مي آمدند، همه جا هم در دنيا رسم است. مثلا در کشور ما اگر بخواهيم پست هاي سياسي را به صورت محدود حساب کنيم، فکر مي کنم در کل نظام حکومتي ما، ۱۰۰پست سياسي بيشتر وجود ندارد.اگر بخواهيم خيلي باز کنيم، ۲۵۰پست وجود دارد. وقتي يک دولت مي رود و دولت ديگري مي آيد، بر فرض اين که مواضع دولت جديد ۱۰۰درصد مخالف دولت قبلي باشد، بايد ۲۰۰ نفر را عوض کند که شامل تعدادي وزير، استاندار و سفراي کشورهاي مهم و در نهايت مديران چند موسسه بزرگ دولتي مي شود. قرار نيست که وقتي يک رئيس جمهور مي رود و رئيس جمهور ديگري مي آيد، اول وزير را عوض کند، وزير معاونان را عوض کند، معاونان مديران کل را تغيير دهند و مديران کل روساي مناطق آموزش و پرورش را عوض کنند و آن ها نيز مديران مدارس را تغيير دهند و مديران مدارس نيز سرايدارها را عوض کنند و اين خيلي ظلم است.

يعني اگر بخواهيم اين گونه تنگ نظرانه برخورد کنيم، کشور هميشه از نيمي از نيروهاي مدير و آزمون داده و افرادي که براي مديريت آنان و کسب تجربه آنان هزينه شده است، محروم مي شود.

دولت نهم و دهم ديگر بدتر. قبلا اصولگرايان مي آمدند اصلاح طلبان را بيرون مي انداختند يا برعکس.

يعني تعداد وزرايي که در زمان دولت هاي نهم و دهم عزل شدند، در تمام دوران پس از پيروزي انقلاب، شايد نصف اين تعداد وزير هم عزل نشده بودند. فقط در دولت دوم حضرت آقا بود که آن زمان مهندس موسوي نخست وزير بود و آن هم در دولت بعد، 6- 5 نفر از وزراي قبلي را معرفي نکرد. وگرنه هر رئيس جمهوري مي آيد با وزرايش کار مي کند. اين که نمي شود هر روز وزير عوض کردن. نمي دانم، شايد مجموع افرادي که توسط رئيس جمهور عزل شدند از ۱۵نفر مي گذرد. يعني به اندازه کل کابينه، از سوي رئيس جمهور، آدم عزل شده است.

خب اگر اصولگرا نبودند چرا آن ها را آورديد؟

اين که گفتيد سياست تان چيست، فکر مي کنم که بايد ما از حداکثر ظرفيت هاي کشور استفاده کنيم.

زماني هست که فردي سر جنگ دارد، هنجارشکن است و مي خواهد نظام جمهوري اسلامي نباشد، خب او دشمن است. اما يک فردي هم هست که ممکن است چهار نقد هم به من داشته باشد. دو تا نقد هم به مجلس داشته باشد. سه نقد هم به عملکرد دولت داشته باشد.

معتقدم که در سياست داخلي در واقع بايد از حداکثر اين نيروها و ظرفيت ها استفاده شود،براي اين که واقعا مملکت به اين بزرگي ساخته شود. ما در مملکت مان نفت و موقعيت سوق الجيشي مناسب داريم، اما من هنوز هم معتقدم که بزرگ ترين سرمايه ما نيروي انساني ماست و از اين نيروي انساني خوب استفاده نشده است.

* شعار شما در انتخابات چيست؟

- ما اهل شعار نيستيم. اهل عمليم، شعار بنده محور قانون، اجراي قانون و تمکين قانون است. هم دولت و هم ديگران همه بايد قانوني عمل کنيم.

* هميشه در مسائل سياسي و در مجلس ترجيح مي دهيد نفر دوم تاثيرگذار باشيد، اين رياست جمهوري يک تغيير رويه جدي از سوي شماست؟

- ببينيد، من در واقع نمي خواهم از اين جمله عرفي استفاده کنم که احساس تکليف شرعي کرده ام. بنده واقعا خودم احساس تکليف شرعي نکردم. اما يک عده مدعي و معتقد هستند که بنده جامع شرايط را دارم.

مثلا بنده حداقل ۲۰قانون بودجه را در اين کشور حسابي ريختم بيرون و با آن درگير شدم و بحث و تدوين کرده ام.

با دولت زمان مهندس موسوي کار کردم. با دولت خاتمي و هاشمي کار کرده ام. ۵برنامه توسعه پس از انقلاب تصويب کرده ايم که غير از برنامه چهارم که بنده در مجلس ششم حضور نداشتم ، درگير در ساير برنامه ها بودم.

بعضي وقت ها رئيس، نايب رئيس و بعضي اوقات عضو موثر کميسيون تلفيق بودم. قانون بودجه به معني يک برش از همه فعاليت هاي کشور است و همه فعاليت هاي سياسي، فرهنگي، اقتصادي، امنيتي، دفاعي و ... در بودجه معمولا بررسي و اجرايي مي شود. در طول اين ۲۵سالي که بنده در مجلس بودم براي هر وزارتخانه 7-6وزير با سلائق و مديريت هاي مختلف ديده ام و با آن ها مراوده و تعامل داشتم و آن ها را نقد مي کردم.

از طرفي اين مجموعه شرايط و از طرفي ۳دوره عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام بودن، موثر بوده است. ما ۳ يا ۴ نفر از نمايندگان مجلس هستيم که شخصيت حقيقي مان ، عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام است. مجمع تشخيص مصلحت نظام هم هيئت عالي مستشاري رهبري است که در اصل ۱۱۰ آمده است. يک عده اين استدلال ها را مي گفتند و اعلام مي کردند که تو مي تواني. مثلا در کشور خيلي ها مرا فردي سياسي مي دانند. در حالي که عملکرد بنده اصولاً برنامه ريزي بوده است. از طرفي هم يک نيروي تشکيلاتي هستم.

بر اين اساس اين گونه ما را قانع کردند که بايد حتما در ميدان فعال باشيم.اما ما سياست راهبردي مان وحدت اصولگرايان است. اگر زماني که احساس کنم ادامه حضور بنده در اين صحنه به کل نظام اصولگرايي لطمه مي زند، حتما ديگر نخواهم ماند. اما تلاش مي کنيم اين سيستم را مديريت کنيم و پيش ببريم.

محمدرضا باهنر چهره آشنايي در عالم سياست ايران است. او خودش هم در توضيح دليل کانديداتوري اش مي گويد:« من جزو استثنا آدم هايي هستم که 25 سال است در مجلس بوده ام و تسلط کافي و زيادي به مجموعه قوانين دارم و 3-2 دوره عضو مجمع تشخيص و مراکز عمده تصميم گيري کشور هستم. »

مصاحبه ما با دبيرکل جامعه اسلامي مهندسين و نايب رئيس اول مجلس عصر يک روز چهارشنبه هفته پاياني اسفند در دفتر مرکزي روزنامه خراسان با اعلام رسمي کانديداتوري وي در انتخابات رياست جمهوري يازدهم آغاز مي شود.

وي توضيحات مبسوطي درباره چگونگي و البته دلايل کانديداتوري اش مي دهد و مي افزايد: «من برخلاف خيلي ها که احساس تکليف کرده اند احساس تکليف شرعي نکردم ؛ بلکه به واسطه اصرار دوستان و هم حزبي ها که معتقدند جميع شرايط کانديداتوري در بنده وجود دارد، وارد اين عرصه شدم.»

به بحث هدفمندي يارانه ها و واکنش مقام هاي دولتي به مصوبه مجلس مبني بر ممنوع بودن اجراي فاز دوم هدفمندي در ۳ماهه اول سال ۹۲ که مي رسيم، مرتبط بودن اين مصوبه با انتخابات رياست جمهوري را رد مي کند؛ اما در توجيه اين مصوبه مي افزايد: «وقتي احمدي نژاد گفت ۲۰۰هزار تومان مي دهم، سنسورهايمان حساس شد ...»به وضوح تصريح مي کند که برنامه هاي مصوب از جمله سند چشم انداز و برنامه هاي پنج ساله توسعه جهت را مشخص کرده است و «اعتقادي ندارم که رئيس جمهور بايد برنامه اقتصادي بدهد».گفت وگوي ما با اين کانديداي انتخابات رياست جمهوري به وادي سياست خارجي نيز کشيده مي شود. در نقد سياست خارجي دولت نهم و دهم تاکيد مي کند: «ادبيات ديپلماتيک را رعايت نکرديم و هزينه هاي بي خودي به مملکت وارد شد».

از ضعف ديپلماسي رسمي اين دولت سخن مي گويد و وقتي مي پرسيم آيا اين انتقاد شما از ضعف ديپلماسي رسمي به آقاي متکي وزير خارجه سابق و يکي از اعضاي فعلي ائتلاف ۳نفره جبهه پيروان که شما هم عضو آن هستيد وارد مي شود به وضوح جا مي خورد و اين مسئله را رد مي کند و به توضيح کلي تري در اين مورد مي پردازد. از ادبيات حبيب ا...عسگراولادي در صحنه سياست داخلي دفاع مي کند البته با اين قيد که از ادبيات وي دفاع مي کند نه آن چه که درباره مصداق ها بيان کرده است. محمدرضا باهنر در هنگام مصاحبه بسيار راحت و خودماني است و لحظاتي از زمان اين مصاحبه به شوخي و صحبت هاي غيررسمي سپري مي شود به خصوص زماني که ديگر عکاس نيز حضور ندارد.

گفت و گوي ما با باهنر همان طور که با اعلام کانديداتوري وي آغاز شد، با تاکيد وي بر اين که «اگر احساس کنم که ادامه حضور بنده در اين صحنه به کل نظام اصول گرايي لطمه مي زند ، حتما ديگر نخواهم ماند. » به پايان مي رسد.باهنر به سرعت براي تشرف به حرم مطهر رضوي و سپس حضور در يک مراسم سخنراني دفتر روزنامه را ترک مي کند در حالي که بسته اي کاغذ که روي آن متن سخنراني و تشريح دلايل حضورش در انتخابات است را در دست دارد.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: