آدرس پست الکترونيک [email protected]









چهارشنبه، 23 اسفند ماه 1391 = 13-03 2013

امام زمان را دستاويز اهداف سياسی خود كرده‌اند

روزنامه جوان: در شرايطي كه جامعه با مشكلات عديده اقتصادي دست و پنجه نرم مي‌كند برخي از جريانات سياسي به‌جاي آنكه مشكلات مردم را دركانون توجهات خود قرار دهند در تلاشند تا به هر شكل ممكن به كرسي رياست جمهوري يازدهم تكيه زنند. دراين ميان حلقه انحرافي هم مانند ديگر گروه‌هاي سياسي بقاي خود را گره خورده با پيروزي در ميدان انتخاباتي۹۲ مي‌داند. حجت الاسلام محمدتقي رهبر نماينده پيشين مجلس و امام جمعه اصفهان در گفت‌وگو با «جوان» به بررسي عملكرد و اهداف انتخاباتي اين دسته مي‌پردازد.

زمان چنداني به برگزاري يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري نمانده است و دو طيف رقيب اصولگرايان( فتنه و انحراف) طراحي‌هاي بسياري براي پيروزي در انتخابات شكل داده‌اند؛ فعاليت‌هاي اين دو دسته را چگونه مي‌بينيد و اساسا مي‌توان از نوع تحركات آنها منتظر فتنه تازه‌اي بود؟

جريان اصلاح‌طلبي آزمايش خوبي در كشور بر جاي نگذاشت و تجربه خوبي به مردم نشان نداده است.
چه در گذشته كه دولت به نام آنها بود و چه در جريانات فتنه سال ۸۸، عملكرد اين گروه باعث شد تا در حال حاضر پايگاه اجتماعي در بين مردم نداشته باشند چراكه صريحا نسبت به هنجار‌شكنان برائت نجسته و نسبت به آنها موضع‌گيري نكردند. ورق زدن روزنامه‌هاي دوران دولت اصلاحات نيز نشان مي‌دهد كه افراد بسياري از آنها با خط امام و رهبري و اسلاميت خالص همخواني نداشته و انعكاس اين موضوع در نوشته‌هايشان كاملاً مشخص بود.
ريشه كلمه اصلاح طلبي در جامعه ما مفهومي ندارد، در عرف سياسي جهان، اصلاح‌طلبي مترادف است با تجديد نظر در نظام سياسي، اما اين در نظام ما معنا ندارد. اصلاح طلبي در نظام ما كه برگرفته از اسلام است مفهومي ندارد. اگر به سخنان ما و سمينارهاي دوم خردادي‌ها در دوران دولت اصلاحات نگاهي بيندازيم خواهيم ديد كه بحث تجديدنظر خواهي در اصول انقلاب در اظهارات آنها مطرح بود. فتنه جريان انحراف بدتر از اصلاحات است. جريان جديد انحرافي نيز با نظام ما همخواني ندارد و اين گروه نيز پايگاه اجتماعي در جامعه بي‌بهره است. ما با صرف كلمه اصلاح‌طلبي مشكلي نداريم اما اقداماتي كه برخي افراد در اين گروه انجام دادند سبب مخالفت ما با اين جريان است. ما مي‌بينيم كه افرادي از جريان اصلاحات در مجلس نيز حضور دارند و بعضا اظهارات آنها تنش‌زا هم نبوده است. مشكل ما با افرادي است كه به دنبال براندازي هستند.
تحركات انتخاباتي جريان اصلاحات براي تصاحب جايگاه رياست جمهوري دوره يازدهم با توجه به اقدامات ضدامنيتي آنها در سال۸۸ قابل توجه است، بايد ببينيم آيا مي‌توانيم سكان هدايت كشور را در انتخابات آينده به اين گروه منحرف سپرد؟ پاسخ من به اين موضوع منفي است. حضور جرياني كه در بين مردم جايگاه اجتماعي مناسبي ندارد خلاف مصلحت نظام است چراكه ممكن است پشت سر آنها افراد مسئله‌داري وارد اين جريان شوند كه در گذشته نيز كارنامه سياهي داشته‌اند.
فتنه جريان انحراف خطرناك‌تر از جريان اصلاحات است، هر دو اين جريان‌ها در يك سمت و سو هستند. بلكه جريان انحرافي خطر بيشتري دارند چراكه اين گروه هنوز نقاب از چهره بر نداشته و بعضاً با وعده‌هاي مالي و جذاب وارد فضاي انتخابات خواهند شد.

حلقه انحرافي اخيرا شعار «زنده باد بهار» را براي پيشبرد اهداف انتخاباتي خود انتخاب كرده‌اند...

شعار «زنده باد بهار» يك نوع حيله و ترفند سياسي عده‌اي براي رسيدن به مقاصد سياسي خودشان است طرح اين شعار امام زمان(عج) را دستاويز مقاصد خود قرار دادن است.
مي‌آيند شعار انتخاباتي طرح مي‌كنند و بعد هم مي‌گويند منظورمان امام زمان (عج) است، اينها با طرح اين شعار امام زمان (عج) را دستاويز مقاصد سياسي خود كرده‌اند.
اگر مي‌گويند منظورمان از «زنده باد بهار»، امام زمان (عج) است پس چرا نمي‌گويند زنده باد امام زمان. امام زمان(عج) بهار و تابستان ندارد كه آقايان شعار «زنده باد بهار» سر مي‌دهند. مقام حضرت مهدي (عج) بالاتر و بيش از اينهاست. امام زمان به ما مي‌گويد شما ولي امر داريد، پس چرا با ولي امر خود همراه نيستيد. امام زمان به ما مي‌گويد به جاي ايجاد اختلاف و حاشيه‌سازي، به درد مردم برسيد وگوش به فرمان ولي امرتان باشيد.
در اين ميان هم نبايد از اختلاف افكني برخي از مسئولان هم غافل شد، اينها با اين اختلاف‌هايي كه به وجود آورده‌اند خون به دل مردم كرده‌اند.

تعريف شما از اين حلقه چيست؟

جريان انحرافي جرياني ورشكسته در كشور است و بايد اين را هم در نظر داشت كه ممكن است جريان انحرافي بخواهد در اعضا، مهره‌ها و مسئولان خود جابه‌جايي‌هايي صورت دهد تا بتواند گروه‌هاي نااميد شده از دولت را دوباره به سوي خود جذب كند و با توجه به نزديكي انتخابات آنها را اميدوار كند تا در نهايت برنامه‌هاي اصلي خود را پياده كند.
جريان انحرافي كساني هستند كه خود را در قالب اصولگرا و پيرو ولايت و رهبري جا مي‌زنند اما در عمل منافقانه رفتار مي‌كنند؛ از ولايت و ولايتمداري دور هستند و به نوعي مي‌خواهند در برابر مقام رهبري مقاومت كنند و در تقابل با ولي امر مسلمين قرار دارند.
كساني كه در آن زمان از اهل بيت پيروي نمي‌كردند و از آنها جدا بودند هم نوع ديگري از جريان انحرافي بود و در حال حاضر هم مي‌بينيم كه اين جريان در تقابل با روحانيت قرار گرفته است و مي‌خواهد اين نماد مقاومت انقلابي را كه در طول تاريخ حضور داشته حذف كند، در صورتي كه چه بخواهيم و چه نخواهيم اين انقلاب برگرفته از رهبري روحانيت است. كساني عضو جريان انحرافي هستند مي‌خواهند ملي‌گرايي را جايگزين اسلام‌گرايي كنند، افكار و انديشه‌هاي ناسيوناليستي را در دين وارد كردند و به گونه‌اي كه مي‌خواهند سليقه‌ها و برداشت‌هاي شخصي غير كارشناسي خود را در دين اسلام وارد كنند در حالي كه اين برداشت‌ها اصلا واقعبينانه نيست.
جريان انحرافي در عين حالي كه ادعاي ديانت مي‌كند اما نوعي روشنفكرنمايي غربي هم در اعمال و رفتارش نمايان است، زيرا از طرفي ادعاي پيروي از ولايت امام زمان(عج) را دارند و از طرفي مي‌بينيم كه در مسائل خيلي باز و راحت اعمال نظر مي‌كنند، با ادعاي حمايت و حفاظت از ارزش‌ها و هنجارها به نابودي و پايمال كردن ارزش‌ها مي‌پردازند، مي‌بينيم كه اخيرا در كشور وضعيت پوشش، حجاب، فيلم و سينما روز به روز در حال بدتر شدن است.
سران جريان انحرافي افرادي خودمحور هستند كه در رفتار و عملكردشان، استبداد به صورت فراوان مشاهده مي‌شود و در موج سواري مهارت دارند و از انديشه‌هاي خرافي و غير قابل قبولي استفاده مي‌كنند.
هر شخص و گروهي كه با اين جريان دمساز و از ديدگاه‌هايشان استقبال و پيروي كند شامل جريان انحرافي مي‌شود حالا فرقي ندارد كه اسم آن شخص مشايي باشد يا هر كس ديگر. خوشبختانه مردم ما انسان‌هاي هوشياري هستند كه دو بار از يك سوراخ گزيده نمي‌شوند و با بصيرتي كه دارند اين جريان را مي‌شناسند و به عملكرد مسئولان نيز نظارت و دقت كافي دارند. در حال حاضر در وضعيتي كه مردم كشور حتي براي امرار معاش و نيازهاي اوليه زندگي پول كافي ندارند چطور جريان انحرافي پول‌هاي گزافي را خرج مي‌كند و هيچ كس نيست كه بپرسد منبع تامين اين هزينه‌هاي ميلياردي آنها از كجاست كه در مسير خيانت به جامعه و نظام جمهوري اسلامي خرج مي‌كنند.
رهبري، مردم، علما و دانشگاهيان و بسيجيان همه با بصيرت و هوشياري بر عملكرد جريان انحرافي توجه دارند و همگي بيدارند و با آگاهي و بصيرت مردم، آينده خوبي براي اين جريان نمي‌بينم.

مي‌توان شانسي براي اين گروه در تصاحب دوباره رياست قوه مجريه قائل شد؟

جريان انحرافي هم مانند اصلاح‌طلبان از ماه‌ها پيش در تدارك براي پيروزي در انتخابات برآمده‌اند كه اين لزوم توجه و هوشمندي جريان اصولگرا را طلب مي‌كند. اما به هر روي و با توجه به مسائل پيش آمده در دو سال اخير اگر فردي هم از طرف حاميان جريان انحرافي ارائه شود موفقيت سرنوشت‌سازي نخواهد داشت. شايد عناوين و اسم‌هاي منسوب به جريان انحرافي عوض شود اما وجود افراد در اين گروه.
همانطور كه عرض كردم جريان انحرافي از مدت‌ها پيش فعاليت خود براي انتخابات آينده را آغاز و در همين راستا جلساتي را با برخي گروه‌ها هم برگزار كرده است.
در اين باره هم بايد گفته شود كه جريان انحرافي در راستاي فعاليت براي انتخابات آينده علاوه بر برگزاري جلسات، پول‌هايي را هم خرج كرده است.
به‌رغم همه فعاليت‌هايي كه جريان انحرافي به اين منظور انجام داده اما اينكه تا چه ميزان بتوانند موفق باشند معلوم نيست، كه اميدواريم موفق هم نباشند. بسيار اميدواريم كه فعاليت‌هاي جريان انحرافي بي‌نتيجه باشد و توفيقي به دست نياورد چراكه جامعه بابصيرتي داريم كه به سخنان نخبگان و صاحب‌نظران اهميت مي‌دهد.
جريان انحرافي ممكن است با عنوان و تابلويي در ظاهر غيرمرتبط با خود وارد عرصه انتخابات شود، اما ما نيز بايد با تلاش و بحث و بررسي روشنگري كرده و نشان دهيم كه پشت سر آن تابلو و عناوين مختلف چه چيزي وجود دارد. آنچه بنده از آينده اين جريان حدس مي‌زنم اين است كه مانند جريان اصلاح‌طلب توفيقي به دست نمي‌آورند و به دولت آينده ورود پيدا نخواهند كرد.

آسيب ديگري كه جريان اصولگرايي را تهديد مي‌كند تكثر نامزدها است؛ نظر شما در اين باره چيست؟

رقابت درون جرياني به ضرر اصولگرايان است. رفتارهاي برخي نشان‌دهنده نارس بودن آنها و خامي در تجربه سياسي است.
افرادي كه مي‌گويند اصولگرايان بايد با يكديگر رقابت كنند خبر از جريانات بيرون اصولگرايان ندارند. نمي‌دانند كه اصلاح‌طلبان و جريان انحرافي به طور جدي اما چراغ خاموش مشغول هستند. چرا اصولگرايان بايد راه را بايد براي اين دو جناح باز كنند، در حالي كه با اتحاد مي‌توان به نتيجه مطلوب و مناسبي رسيد.
با حضور تمام اصولگرايان زير يك پرچم واحد، ميدان را براي رقبا، افراد مسئله‌دار و طرفداران فتنه براي شركت در انتخابات فراهم نمي‌كنيم و همچنين هيچ اختلافي بين جريان اصولگرايي ايجاد نمي‌شود.
ارائه يك نامزد واحد و حضور تمام اصولگرايان زير يك پرچم واحد يك اصل ضروري و عقلايي است چراكه با همگرايي و همفكري تمام اصولگرايان است كه مي‌توانيم در انتخابات به نتيجه مطلوب برسيم.
اتحاد اصولگرايان و ارائه يك نامزد واحد براي انتخابات هم تحكيم اصول انقلاب و اصولگرايي را به همراه دارد و هم موفقيت جريان اصولگرايي را در انتخابات دوچندان مي‌كند.
اگر در اين مقطع حساس جريان اصولگرايي شكست بخورد، صدمات فراواني به نظام و انقلاب وارد مي‌آيد چراكه حضور يك دولت اصولگرا در دوره آينده مي‌تواند براي ادامه راه انقلاب ضروري باشد.
زير يك علم واحد بودن اصولگرايان را يك اصل عقلايي و حكيمانه دانست و تمام طيف‌هاي اصولگرا را به تعامل و وحدت براي انتخاب اصلح و صالح‌ترين گزينه براي انتخابات مجلس است.
اگر هر گروه اصولگرا بخواهد يك تشكيلاتي درست كرده و يك ليست مجزا بدهد، اختلافات آغاز شده و اين اختلافات زمينه‌ساز شكست در انتخابات مي‌شوند.
در چنين شرايطي بايد براي تشكيل يك دولت اصولگرا خوب و اصولگرا با يكديگر متحد شويم تا بتوانيم يك مجلس واقعي اصولگرايي كه براي حفظ نظام مؤثر است، ايجاد كنيم همچنين بايد قبيله‌گرايي، گروه‌گرايي و جناح‌گرايي را كنار بگذاريم.

چه معيارهايي براي نامزد نهايي بايد درنظر گرفته شود؟

بدون ترديد بايد اين را در نظر بگيريم كه افرادي مي‌توانند گزينه نهايي اصولگرايان قرار گيرند كه از ولايت‌مداري، علميت، سياستمداري، تدبير، استقلال و قاطعيت برخوردارند، اهل تسامح و تساهل نبوده، موضع‌گيري‌هاي صحيح و شفافي در مقابل فتنه و جريان انحرافي داشته‌اند و به كانون‌هاي قدرت و ثروت نزديك نشده باشند.
موضع‌گيري شفاف در مقابل فتنه و همساز نبودن با فتنه‌گران و نزديك نشدن به جريان انحرافي از مهم‌ترين شاخصه‌هاي فردي است كه گزينه اصلي است و در اين زمان حساس بايد حواسمان جمع باشد تا بتوانيم انتخابات را با موفقيت پشت سر بگذاريم.

بهترين راهبرد اصولگرايان درمقابله با دو جريان اصلاحات و انحرافي چيست؟

به نظر بنده اصولگرايان ضمن آنكه هوشياري و آگاهي خود را حفظ مي‌كنند بايد به روشنگري فعاليت‌هاي اين دو جريان دست بزنند البته وحدت و همگرايي حداكثري در دل جريان اصولگرايي و حضور پيدا كردن با يك نامزد واحد در انتخابات آتي مي‌تواند تمام اهداف آنها را به يأس و شكست تبديل كند.

شما به اين اعتقاد داريد كه دوم خردادي‌ها به بن‌بست رسيده‌اند؟

بله، جريان اصلاح‌طلب به بن‌بست غيرقابل نفوذي رسيده و ممكن است كساني در ميان آنان مشي نرم‌تري داشته باشند اما مردم به خاطر عملكرد گذشته اين جريان ديگر به آنها خوشبين نيستند.
برخي تندروي‌هايي كه اين جريان در برهه‌هايي از خود نشان دادند، براي فعالان امروز اين جريان دردسرساز شده است. اگر به گذشته رجوعي كرده و گفتار اين گروه و جريان را در روزنامه‌هاي دوران اصلاحات كه متعلق به افرادي مثل موسوي خوئيني‌ها و برخي افراد متجدد غربي بود، مرور كنيم متوجه مي‌شويم به خاطر تندروي، افراطي‌گري و فاصله گرفتن برخي از روزنامه‌هاي زنجيره‌اي از خط امام راحل سرانجام كار آنها با تعطيلي مواجه شد كه خود اصلاح‌طلبان آن را به تعطيلي فله‌اي روزنامه‌ها تفسير مي‌كنند.
درگذشته و امروز هم شاهد برخي تندروي‌هاي روزنامه‌هاي زنجيره‌اي اين جريان هستيم، برخي از روزنامه‌ها با تندروي، بسيج، سپاه، جهاد و جنگ را زير سؤال بردند و در همين دوران بود كه انديشه‌هاي گروه‌هاي اصلاح‌طلب در حال نزديك شدن به اعضاي مجمع روحانيون مبارز بود زيرا در حقيقت اصلاحات به جهت مبارزه با مفاسد جامعه تشكيل نشده بود بلكه در راستاي بازنگري در انديشه‌هاي امام و انقلاب بود. گفتار و رفتار افرادي مانند مهاجراني، آغاجري، محمد‌رضا خاتمي و كديور و حمله به اركان نظام مانند رهبري و قانون اساسي مؤيد اين مسئله است.
مقام معظم رهبري دوره نهم رياست جمهوري را دوره بازگشت قطار انقلاب به ريل و مسير اصلي نظام توصيف كردند اما اصلاح‌طلبان باز هم به طور مستقيم يا غيرمستقيم و از طريق روزنامه‌هاي خود كارشكني‌هاي خود را ادامه داده و برنامه‌ريزي مي‌كردند تا مانع انتخاب احمدي نژاد در دوره دهم شوند.
برخي از اصلاح‌طلبان قصد دارند آرام آرام براي آينده سياسي اين جريان حركاتي انجام دهند ولي اصولگرايان بايد مراقب باشند تا فريب اين نمايش‌ها را نخورند زيرا هوشياري يك مؤمن ايجاب مي‌كند اگر با گروهي نزاع ندارد فريب او را هم نخورد زيرا تاكتيك‌ها و روش‌ها متغير شده است و نمي‌توان سرنوشت انقلاب را به دست جريان اصلاح‌طلب سپرد.

درهفته‌هاي گذشته شاهد پنجاهمين سالگرد تأسيس جامعه مدرسين بوديم با توجه به اين موضوع نقش روحانيت در مناسبات تاريخي انقلاب و از جمله انتخابات را چگونه تبيين مي‌كنيد؟

روحانيت همواره بايد مستقل و راهگشا باشد. نقش روحانيت در مواقع و بحران‌هاي مختلف انتخابات روشن‌كننده راه است، بر اين اساس روحانيت بايد با ورود به موضوع انتخابات راه را براي مردم مشخص كند و اجازه ندهد جريان انحرافي وارد اين موضوع شود.
روحانيت به عنوان پايه‌گذار انقلاب بايد براي حفظ انقلاب همواره پيشرو باشد، وامدار هيچ احدي نيست بدان معنا كه روحانيون هيچگاه وامدار دولت و جريان‌هاي سياسي نبوده، بلكه با نگاهي تيزبين و مسئوليت‌شناسي با داشتن پايگاه اجتماعي با صراحت و قاطعيت در مواقع مختلف به اظهارنظر پرداخته است.
روحانيون نبايد هيچگاه ابزارجريان و گروهي قرارگيرند. روحانيت نقش معنوي را براي جامعه و مردم ايفا مي‌كند كه اين موضوع در برهه برگزاري انتخابات بيشتر نمود پيدا مي‌كند. در شرايطي كه جريان‌ها و خطوط مختلف سياسي با تابلوهايي همچون گروه خاكستري وارد ميدان مي‌شوند، روحانيون بايد راه درست را به مردم نشان دهند تا آنها با بصيرت و آگاهي، كانديداها را به درستي انتخاب كنند.
به غير از روحانيون به عنوان نامزدهاي انتخاباتي، بقيه بايد با در دست داشتن سنگرهايي همچون نماز جمعه، مساجد و پايگاه‌هاي مردمي در صحنه انتخابات فعال باشند و آگاهي لازم را به مردم بدهند.
نبايد عملكرد روحانيون در انتخابات به گونه‌اي باشد كه شاهد باشيم فلان فرد رئيس ستاد تبليغات يكي از كانديداها شده است چراكه جايگاه روحانيت تنها آگاهي دادن به مردم و رهنمود آنهاست.
البته روحانيون مي‌توانند ليست مورد تأييد جامعتين را كه در مسير ولايت و خط و خطوط درست قرار دارد در مقام مشورت به مردم معرفي كنند، نه اينكه به تبليغ آن بپردازند.
روحانيت نبايد نقش ليدر را در انتخابات بازي كند بلكه وظيفه آنها هدايتگري سريع و قاطع و نشان دادن خطوط اصلي انقلاب و مردم است، البته اگر مردم خواستار تعيين مصاديق و معرفي كانديداها در انتخابات از سوي روحانيون شدند بايد نظر درست را به آنها منتقل نمايند.

نقش جامعه مدرسين حوزه علميه قم در اين ميان چه بوده است؟

جامعه مدرسين يك شخصيت حقوقي، فرهنگي و حوزوي است كه از آغاز نهضت جمهوري اسلامي نقش فعالي داشته است كه بعد از رحلت امام (ره) ومسئله مرجعيت و ولايت فقيه در عرصه‌هاي مختلف به عنوان يك كانون فكري و حوزوي نقش فعال داشته است.
دنيا امروز از ايران به عنوان الگو در تبيين انديشه‌هاي انقلابي نگاه ويژه‌اي دارد، در تحولات اخير در منطقه به ويژه بيداري اسلامي نقش حوزه علميه و مركز تفكر آن جامعه مدرسين نقش ارزشمندي را ايفا كرده است و بايد در جهت فعالتر شدن اين نقش تلاش بيشتري كند.
همانطور كه عرض كردم يكي از عرصه‌هاي مهم فعاليت حوزه علميه خصوصاً جامعه مدرسين حوزه سياسي است، انتخاب راه صحيح و مطابق با اصول انقلاب اسلامي يكي از وظايف اصلي حوزه علميه و جامعتين است. البته جامعه مدرسين مصداق‌هاي منتخبين را عنوان نمي‌كنند اما اگر زماني خصوصاً ايام انتخابات احساس شد در جهت تكليف و كمك به انتخاب صحيح است، انتظار مي‌رود مصاديق را بگويند.
رهبري انقلاب همواره بر اين تأكيد دارند جامعه مدرسين نقش مؤثرتري در عرصه فرهنگ داشته باشند و به نقاط ضعف موجود در اين حوزه بپردازند.
متأسفانه امروز تهاجم‌هاي فرهنگي در خصوص فرهنگ اسلامي، روحانيت و رهبري را شاهد هستيم و فريضه امر به معروف و نهي از منكر در ميان مسئولان كمرنگ شده است و بسياري از مسئولان نسبت به اين مسئله بي‌تفاوت هستند.
جامعه روحانيت مبارز و جامعه مدرسين حوزه علميه بايد در عرصه‌هاي عمومي كشور حضور داشته باشند، انتقاد كرده و درخواست‌هاي مردم را مطالبه كنند.
اين راهم بايد عنوان كرد كه مردم از حوزه علميه و جامعه مدرسين انتظار دفاع از فرهنگ اسلامي را دارند و نبايد به آنچه هست قانع بود.
در حالي كه شاهد برخوردهايي در جامعه براي منزوي كردن روحانيت هستيم، جامعه مدرسين بايد اعتماد لازم نسبت به روحانيت را در مردم به وجود آورد.

تعامل دولت و روحانيت چه بركاتي مي‌تواند به همراه داشته باشد؟

دولت به عنوان مجري موظف است از روحانيت تبعيت و به تذكرات و رهنمود‌هاي روحانيت توجه كند. متأسفانه دولت كنوني تعامل خوبي با روحانيت نداشته است و تذكرات مورد توجه واقع نشده است.
دولتي كه ادعاي اصولگرايي دارد ارتباط مناسبي با روحانيت نداشته؛جامعه مدرسين كه به عنوان يك اتاق فكر بايد پيگير خواسته‌هاي مراجع باشد و مطالبات آنها را پيگيري كند.
رابطه خوبي ميان دستگاه‌هاي دولتي و روحانيت به وجود نيامده است كه بيشتر از طرف دولت اين كوتاهي صورت گرفته است.




Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: