چرا مذاکرات هسته ای به بن بست می رسد؟
حشمتالله فلاحتپيشه از نمايندگان مستقل مجلس هشتم و عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي اين مجلس، به عنوان كارشناس مسائل بينالملل معتقد است كه گزارش اخير آژانس حرف جديد ندارد و مبهم است. او درباره بسته پيشنهادي 1+5 به ايران هم به روزنامه «اعتماد» گفت: «مشوقهايي كه شامل لغو تحريمها باشد براي ايران جذاب خواهد بود، مشروط بر اينكه از سوي طرف غربي درخواست تعطيلي فعاليتهاي هستهيي مطرح نشود.»
با توجه به گزارش جديد آژانس از فعاليتهاي هستهيي ايران، نظر شما درباره تجهيز سايتهاي فردو و نطنز به نسل جديد سانتريفوژها و تبديل اورانيوم غني شده به صفحههاي سوخت رآكتور تحقيقاتي تهران چيست؟
گزارش آژانس پيش از مذاكرات هشتم اسفند ماه ايران و 1+5 منتشر شد و در آن، آژانس موضعي شبيه به مواضع گذشته اتخاذ كرد. در نگاه كلان، طيف راديكال غرب به دنبال اين بودند كه آژانس اعلام كند نميتواند تضميني را درباره فعاليتهاي هستهيي ايران به جامعه جهاني بدهد تا بتوانند با استفاده از اين گزارش آژانس، مساله هستهيي ايران را وارد فاز شوراي امنيت بكنند. در مقابل اين انتظار، يك توقع خوشبينانه وجود داشت و آن اينكه آژانس اعلام كند كه در پي نشست اخير تهران، آژانس و ايران در آستانه توافق بر سر يك مداليته تازه هستند كه در قالب آن بتوانند حركت كنند. اما گزارش آژانس چيزي شبيه گذشته بود و موضوع پرونده هستهيي ايران را به گونهيي مبهم بيان كرده بود.
در جايي كه مربوط به اساسنامه آژانس هست اعلام شد كه برنامه ايران بر خلاف انپيتي نيست اما در جاهايي كه بحث قطعنامههاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد مطرح شده، آمده كه ايران غنيسازي را تعطيل نكرده است. اما از لحاظ فني دو شاخص در گزارش اخير آژانس وجود دارد كه يكي از آنها 1+5 را خوشحال ميكند و ديگري آنها را ناراحت ميكند، اما در عين حال هر دوي آنها نشانه افزايش توان چانهزني ايران است. نخستين شاخص، نصب نسل جديد سانتريفوژها در نطنز و فردو است كه نتيجه آن افزايش سرعت غنيسازي و همچنين افزايش كيفي غنيسازي ايران است. دومين شاخص هم تبديل بخشي از اورانيوم غني شده به صفحههاي سوخت رآكتور تحقيقاتي تهران است كه عملا احتمال كاربرد نظامي اورانيومهاي غنيسازي شده را كاهش داده است. اين مورد دوم هم توان فني ايران را نشان ميدهد و هم نشان ميدهد كه ايران با حسن نيت به دنبال رفع نيازهاي هستهيي خود است و به دنبال برنامههاي مورد ادعاي غرب نيست.
در گزارش آژانس بار ديگر بر درخواست بازديد بازرسان از پارچين تاكيد شده است. نظر شما درباره اين بند از گزارش آژانس چيست؟
ببينيد موضوع بازديد از پارچين موضوعي نيست كه بدون توافقات ايران و 1+5 بشود درباره آن صحبت كرد. همانطور كه آژانس اعلام ميكند درباره تحريمهاي ايران نميتواند تضميني بدهد و نميتواند در اين باره مذاكره كند، ايران هم در زمينه بازرسي از پارچين، نميتواند با آژانس مذاكره كند. چون پارچين يك سايت نظامي است و لازمه طرح بحث بازديد از پارچين، يك گفتوگوي سياسي است نه مذاكرات فني و حقوقي آژانس.
با توجه به اعلام نگراني كاخ سفيد از گزارش اخير آژانس و تهديد به تشديد تحريمها در صورت رفع نشدن نگرانيها، فكر ميكنيد آيا اين گزارش ميتواند باعث وضع تحريمهاي جديد عليه جمهوري اسلامي ايران شود؟
به طور معمول كاخ سفيد بعد از گزارشهاي آژانس چنين مواضعي را اعلام ميكند. چون هم آژانس، هم امريكا و هم ديگر بازيگران، در قالب يك تقسيم كار مواضع خود را بيان ميكنند. به اين ترتيب كه آژانس گزارش خود را ميدهد و ديگران موضعگيري ميكنند. امريكاييها از يك طرف باز بودن پنجره ديپلماسي به طرف ايران را مطرح ميكنند و از طرف ديگر اعلام ميكنند كه همچنان نگرانيها نسبت به برنامه هستهيي ايران ادامه دارد، در صورتي كه اگر امريكاييها به دنبال ديپلماسي واقعي باشند ممكن است حتي گزارشهاي آژانس گزارشهاي مثبتتري باشد.
رويترز هم روز پنجشنبه گزارش داد كه 1+5 در نشست هشتم اسفند، يك پيشنهاد جدي به ايران خواهد داد. فكر ميكنيد بسته پيشنهادي غرب كه گمانهزنيها حاكي از اقتصادي بودن اين بسته است، بتواند نظر جمهوري اسلامي را جلب كند؟
درباره مشوقها و بستههاي پيشنهادي جديد كه اعلام شده، محافل سياسي غرب بيش از پيشنهاد آزادسازي خريد طلا و فلزات گرانبها، چيز ديگري بيان نكردهاند. اين هم در برابر مساله بزرگي مثل فردو اصلا قابل توجه نيست. فردو نقطه اوج فناوري هستهيي ايران از نظر عملي و علمي و كيفي است. اينكه طرف غربي مساله آزادسازي خريد طلا و فلزات گرانبها را دربرابر تعطيلي فردو مطرح كند اصلا قابل بحث نيست. چون تعطيلي فردو مسالهيي نيست كه ما درباره آن وارد مذاكره شويم. مشوقهايي كه آنها براي ايران مطرح ميكنند تنها در صورتي ميتواند جذابيت داشته باشد كه چند شاخص اصلي داشته باشد. اول اينكه جنبههاي اساسي تحريم مضاعف ايران از جمله تحريمهاي بانكي، تحريمهاي نفتي و تحريم صنايع هستهيي را تعديل كند و به سمت تعليق تحريمها برود. دوم اينكه فعاليت هستهيي ايران را در عمل نه در لفظ و بنا بر حقوق هستهيي ايران به رسميت بشناسد. اين نوع مشوقها ميتواند زمينه را براي مذاكره و رسيدن به توافق فراهم كند.
يعني اگر اين نوع مشوقها در نظر گرفته شود، ممكن است جمهوري اسلامي هم تعطيلي برخي از مراكز يا تعليق بعضي از فعاليتهاي هستهيي خود را بپذيرد؟
مذاكره در باب تعطيلي فعاليت هستهيي ايران، يك مانع عمده است. يعني اگر آژانس بحث تعطيلي در ايران را مطرح كند، مخصوصا اگر بحث تعطيلي فعاليتهاي فردو مطرح شود به بن بست ميرسيم. چون بحث تعطيلي را درباره برنامهيي كه در آن تخلف وجود دارد ميشود مطرح كرد اما فعاليتهاي فردو تخلفي ندارد.
اگر غرب مشوقهاي مورد اشاره شما را به ايران پيشنهاد دهد، در مقابل چه انتظاري ميتواند از ايران داشته باشد؟
اساس اين اختلاف بر سر نگراني آنها از فعاليتهاي هستهيي ايران است. ايران هم ميتواند راهكار و تضمين عيني براي رفع نگرانيها ارائه دهد تا عملا بهانه ديگري وجود نداشته باشد. ولي واقعيت اين است كه آنها تضمين عيني نميخواهند، بلكه به دنبال تداوم فشار بر ايران براي تامين مقاصد خود هستند. به همين دليل است كه حالا با اينكه ايران پيشنهاد تعليق تحريمها را داده است، آنها اصلا اين موضوع را مطرح نميكنند و ميگويند تحريمها جزو قوانين داخلي امريكاست. در صورتي كه رييسجمهور امريكا حق تعليق شش ماهه تحريمها را دارد و اين موضوعي است كه ميتواند مورد مذاكره قرار گيرد. آنها حتي بهانه تحريمها را محدود به مساله هستهيي ايران نميكنند و از مباحثي مانند دموكراسي هم به عنوان بهانههاي جديد تحريمها حرف ميزنند. بنابراين آنها ميخواهند تحريمها را مانند نقش روي سنگ، به عنوان يك امر غيرقابل تغيير نگه دارند و معناي چنين كاري، شكست ديپلماسي در مذاكرات است.
بنابراين آنها حتي در صورت لغو تحريمها و تامين خواسته ايران، نميتوانند انتظار تعطيلي فعاليتهاي ما را داشته باشند. با اين حساب، شما فكر ميكنيد مذاكرات هشتم اسفند به نتيجه خواهد رسيد؟
من در پاسخ به سوال قبلي شما هم گفتم آنچه كه ايران ميتواند به آنها بدهد «تضمينهاي عيني» است. اين نوع تضمينها قبلا داده شده و حالا مذاكرهكنندگان ميتوانند درباره مصاديق اين تضمينهاي عيني مذاكره و توافق كنند. چون ايران هرگونه تعهدي را در اين زمينه خواهد پذيرفت، مشروط بر اينكه تحريمها به حالت تعليق درآيد. به طور كلي دو طرف پس از ماهها قطع مذاكرات، بايد ابتدا بر روي دستور كاري توافق كنند كه اين توافق به معناي جلوگيري از شكست مذاكرات خواهد بود. مذاكرات زماني شكست نميخورد كه طرفين براي طرف مقابل تكليف تعيين نكنند.