گزارش؛ قصه هجرت و تنهایی در قبرس
مریم آرامش
هجرت فصل تازه ای نیست حداقل برای ایرانیان ، ایرانیانی که به هر دلیلی مجبور به ترک وطن خود شده و در دیگر کشورها رها میشوند . این رهایی گاه به زندانی شدن ، شکنجه شدن و در نهایت آواردگی می انجامد . در کشوری مانند قبرس که خود اسیر بروکراسی نداشته اش است به بررسی پناهجویی و پناهندگی می پردازیم .
همانطور که میدانید در حال حاضر قبرس جز اتحادیه اروپا میباشد و برای رسیدن به این مرحله نیاز به قبول شرایطی را داشت و یکی از آن شرایط قبول پناهندگی بود . جمعیت این کشور تقریبا 600000 هزار نفر میباشد در واقع کشوری است کوچک که نه تنها برای خارجیها بلکه برای خودشان جا ندارند اما مجبور شده اند این شرط را قبول کنند و در عین حال نمیخواهند زیر بار مسئولیت نیز بروند .
در سالهای 1999 و 2000 تا 2003 پروسه پناهندگی با یو ان اچ سی ار بود اما بعد از آن این پروسه به اداره مهاجرت کشور قبرس محول شد .
اولین موضوع مورد بحث و جالب این است که در بروکراسی اداری این کشور با اشتباهات زیادی روبرو میشوید بدین صورت که افراد توانایی هر کاری را ندارند و برای مدیریت گاه دچار مشکل میشوند و هر شهر برای خودش مدیریت خاص خودش را دارد.با توجه به این میخواهیم مواردی را در رابطه با مسئله پناهندگی مورد بررسی قرار دهیم .
- بر اساس پروسه پناهندگی هر شخصی میتواند با مراجعه به اداره مهاجرت یا پلیس در خواست پناهندگی خویش را ارائه دهد و با دریافت دفترچه ای به نام آلین اجازه زندگی را دریافت خواهد کرد .لازم به ذکر است که در سالهای 2000 تا 2003 اشخاص بایستی به زندان میرفتند و بعد از دادگاهی برای مدتی در زندان به سر میبرد ند و بعد از آن پروسه پناهندگی را آغاز میکردند البته در حال حاضر نیز چنین قانونی اجرا میشود و گاه شاهد آن هستیم که افرادی را در بدو ورود به زندان می اندازند نه برای یک ماه بلکه برای ماهها و گاه به سال نیز میرسد و گاه به دادگاه نیز فرستاده نمیشود .
- تا سال 2005 اجازه کار نیز به همراه دفتر چه صادر میشد اما بعد از آن اجازه کار حذف و تنها کار در مزرعه به شکلی سخت برای پناهجویان در نظر گرفته شد در صورتیکه افرادی متخصص هستند که برای این جامعه مثمر ثمر خواهند بود اما بدون توجه به این مسئله به آنها نیز کار در مزرعه داده میشود . در ارتباط با رفاه پناهجو یعنی خانه و بیمارستان هیچ کمکی از طرف دولت نمیشود خود پناهجو باید خانه اجاره کند که خیلی اجاره خانه ها بالاست و هزینه آب و برق نیز به جای خود وجود دارد در مورد بیمارستان به افراد کارت بیمارستان داده میشود اما از نظر پزشکی کلینیکها و دکترهای خصوصی به مراتب بهتر از بیمارستان عمل میکنند . دندانپزشکی هم که به صورت خصوصی میباشد .پناهجویی که تنها جان خود را در کف دست گرفته بدون هیچ پشتوانه مالی باید هزینه هایی را متقبل شود که ندارد و خود داستانهای زیادی را بوجود آورده است .
- در کشورهای دیگر از طرف دولت هزینه ها در نظر گرفته شده و برای افراد مشکل مسکن نیز حل میشود اما در این کشور هیچ قانونی وجود ندارد و گاه افراد با دست خالی باید هزینه بپزدازند که ندارند و مجبور شده اند در کنار دریا یعنی در ساحل شب یا شبها را به صبح برسانند ، تنها در مواردی که اساس آن مشخص نیست به افرادی حقوق پناهنجویی داده شده و میشود.
- مسئله ترجمه :
- در طی پروسه پناهندگی افراد میتوانند از مترجم استفاده کنند که این مترجمها اغلب در خدمت جمهوری اسلامی بوده و در روند ترجمه اخلال ایجاد میکنند یعنی تمام صحبتها به گونه ای دیگر ترجمه میشود و افراد زیادی بر اساس این ترجمه ها دچار مشکل شده و به پرونده بسته رسیده یا میرسند.
اصولا هیچ مترجمی به طور بی طرف ترجمه نکرده است و در مواردی دیده شده که مشکل آفرین نیز بوده اند . اگر افراد خود نیز تسلط به زبان انگلیسی داشته باشند نمیتوانند صحبت کنند و به طور جبر باید از مترجم استفاده کنند .
- مورد خاص دیگری که اکثر افراد با آن مواجه هستند وجود وکلا است به این صورت که این افراد بر خلاف قسمشان هیچ حمایتی از موکلان نکرده و تنها پناهجویان ،بازاری برای کسب درآمد شده اند . هیچ شخصی در بدو ورود از پروسه پناهندگی آگاهی ندارد و مجبور به استفاده از وکیل میشود و همانطور که گفته شد این وکلا هیچ کمکی نکرده و تنها پول دریافت میکنند در مواردی نیز برای سالها افراد را با دروغ مشغول کرده اند . میتوان گفت به طور مشخص از دولت خود حمایت میکنند و به عدالت نمی اندیشند .
د ر صورتیکه این پناهنجویان یا پناهندگان پولشان را از کارهای سخت بدست آورده و می آوردند و به راحتی در اختیار وکلای قبرس گذاشته میشود.
پروسه پناهندگی :
باید بگویم در اینجا پروسه پناهندگی به این صورت عمل میکند : بعد از پر کردن درخواست پناهندگی به افراد هیچ تاریخ مشخصی داده نمیشود و تنها به آنها گفته میشود که در وقت لازم نامه برایتان ارسال میشود و گاه بعد از یک سال یا دو سال برای مصاحبه اولیه خوانده شده که 99 در صد این مصاحبه ها به رد شدن کیس می انجامد و نامه ای 20 روزه بر مبنای اعتراض به افراد داده میشود در صورت اعتراض پرونده به سازمان دیگری انتقال داده میشود و تاریخ مصاحبه دوم نیز مشخص نمیشود گاه به سالها رسیده است یعنی 7 یا 8 یا 9 سال بعد مصاحبه شده اند که در مواردی قبول و در مواردی قبول نشده اند و بعد از آن نامه ای 75 روزه برای افراد قبول نشده ارسال میشود برای اعتراض به دادگاه عالی و در این زمان شخص یا اشخاص هیچ ویزایی نخواهند داشت و در صورت برخورد با پلیس راهی زندان میشوند . حتی در مواردی با گزارش دیگران به خانه هایشان هجوم برده شده و دستگیر شده اند برای مدتی نامعلوم در بازداشتگاه مانده اند . در اینجا موارد دیگری بوجود می آید گاه پرونده در دادگاه قبول شده و دوباره به اداره مهاجرت میرود و افراد آزاد میشوند تا مصاحبه داشته باشند و گاه دادگاه هیچ جوابی نمیدهد یا پرونده با جواب منفی روبرو میشود. افراد برای ماهها یا سالها در بازداشت میمانند بدون کمک به خانواده . میتوان از مواردی نام برد که بعد از ماهها دست به اعتصاب غذا زده اند و با اعتصابهایی طولانی دولت مجبور به بررسی دوباره شده است . و باز باید بگویم در موارد بعدی دیگر به بررسی پرونده اکتفا نکرده و تنها ویزای کار یکساله به افراد داده شده است و یا ویزایی که به طور مشخص برای کار است اما عملا هیچ اثری ندارد و هر گاه ان اشخاص را دوباره در خیابان یا هر جایی بگیرند به زندان انداخته و یا می اندازند .باید بگویم در حال حاضر افراد زیادی در بازداشتگاههای این کشور هستند که بدون هیچ امیدی برای ماهها یا سالها روزها را گذرانده اند و می گذرانند .
- یکی دیگر از مواردی که وجود دارد رد شدن افراد و مجبوربه فرار است یعنی این افراد مجبور میشوند با هزینه های گزاف پاسپورتهای جعلی بخرند و از طریق فرودگاهها به کشورهای دیگر اروپا سفر کنند در مواردی موفق بوده اند و بعد از رسیدن به کشورهای دیگر در طی چند ماه همان کیسی که اینجا رد شده است در آنجا قبولی گرفته است .اما در مواردی پلیس متوجه شده و افراد را دستگیر کرده است . بعد از بازداشت و دادگاهی برای هر شخصی حکمی متفاوت صادر شده است یعنی یک جرم با چند حکم داشته ایم و خانواده این افراد در بدترین شرایط ممکن زندگی کرده اند به هر کجا که رفته اند با توهین روبرو شده و میشوند شکنجه روحی قسمتی از کار دولت قبر س است افرادی که در زندگی شخصیشان زندان را ندیده اند برای آزاد شدن از این اسارت دست به کاری زدند ( تهیه پاسپورت جعلی ) اما به زندان افتادند در کنار افرادی شرور ، قاتل ، متجاوز، قاچاقچی و ... چرا؟ برای حفظ جان خود و خانوادشان مجبور به تحمل هر شکنجه ای شده اند و یا میشوند . از این گونه افراد در زندان میتوان یافت .
لازم به ذکر است که این افراد بعد از اتمام زندان به بازداشتگاه منتقل میشوند و روال کار همانطور که در بالا گفته شد انجام میشود یا با ویزای کار و یا در بازداشتگاه میمانند .
گاهی افراد بعد از آزادی با مدارک عجیبی روبرو میشوند یعنی مدرک به اسم ایشان اما عکسها متفاوت از ایشان است و یا عکسها مربوط به ایشان اما اسامی ، اسامی افراد دیگر است و باز باید بگویم درایت در کار متاسفانه وجود ندارد . گاهی کارهایی خیلی ساده را نمیتوانند انجام دهند حال فکر کنید در مورد مصاحبه ها چگونه کار انجام میدهند و قضاوت میکنند .
- یکی دیگر از مسائلی که با آن مواجه میشوند وجود کار غیر قانونی است . همانطور که گفته شد از سال 2005 اجازه کار به افراد داده نمیشود مگر در مزرعه . کسی که مزرعه ندیده است چگونه میتواند در مزرعه کار کند ؟ و یا کسی که متخصص است چگونه میتواند در مزرعه مشغول شود ؟
این افراد مجبور میشوند بر اساس تخصصشان کار کنند ، البته به طور غیر قانونی و استثمار کارفرما به راحتی صورت میگیرد . میتوان گفت در مواردی اگر کارفرمایان بخواهند متخصصی را که میخواهند استخدام کنند باید از کشورهایی مانند آلمان و یا انگلستان انتخاب کرده و هزینه ای گزاف بپردازند در صورتیکه میتوانند به طور غیر قانونی از پناهجویان و یا آنان که پرونده شان رد شده است و دولت هیچ نشانی از آنها ندارد استفاده کنند و هزینه ای خیلی کم بپردازند بدون بیمه بدون مزایا و خوب این خود یک نوع برده داری است .
میتوان شکل دیگر داستان را هم دید . افراد قبول شده ای هستند که برای کار به هر کجا میروند اما به آنها گفته میشود شما قبرسی نیستید اول قبرسیها بعد قبرسیهای قسمت ترک و بعد هم اروپاییها و اگر بعد از همه اینها فرصتی باشد شاید شما .
حتی افراد قبول شده هم هیچ مزایایی ندارند تنها کارت شهروندی و تراول داکیومنت برای سفر و میتوانند بدون ترس مسافرت کنند و یا به کشورهای دیگر اروپایی مهاجرت کنند . افرادی نیز به کشورهای دیگر مهاجرت کرده اند .
در این میان هر کشوری بعد از قبول کیس پناهندگی به افراد قبول شده پاسپورت کشور را میدهد در صورتیکه در این کشور افرادی هستند بعد از 12 یا 14 سال هنوز پاسپورت قبرسی ر ا دریافت نکرده اند و مشکلات خاصی نیز برایشان در این ارتباط بوجود آمده است .
ـ آخرین موردی که ایرانیها برای فرار از ایران در نظر میگیرند خرید خانه در قبرس است .
افراد زیادی بر اساس تبلیغات مختلف اقدام به خرید ملک نموده و بعد از خرید به این کشور مهاجرت میکنند در ابتدا همه چیز خوب است اما بعد از مدتی متوجه میشوند که باید یا به ایران برگردند و دوباره ویزا گرفته تا بتوانند وارد کشور قبرس شوند یا اینکه مبلغی که خیلی زیاد است را به دولت بپردازند .خوب همه نمیتوانند بر گردند زیرا اینجا زندگی را شکل داده اند و گاهی دست به کار خطرناک زده اند یعنی در مسائل سیاسی وارد شده اند و یا از نظر مذهبی باور اسلامیشان از بین رفته است و دیگر نمیتوانند به ایران باز گردند در عین حال پول خواسته شده از طرف دولت قبرس را نیز ندارند ، اینجاست که مجبور میشوند پناهنده شوند و خانه هایشان را واگذار کنند و یا خانه هایشان را بدون هیچ قیمتی واگذار کرده و به کشور دیگری مهاجرت کنند میبینیم که سرمایه این افراد از دست رفته و هیچ کس مجبور به جواب دادن نیست .
از این دست افراد زیاد هستند که با پروسه غلط خرید ملک مواجه شده و سرمایه خود را از دست دادند .
کشور قبرس در آمد خوبی از پناهجویان و پناهندگان و افرادی که ملک خریده اند به دست آورده اما با تبلیغا ت نادرست از طریق تلویزیون یا روزنامه و رادیو مشکلات اقتصادی که از ناکارایی دولت میباشد را به سمت خارجیها و بخصوص پناهجویان و پناهندگان رها کرده است و در تمام ساعتها شاهد این هستیم که گفته میشود : این پناهجویان و پناهندگان هستند که سرمایه ما را به تاراج میبرند حال اینکه بر اساس توافقنامه یو ان و دولتها برای هر فرد پناهجو یا پناهنده هزینه ای در نظر گرفته میشود و این هزینه ها در این کشور به جیب دولت قبرس رفته و میرود از طرف دیگر همه افراد مجبوربه کار غیر قانونی هستند پس درآمد این افراد هم از طریق مالیات مستقیم بر کالاها و هم استثمار باز به جیب این کشور و ملتش میرود و یا مجبورند از ایران پول بخواهند برای گذران زندگی و باز این پول وارد کشور قبرس میشود اما در تمام برنامه ها پناهجو و پناهند ه فردی بدبخت معرفی میشود کسی که از فرهنگ هیچ نمیداند، گرسنه است و برای سیر کردن شکم خود و خانواد ه اش به این کشور پناه آورده است .
باید از رفتار پلیس و دولتمردان این کشور نیز صحبت کرد .
در نهایت خشونت و بی عاطفگی با هر شخصی و در هر زمان بر خورد شده و میشود هیچ کس نمیتواند از حق خود دفاع کند به طور مثال در سال 2009 انفجاری رخ داد که ایران را سهیم در آن میدانستند و برای همین نفرت ،در شهر لارناکا پلیس وارد بازداشتگاه شده همه زندانیها را کتک میزند و با اسلحه تحدید میکند به طور مشخص اسلحه را بالای سر یکی از بچه های ایرانی گرفته و میگوید این دردسر از کشور توست همه معترض شده و میگویند ما هم با آن دولت مشکل داریم چرا به ما حمله میکنید بروید و از آنها جوابتان را بگیرید اما پلیس فقط کار خود را انجام میدهد یعنی فشار و رعب برای همه .
به خانمها توهین شده است ، گوش افراد کر شده است ، بچه ها با دیدن صحنه های هجوم پلیس دچار افسردگی شده اند اما کیست که حرفی بزند در حمایت ازاین افراد تنها .
قصه رنج رنجدیدگان زیاد است و گوشی برای شنیدن کم ، اما کل این مطلب بیان شد تا گذری باشد بر آنچه دولت جمهوری اسلامی مسبب آن است .شاید شمایی که خواننده این مطلب هستید دستی در کار داشته و بتوانید راهگشایی باشید برای این خانواده ها . برای کودکانی که از آزادی هیچ نمیدانند زیرا که در اسارت و ترس بزرگ شده اند .
برای مادرانی که عزیزان و جگرگوشه هایشان را در این کشور از دست داده اند نمیپرسید چرا ؟ بر اثر فشار و شکنجه های روحی از خود باخته شده و دست به خودکشی زده اند و یا همسرانی که با رنج گذر زمان میکنند چه آنان که در زندانها و بازداشتگاهها اسیر شده و میشوند و چه آنها که با تبلیغات منفی دولت قبرس توسط مردم قبرس کشته شده اند .
به امید رهایی از بند اسارت و آزادی ایرانمان در فردایی بهتر و روشنتر