آدرس پست الکترونيک [email protected]









پنجشنبه، 14 دی ماه 1391 برابر با 2013 Thursday 03 January

آیا احمدی نژاد سوار قطار اصلاحات شده است؟

عدول از ارزش‌ها و مواضع اسلامی و همچنین انحراف از جمله خطراتی است که سیاستمداران و مسئولان را تحدید می‌کند، در این نوشتار به بازخوانی بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنه ای در خصوص انحراف مسئولین می‌پردازیم، به این امید که مسئولان قوای مختلف به این نکات ارزنده دقت نموده و عمل نمایند.

به گزارش فرهنگ نیوز: برخی کارشناسان سیاسی بر این باورند مواضع احمدی نژاد از سال‌های پیش از ریاست جمهوری و سال‌های اولین آن تا کنون دچار تغییر شده است و وی اکنون خطوط برخی چهره های شناخته شده سیاسی را پیگیری می‌کند.

به عنوان نمونه مواضع و عملکرد شاذ رئیس جمهور در ماه های اخیر را می‌توان ذکر نمود که برخی از آن‌ها همان حرف و شعار های اصلاحات و جناح‌های بازنشسته سیاسی پیش از آن است. اینکه چرا پس از مدتی برخی از مسئولان دچار استحاله می‌شوند، موضوعی است که باید به دقت بررسی شود.
عدول از ارزش‌ها و مواضع اسلامی و همچنین انحراف از جمله خطراتی است که سیاستمداران و مسئولان را تحدید می‌کند، در این نوشتار به بازخوانی بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنه ای در خصوص انحراف مسئولین می‌پردازیم، به این امید که مسئولان قوای مختلف به این نکات ارزنده دقت نموده و عمل نمایند.

مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای هیئت دولت در تاریخ ۱۷/۷/۱۳۸۴ فرمودند:
من قبل از اینکه این جملات را بخوانم - که همهٔ این جملات را هم از فرمان امیرالمؤمنین به مالک اشتر انتخاب کرده‌ام - دو سه نکتهٔ کوتاه را باز تذکراً عرض می‌کنم:
* گمان مصونیت از انحراف
نکتهٔ اول اینکه گمان مصونیت از انحراف را مطلقاً در خودمان نباید راه بدهیم؛ یعنی هیچ‌کس نباید بگوید وضع ما که روشن است و مثلاً در خط صحیح و در خط دین و خدا داریم حرکت می‌کنیم و منحرف نمی‌شویم؛ نه، چنین چیزی نیست. امکان لغزش و انحراف از خط مستقیم برای همه هست و همه هم وسیلهٔ اجتناب از این انحراف را دارند؛ یعنی این‌طور نیست که یک سرنوشت قطعی و حتمی وجود داشته باشد تا ما بگوییم هر کس در این راه حرکت می‌کند، ناگزیر باید لغزش پیدا کند؛ نه، انسان می‌تواند بدون لغزش و انحراف راه را ادامه دهد. اما مصونیت از انحراف هم تضمینی نیست که انسان بگوید ما که دیگر منحرف نمی‌شویم؛ بنابراین خاطر جمع سر را روی بالش نرمی بگذارد و از حال خودش غافل شود. هیچ‌کدام از این دو طرف قضیه نباید مورد بی‌توجهی قرار بگیرد.
* وسیلهٔ عدم انحراف
وسیلهٔ عدم انحراف و پرهیز از انحراف چیست؟ مراقبت از خود. باید مراقب بود. اگر از خود مراقبت کنیم، منحرف نمی‌شویم. اگر از خود مراقبت نکنیم، یا از ناحیهٔ سستی و ضعف در پایه‌ها و مبانی عقیدتی انحراف به انسان روی می‌آورد، یا از ناحیهٔ شهوات به انسان روی می‌آورد. حتّی کسانی که پایه‌ها و مبانی اعتقادی آن‌ها محکم است، شهوات نفسانی بر نگاه و بینش عقلیِ درست و عمیق نسبت به خط و راه و هدف غلبه می‌یابد و انسان را منحرف می‌کند؛ که ما مواردش را دیدیم.

* از سخن درشت خیرخواهان نرنجیم
نکتهٔ دوم اینکه ماها اگر بخواهیم در این جایگاهی که هستیم، از احتمال خطای خودمان کم کنیم، باید از سخن درشت خیرخواهان نرنجیم؛ یکی از راه‌های سلامت این است. البته بدخواهانی هم هستند که سخن درشت و نرم و همه نوع سخنی دارند و از شایعه‌پراکنی و جنگ روانی و دروغ بستن به این و آن واهمه‌ای ندارند و انسان ممکن است در دلش از آن‌ها برنجد؛ اما کسی که می‌دانید قصد عناد و دشمنی ندارد، ولو با لحن درشتی هم حرف می‌زند، از او نباید واقعاً برنجید. به سخن نرم و دلنشین چاپلوسان هم دل نسپرید. اگر ما این را رعایت کنیم، به نظر من خیلی به سود ماست.
* خصایصی لازم برای مسئولیت
نکتهٔ سوم اینکه این حرف‌ها خطاب به مالک اشترِ بزرگوار است و می‌بینید که حرف‌های درشت و تلخی هم در آن وجود دارد. حضرت نصیحت‌های خیلی تلخی می‌کنند که اگر کسی این‌طور ما را نصیحت کند، یک‌ذره به ما برمی‌خورد.
و اما آنچه ما از کلمات حضرت در این نامه انتخاب کردیم، چند جمله است: یک جمله این است که حضرت می‌فرمایند «و لا تقولن انی مؤمر آمر فاطاع»؛ این‌طور نباشد که تو بگویی چون در این کار به من مسئولیت سپرده شد، من باید دستور بدهم و دیگران از من اطاعت کنند. «لا تقولن» یعنی با تأکید و مبالغه می‌گوید مبادا چنین فکری بکنی و چنین حرفی بزنی. این روحیه که من این‌جا چون مسئولیتی دارم، باید بگویم و دیگران بی‌چون و چرا حرف من را گوش کنند، «ادغال فی القلب» است؛ دل تو را فاسد می‌کند. «و منهکة للدین». منهکه، یعنی ضعیف کنندهٔ روح دین، دین‌داری و ایمان انسان. «و تقرب من الغیر» این حالت، تغییرات ناخواسته را نزدیک می‌کند. اعجاب به نفس و غرور و اینکه در مسئولیتی که من هستم، کسی نباید روی حرف من حرف بزند، از آن چیزهایی است که تغییر را نزدیک می‌کند؛ تغییراتی که برای انسان نامطلوب است؛ تغییرات زمانه که آدم نمی‌خواهد پیش بیاید؛ یعنی مُلک و دولت و اقتدار و توانایی و فرصت‌های خدمت را از انسان می‌گیرد.
* کسب رضایت عامهٔ مردم به جای گروه های خاص
بعد حضرت استدلالی دارد که خیلی عجیب و جالب است. می‌فرماید: «فان سخط العامة یجحف به رضی الخاصة»؛ ملاک و مناط و معیار و میزان کار، رضایت و عدم رضایت عامهٔ مردم است. چرا؟ چون اگر عامهٔ مردم نارضایتی داشته باشند، رضایت و خشنودی گروه‌های خاص از تو به کلی پامال می‌شود و از بین می‌رود. ای بسا جماعتی به اسم روشنفکر و نخبگان سیاسی، طرفدار حکومت و حاکمی هستند، اما عامهٔ مردم ناراضی‌اند؛ این نارضایتیِ عمومیِ مردم، خشنودی و رضایت آن جماعت ویژه را لگدمال می‌کند و از بین می‌برد؛ کمااین‌که دیدیم همین کار را کردند. عکس این هم صادق است؛ «و انّ سخط الخاصة یغتفر مع رضی العامة»؛ اما اگر مردم را راضی کردی و رضایت عمومی را به دست آوردی، سَخَط و ناخشنودی گروه‌های خاص قابل بخشش است؛ یعنی خیلی اهمیتی ندارد و خیلی تأثیری نمی‌گذارد؛ بنابراین بروید سراغ راضی کردن عموم مردم. آن وقت حضرت نگاه حکیمانه‌ای دارد. ما هم در همین مدت‌هایی که دستمان توی کار بوده، این را واقعاً دیدیم، لمس کردیم.
* دوری جستن از ستایش شدن
«وحب الاطراء»؛ از علاقهٔ به ستایش شدن از طرف دیگران بر حذر باش. فأن ذلک من اوثق فرص الشیطان فی نفسه لیمحق ما یکون من احسان المحسنین؛ این که انسان دوست داشته باشد او را ستایش کنند، از بهترین فرصت‌های شیطان است که از آن بهره می‌برد؛ می‌آید احسان محسنین را از بین می‌برد؛ یعنی آن نیکوکاری‌ها و زیبایی‌ها و آرایش‌های معنوی و روحی را از شما سلب می‌کند.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید:






© copyright 2004 - 2024 IranPressNews.com All Rights Reserved