پنجشنبه، 23 آذر ماه 1391 برابر با 2012 Thursday 13 Decemberدموکراسی «آلا کارت» کج فهمی یا تزویر؟ - شاهین فاطمیآنچه این روزها در مصر می گذرد نباید غیرمنتظره و تعجب انگیز تلقی شود و یا الزاماً ویژه شرایط مصر. اینگونه حوادث در کشورهای اسلامی به این زودی ها علاج پذیر نخواهد بود. مسأله بسیار بغرنجتر ازآن است که تا کنون ازسوی مفسران غربی با آن برخورد شده است. حوادثی که امروز در خیابان های قاهره یا تونس مشاهده می کنیم آثاری هستند با ریشه هائی در عمق واقعیت های تاریخی و فرهنگی جوامع اسلامی همانند برخورد صفحات "تکتونیک" زمین،که ما تنها شاهد مظاهر "زلزله های اجتماعی و سیاسی" آن هستیم. آنچه ما امروز مشاهده می کنیم آن پدیده و رویدادی نیست که «ساموئل هانتینگتون» آن را محترمانه "برخورد تمدن ها" خواند. عنوان برخورد تمدن ها در ذهن این مفهوم را تداعی می کند که دو فرهنگ و دو تمدن متفاوت هریک روی اعتقادات خود پافشاری کنند و سرانجام یکی بر دیگری غالب آید. مثلاً برخورد جامعه سنتی ژاپن در برخورد با دموکراسی جوان آمریکا شاید یک نمونه نزدیک تاریخی براین نوع برخوردها باشد. یک نمونه احتمالی دیگر برخورد تمدن ها را می توان در مورد حمله اعراب بادیه نشین به تمدن ایران باستان و نابود کردن آن تمدن متصور شد. معمولاً نتیجه برخورد تمدن ها اغلب در صفوف غالب و مغلوب از یکدیگر متمایز می شوند و یا یک تمدن سومی از آمیختن آن دو پدید می آید. اما آنچه ما امروز در مصر و دیگر کشورهای مسلمان ناظر آن هستیم کاملاً با این نوع پدیده ها متفاوت است. سیستم های سیاسی – اجتماعی همانند دیگر سیستم های طبیعی و فیزیکی دارای نوعی منطق و ساختارهمآهنگ درونی هستند. یک فیوز ناچیز و یا یک پیچ و مهره کم ارزش می تواند در کار یک سیستم کامل مانند یک خودرو و حتی یک کارخانه بزرگ آنچنان تأثیری داشته باشد که گردش کار را متوقف کند. در سیستم های سیاسی- اجتماعی هم نوعی ارتباط و همخوانی مشابه میان اجزای سیستم ضروری است. دموکراسی های غربی طی سال های متمادی آزمایش وتصحیح خطاها توانسته اند به نوعی تعامل و تکامل دست یابند و آنچه ما امروز شاهد آن هستیم نتیجه این دوران طولانی آزمایش و خطا است. در سیستم حکومت های دمکراتیک در جوامع مدرن و آزادوظیفه حکومت حفاظت از حقوق فردی و اجتماعی است ونه تحمیل عقاید مذهبی یا سیاسی جمعی بردیگر افراد جامعه. انتخابات، رفراندوم، مطبوعات آزاد، قانون اساسی، حفظ حقوق اقلیت و غیره هریک وسائل اجزای لاینفک این سیستم هستند. کسی نمی تواند به جای این مجموعه کامل یا "MENU" ، خواستارتنها بخشی ازظواهر دموکراسی بشود و به خواسته خود به اصطلاح "A LA CARTE"هرچه رابرای خود مفید تشخیص داد گلچین کند. مثلا بگوید من انتخابات را قبول دارم ولی نظارت بیطرفانه بر انجام آنرا ضروری نمیدانم. یا برای آزادی و حقوق اساسی آن نیم دیگر جمعیت که در انتخابات بازنده هستند حقوقی قائل نیستم وهرگونه که اراده کنم با آنها رفتار می کنم، آن ها باخته اند و بنابراین دلیلی ندارد که حقوق آن ها رعایت شود. آنچه ما امروز در جهان"اسلام" با آن روبه رو هستیم نوعی دموکراسی "آلا کارت" است. حضرات چون می دانند امتشان هرچه بگویند اطاعت خواهد کرد مایل هستند از پوسته تهی دمکراسی و حربه انتخابات برای کسب مشروعیت بین المللی استفاده کنند بدون آن که دیگر پیش شرط ها و اصول جدایی ناپذیردمکراسی و انتخابات سالم را ضروری بدانند. در ذهن آن ها همانگونه که میشود از هواپیما های جت به جای پای پیاده یا کجاوه شتر برای رفتن به مکه استفاده کرد، میتوان دموکراسی، انتخابات آزاد ویا رفراندوم را هم وسیله انجام مقاصد خود قرار داد. چرا نمی شود به جای رأی مخفی فتوا صادر کرد و رأی دهندگان را از آتش جهنم ترساند؟ چرا نمی شود از رادیو تلویزیون و اینترنت که همگی محصولات تمدن غرب هستند، به جای تولید برنامه های آموزشی ومفید که مورد علاقه باشد، شبانه روز به ترویج تعصبات دینی و اشاعه خرافات پرداخت؟ سرنوشت رفراندوم مصر از هم اکنون روشن است. هرگاه که رفراندوم انجام شود، در کشوری که اکثریت جمعیت آن بی سواد ومتعصب مذهبی هستند، پیش بینی نتایج چنین رفراندمی نباید زیاد دشوار باشد. به احتمال زیاد اکثریت به فرمان واراده رهبران مذهبی خود به استقرار نوعی رژیم شرعی در مصر رأی خواهند داد. در تونس نیز در درازمدت احتمال آنکه نیروهای دموکرات و مترقی بتوانند در برابر سیل تعصبات مذهبی مقاومت کنند چندان زیاد نیست. برای آقای مرسی آراء مردم و رفراندم قانون اساسی وسایلی هستند که میتوان در راه دستیابی به اهداف مذهبی از آن ها استفاده کرد. زمانی که مردم اجازه دهند حکومت مذهبی بر آن ها مسلط شود دیگر راه بازگشت از مسیر دموکراتیک بسته می شود. به قول چرچیل در چنین جوامعی قانون " یک فرد، یک رای، یکبار!" همانگونه که در رفراندوم کذائی جمهوری اسلامی در ایران تجربه کردیم اعمال خواهد شد. و همه آن حقوق اساسی لازم در یک سیستم دموکراتیک به فراموشی سپرده می شود تا انقلاب بعدی! درمورد ایران دیده ایم که چگونه یک نظام دیکتاتوری مذهبی هرگاه که لازم بداند انتخابات نمایشی برگذار خواهد کرد و مدعی خواهد شد که از مشروعیت دموکراتیک برخوردار است. شاید آن ها تفاوت انتخابات آزاد و "بیعت" را درست نفهمیده اند! از قاهره تا تهران سرنوشت حوادث روزهای اخیر در مصر که سرانجام آن به این زودی ها تعیین نخواهد شد، برای بسیاری از ایرانی ها و دیگر ناظران حوادث خاورمیانه خاطره انقلاب کذائی و استقرار نظام منحوس جمهوری اسلامی بر کشور را تداعی کرده است. با وجود همه شباهت ها، که کم نیستند، تفاوت های اساسی نیز بین آنچه در ایران اتفاق افتاد و آنچه امروز در مصر شاهد آن هستیم وجود دارد. اولین تفاوت مصر و ایران تفاوت سی و چند سال گذشت زمان است. با آنکه بسیاری از مصری ها در مباحث خود یادآور فاجعه انقلاب اسلامی واحتراز از تکرارآن می شوند، نباید فراموش کرد که احتمالاً با بهره برداری از تجربه آنچه در ایران گذشت مردم مصر و به ویژه رهبران سیاسی آن کشور تاکنون بسیار داهیانه رفتار کرده اند. باید متذکر شد که چندین اختلاف اساسی میان مصر امروز و ایران آن روز وجود دارد. در مرحله اول مصر نیازمند غرب است. اقتصاد مصر نمی تواند بدون کمک های بلا عوض آمریکا و سیل توریست های اروپایی و آمریکایی حتی برای مدت یکسال دوام بیاورد. نزدیک به یکصد میلیون مردم کم درآمد مصر نیازمند سرمایه گذاری خارجی و توریست های بیگانه هستند. متأسفانه جمهوری اسلامی از چنین نیازی برخوردار نبود وبا سوء استفاده از درآمد نفت توانسته است تا حدودی واقعیات اقتصادی و سیاسی دنیا را نادیده انگارد. دومین تفاوت اساسی شرایط امروز مصر و آنچه در دوران انقلاب در ایران روی داد و موجب تسلط جمهوری اسلامی شد رفتارمتفاوت رهبران سیاسی و سیاستمداران مصر است. در ایران پس از وقوع انقلاب اسلامی شخصیت ها و احزاب سیاسی به جان هم افتادند و همه یکصدا به رژیم پیشین و بازماندگان آن تاختند و سپس یکایک افراد و گروه های سیاسی با تحریک، تشویق ومشارکت حزب توده ومجاهدین خلق مورد حمله اراذل واوباش قرار گرفتند. اشغال سفارت آمریکا وپاره ای اسناد ساختگی ومجعول که در ارتباط با آن فاجعه انتشار داده شد باعث شد هر کسی یکروزی با یک آمریکایی سلام و علیک داشته است متهم وگناهکارمعرفی شود. رهبران و فعالین سیاسی آنروز آنچنان مرعوب این شانتاژ سیاسی شده بودند که حتی یکنفر ازآن به اصطلاح رهبران سیاسی در آن روزگار این شهامت را نداشت که حمله وحشیانه به سفارت آمریکا را محکوم کند. داستان معروف برتولد برشت در مورد سیاستمداران و احزاب سیاسی آنروز ایران واقعیت پذیرفت. به سراغ هرکس که رفتند دیگران سکوت کردند تا سرانجام خود حزب توده و سازمان مجاهدین ودیگر آتش بیار های این معرکه یا به خارج گریختند ویا اسیر وقربانی هیولای انقلاب خودساخته شدند. در مصر رهبران سیاسی مرتکب چنین اشتباهی نشدند. با آنکه شخصیت هایی نظیر عمروموسی، محمد البرادعی، عمرسلیمان و احمد شفیق، جملگی رقبای سابق و کاندیداهای ریاست جمهوری در انتخابات اخیر، گرد هم آمدند وباتشکیل شورای نجات مصرکماکان در برابر تجاوزهای روزافزون اخوان المسلمین به حقوق اساسی ملت مصر مقاومت می کنند. از سوی دیگر، لیبرال های سکولار ودیگر آزادیخواهان مصری بر خلاف آنچه در ایران پس از انقلاب روی داد، مرعوب نشدند و همچنان در صحنه مبارزه حضور دارند. با آنکه در کوتاه مدت پیشبینی نتایج این رویارویی مشکل به نظر می رسد در درازمدت می توان امیدوار بود که اگر آزادی خواهان و مبارزان مصری یکپارچه و متحد بمانند به دلیل آنکه مصر نیازمند حفظ روابط خوب با آمریکا و اروپا است خواهند توانست اندک اندک امتیازات قابل توجهی ازچنگ رژیم حاکم به دست آورند. شرایط امروز خاورمیانه از همیشه خطرناکتر و بحرانی تر است. در حالی که امروز بیشترین توجه بین المللی به سوی حوادث مصر متمرکز شده است سوریه همچنان در آتش جنگ داخلی می سوزد و روزی نیست که ده ها وشاید صد ها قربانی جدید به تعداد کشتگان افزوده نشود. شاید سال ها و حتی بیش از یک دهه زمان برای رسیدن به نوعی سکون و آرامش در خاورمیانه ضروری باشد اما در درازمدت سرانجام پیروزی با مردم و دموکراسی و نیروهای دموکرات و آزادی خواه خواهد بود. آنچه در ایران می گذرد می تواند برای آینده خاورمیانه سرنوشت ساز باشد. اگر مردم ایران در تلاش خود علیه نظام اسلامی موفق شوند و بتوانند بر خرابه های این نظام قرون وسطایی پایه های یک کشور آزاد، دموکرات، سکولار و لیبرال را پایه ریزی کنند بی گمان پیروزی مردم ایران آغازی خواهد بود برای تغییر جو سیاسی و اجتماعی در منطقه خاورمیانه. پاریس: |