دوشنبه، 17 مهر ماه 1391 برابر با 2012 Monday 08 Octoberدلارهای نفتی را صرف پرداخت يارانه نقدی کردندروزنامه مردمسالاری: مدتهاست که اقتصاددانان و بسياري از مسوولان از وابستگي بودجه کشور به نفت گلايه دارند و معتقد هستند که اين وابستگي باعث بيتوجهي به ساير صنايع شده است. خبرهاي ناگوار در مورد صنايع کشور ارايه شده بيانگر آن است که 27 هزار بنگاه اقتصادي با بحران روبهرو هستند و صدها هزار کارگر نيز شغل خود را از دست داده يا خواهند داد. صاحب نظران معتقدند که پول نفت باعث بي توجهي دولت به ساير حوزههاي اقتصادي ميشود و آرزو ميکردند ايکاش روزي فرا برسد که چاههاي نفت خشک بشود تا مسوولان به صنايع ديگر توجه کنند. البته آرزوي اين صاحبنظران بدان صورت برآورده نشد اما هنگامي که در تحريم قرار گرفتهايم و نفت ما را نميخرند ميتوان چنين برداشت کرد که چاههاي نفت خشک شده است. اما اشکال اينجاست که با اين وجود هم به صنايع ديگر توجه نميشود و همچنان آقايان در تلاش هستند تا نفت را به هر قيمت و با هر شرايط بفروشند. در اين رابطه با سيدمسعود ميرکاظمي، نماينده تهران و رييس کميسيون انرژي مجلس شوراي اسلامي که خودش در دولت دهم وزير نفت هم بوده است گفتوگو کرديم. قرار بود وابستگي به نفت کاهش يابد آيا اين مهم محقق شده است؟ متاسفانه در سنوات بعد از انقلاب، هر ساله شاهد اين بوديم که وابستگي بودجه ما به نفت بيشتر شده است. البته در شعار قرار بر اين بود که وابستگي ما کاهش پيدا کند، اما آنچه اتفاق افتاده، در عمل بيشتر وابسته شدهايم. من معتقدم که هميشه بايد به عملکردها توجه کنيم. گاهي در بودجه ميبينيم که اهداف محقق نميشود و عکس آن اتفاق ميافتد، که نمونه بارز آن در بودجه امسال است. امسال مقرر بود 145 هزار ميليارد درآمد داشته باشيم که 66 هزار ميليارد آن از فروش نفت باشد، ولي وقتي وارد عملکرد ميشويم، ميبينيم که نسبت بيش از اين چيزي است که مشاهده ميکنيم. يعني درآمدهايي در بودجه ديده ميشود که اتفاق نميافتد و در عوض درآمدهاي نفتي اتفاق ميافتد. البته تحريم يک بحث ديگري است و بايد جداگانه در مورد آن بحث کنيم. بنابراين در سنوات گذشته که ميخواهيم بودجه و درآمدهاي نفتي را بررسي کنيم بايد عملکرد را ببينيم نه مصوبه را. تبعات وابستگي بودجه به نفت چيست؟ اگر به عملکرد بودجه در تمامي سالهاي گذشته توجه کنيم، همواره ميزان درآمد نفتي به کل درآمد کشور افزايشي بوده و اين روند خوبي نيست زيرا وابستگي ما را به يک کالا بيشتر ميکند. ما بايد تنوع صادراتي داشته باشيم تا بتوانيم تنوع درآمدي داشته باشيم. در اين صورت اگر در يک نقطه يا يک حوزه درآمدي دچار مشکل شديم، ميتوانيم بودجه و نياز کشور را از جاي ديگري تامين کنيم. اکنون که نفت ما در تحريم است، گمان نميکنيد بهترين فرصت براي فاصله گرفتن از بودجه نفتي باشد؟ اميدوارم تحريمها، کشور ما را آنقدر تهديد نکند که مجبور باشيم بودجه را غير نفتي يا با وابستگي کمتر به نفت ببنديم. اما معتقدم اکنون که تحريمها اعمال شده، بايد آنرا به فال نيک بگيريم و به سمت درآمدهاي ديگر برويم. درآمدهاي ديگر هم در سايه تحقق بهرهوري اتفاق ميافتد. امروزه ظرفيتهاي خيلي خوبي در کشور داريم. هم در حوزه سخت افزاري از توانايي خوبي برخوردار هستيم و هم در حوزههاي نرم افزاري توانمنديهاي قابل توجهي داريم. در حوزه نيروي انساني هم افراد توانمند، با تجربه و با سواد به وفور داريم، اما جاي تعجب است که چرا بهرهوري اتفاق نميافتد و سرمايه کشور ما مثبت و افزايشي نيست. آيا ميپذيريد نميتوانيم وابستگي کشور را به نفت کاهش بدهيم؟ اين را قبول ندارم. اما مساله مهم آن است که بهرهوري را افزايش بدهيم و با برنامه باشيم. اتفاقا يکي از دلايل تورم در کشور ما همين دلارهاي نفتي است. اگر سنوات گذشته را ببينيد به غير از يکي- دو مورد که درآمد نفتي ما مقداري کند شد و دارايي خارجي بانک مرکزي کاهش داشت، همواره به نفت وابسته بوده ايم. يعني چه؟ يعني درآمد ارزي که در قالب فروش نفتي وارد کشور ميشود و همين درآمد را به ريال تبديل ميکنيم و بانک مرکزي اين پول نفت را وارد بازار ميکند و نتيجه آن ميشود که پايه پولي، نقدينگي و اقتصاد کشور را دچار مشکل ميکند. در حالي که اگر درآمد کشور از محل منابعي مانند ماليات يا ساير اشکال ديگر از مردم گرفته شود، رشد ملي و رشد اقتصادي اتفاق ميافتد و درکنار آن درآمد مردم بالا ميرود و دولت هم ميتواند هزينههايش را از همين درآمدها تامين کند. يا طرح هدفمند کردن يارانهها را ببينيد. هنگام تهيه و تصويب قانون، قرار بود از طريق هدفمند کردن يارانهها يک بخش از بودجه کشور تامين شود. بدين معنا که 50 درصد اين درآمد به صورت نقدي به مردم پرداخت شود و 50 درصد بقيه براي جبران کسري بودجه و حمايت از توليد و مشکلات مردم در قالب بحثهاي تامين اجتماعي هزينه شود. در حالي که امروز نه تنها اين اتفاق نيفتاده، بلکه درآمد نفتي را صرف پرداخت يارانه نقدي به مردم ميکنيم. با توجه به شرايط موجود و هدفمندي يارانهها که باعث بحران صنايع و کشاورزي شده اگر بهرهوري اتفاق نيفتد چه عواقبي خواهد داشت؟ اگر اين اتفاق نيفتد و نتوانيم بهرهوري داشته باشيم، هر روز وابستگي کشور به نفت بيشتر ميشود. امسال 101 هزار ميليارد تومان هزينههاي جاري کشور بوده و اين عدد بزرگي است. البته اين مصوبه است و در عمل اين اتفاق نميافتد. اما بالاخره اين عدد 101 هزار ميليارد تومان بايد ما را به فکر فرو ببرد. تاسفآور اينکه تنها 40 هزار ميليارد تومان از اين 101 هزار ميليارد تومان بايد از ماليات تامين ميشود و بقيه به سمت نفت ميرود، زيرا درآمد قابل توجه ديگري نداريم. اکنون اصل 44 قانون اساسي را اجرا ميکنند و شرکتها به بخش خصوصي واگذار ميشود. بنا براين سود شرکتهاي دولتي نيز کم ميشود و يا اينکه ديگري اين درآمد را براي دولت نداريم. بنا براين درآمدهاي ناشي از مسيرهاي ديگر نيز قطع ميشود. به همين دليل است که براي گريز از بحران بودجه اي بايد يک فکر اساسي کنيم. اين که بگوييم فکر اساسي شود خوب است اما راهکار شما چيست؟ شک نکنيد که اگر ميخواهيم وابستگي ما به نفت کمتر بشود، بايد يک فکر اساسي کنيم. به عقيده من بايد رشد اقتصادي کشور بالا برود اما رشد اقتصادي در اين است که ببينيم چقدر ظرفيتهاي خالي داريم و آنها را فعال کنيم. نبايد به دنبال ايجاد ظرفيتهاي جديد برويم، بلکه بايد به دنبال افزايش بهره وري باشيم. اگر افزايش بهرهوري را محور کارمان قرار بدهيم، منجر به افزايش توليد و فروش بيشتر ميشود و از محل مالياتي که از اين مراکز دريافت ميکنيم، ميتوانيم بخشي از کسريهاي بودجه را جبران کنيم. آيا همه کشورها به دنبال رها شدن از وابستگي به نفت هستند يا فقط کشور ما بايد نفت را ناديده بگيرد؟ من نميگويم نفت را ناديده بگيريم. حرف اين است که از وابستگي به نفت خلاص شويم. امروزه وابستگي به نفت براي ما معضل شده و اجازه تلاشهاي ديگر را از ما ميگيرد. البته همه جاي دنيا وابستگي به نفت وجود دارد. آيا گمان ميکنيد فقط کشور ايران از طريق معاملات نفتي بودجه اش را تامين ميکند؟ اصلا اين طور نيست. امروزه بسياري از کشورها از طريق تجارت نفتي کشورشان را اداره ميکنند. عدهاي از کشورها نفت را استخراج ميکنند و ميفروشند که تعدادشان هم کم نيست. عده ديگري از کشورها هم از طريق اعمال ماليات بر واردات نفت و فرآوردههاي ديگر کشور را اداره ميکنند. اما بين ما و آن کشورها فرق است. آنها ماليات از نفت و فرآوردههاي نفتي ميگيرند زيرا وارد ميکنند و ذخايرش را ندارند، اما درکشور ما نفت از ذخاير استخراج و صادر ميشود و هر آنچه به دست ميآوريم، در قالب يارانه به مردم ميدهيم. اين فرق دو سيستم مديريتي در کشور ما با کشورهاي بدون نفت است. به عبارت بهتر در کشور ما با استخراج نفت و صادرات آن، کشور را مديريت ميکنيم در حالي که در کشورهاي بدون نفت، هر نوع وارداتي درآمديي دارد. امروزه کشورهاي اروپايي و غربي که توليد کننده نفت نيستند، بخش قابل توجهي از درآمدشان از ماليات واردات نفت است. حالا ميزان مالياتي که ما از نفت ميگيريم بين يک پنجم تا يک هفتم نسبت به ساير کشورهاست و اين نشان ميدهد که چقدر جاي کار دارد و يک بخش آن از همين فرآوردههاي نفتي است.
|