حد پوشش زن در تاریخ صدر اسلام
خبرگزاری مهر: موضوع زن در اسلام همچنان که از موضوعات مهم فکری و اندیشهای است از نظر تاریخی نیز اهمیت فق العادهای دارد. با نگاهی به تاریخ صدر اسلام، به ویژه عصر نبوی در مییابیم که زنان در عرصههای مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی حضور فعال داشتهاند.
حد پوشش
اسلام برای کاستن از آسیبهای حضور اجتماعی زن، دستور به رعایت پوشش مناسب برای زنان داده است. حجاب، هم زمینه انحرافات اخلاقی را کم میکند و هم به زن امنیت و آرامش و مصونیت میبخشد. شواهد متعددی از قرآن کریم حاکی از این نکته است که در جامعه عرب قبل از اسلام، زنان برای حضور در اجتماع، پوشش مناسب و مطلوبی نداشتند. نهی قرآن از متابعت از آن الگو و دستورات اصلاحی برای پوشش زنان، از برخی نقصها و کاستیها در پوشش زنان آن دوره و فاصله آن با پوشش مورد نظر اسلام حکایت دارد. برخی تاریخپژوهان نیز این نکته را تأیید میکنند.
مسئله پوشش زن در دو سوره از سورههای قرآن مطرح شده است. یکبار به طور اجمال در سوره احزاب آیه 59 و بار دیگر با تفصیل بیشتر در آیه 31 سوره نور.
از آنجا که چگونگی پوشش زنان در جامعه صدر اسلام به گونهای نبود که زیباییها و زینتهای آنان را بپوشاند. قرآن آنان را به نحوه صحیح پوشش دستور میدهد، خداوند متعال به منظور حفظ عفت جامعه، حتی زنان مسلمان را از نمایان کردن بدن خود بر زنان غیر مؤمن نهی میکند. در روایات علت این امر، بی مبالاتی زنان غیر مؤمن در توصیف زنان مسلمان برای شوهران خود دانسته شده است.
عایشه میگوید: پس از نزول آیه سوره نور زنان مهاجر، ضخیمترین پوششهای پشمین خود را برش داده و با آن سرو گردن خود را پوشاندند. ام سلمه نیز نقل میکند که پس از نزول آیه پوشش در سوره احزاب، زنان انصار از منازلشان با پوششهای مشکی خارج میشدند، به گونهای که به نظر میرسید بر سر ایشان کلاغی نشسته است.
قرآن در آیهای دیگر زنان پیامبر را که باید سرآمد و الگوی زنان جامعه اسلامی باشند، از خودنمایی و ظاهر نمودن زیباییها در مقابل دیگران نهی میکند. با توجه به آیات دیگر قرآن، نمیتوان زنان دیگر را از ممنوعیت تبرج و خودنمایی مستثنی دانست.
در روایاتی از رسول خدا محدوده حجاب و پوشش زن معین شده است. امام صادق(ع) از پدران خود از رسول خدا نقل میکنند که فرمود: روانیست زنی که به دوران عادت ماهیانه بلوغ رسیده جلو سر و گیسوان خود را آشکار کند.
در گزارش دیگری پیامبر اکرم به یکی از یاران خود سفارش میکند که به همسرش بگوید برای تهیه روسری از آستر استفاده کند تا زیر آن نمایان نباشد. زنانی نیزکه خود را با وضع جدید تطبیق نداده بودند، با اعتراض پیامبر روبه رو میشدند. گزارش شده است که رسول خدا خطاب به اسماء دختر ابوبکر که از پوشش نازک استفاده کرده بود فرمود: "ای اسماء وقتی زن به سنی رسید که عادت ماهانه برای او اتفاق افتاد، جایز نیست که جز صورت و دست وی تا بالای مچ در معرض دید دیگران قرار گیرد."
اگر چه برای استفاده حد و مرز پوشش از روایات و آیات ذکر شده به دقتهای لازم فقهی دارد، لکن اصل لزوم پوشش زن از مرد نامحرم در تعاملات اجتماعی و عدم خود نمایی و عرضه زیباییها، به خوبی قابل فهم است.
حد معاشرت و اختلاط
اسلام با تجویز حضور اجتماعی زن، معاشرت سالم و دور از فتنه و فساد بین زن و مرد مسلمان را بدون اشکال میداند. نگاهی به تاریخ صدر اسلام حکایت از معاشرت، گفتوگو و تعامل بزرگان دین با زنان دارد. زنان برای اصحاب پیامبر اکرم روایت نقل میکردند، یا سخنان پیامبر اکرم را از زبان یاران وی شنیده و حفظ میکردند. همچنین پاسخ سؤالهای متعدد علمی و شرعی خود را از پیامبر اکرم و یاران او میگرفتند و برای دیگران نقل میکردند. آنچه در فعالیتهای اجتماعی زن ممنوع است اصل معاشرت او با مردان نیست، بلکه هوسانگیز بودن این معاشرت است. گام برداشتن، سخن گفتن و دیگر شئون معاشرت نباید به گونهای هوس انگیز انجام گیرد.
با دقت در برخی از ایات الهی و روایات معصومان به نکتههایی در این زمینه میرسیم. قرآن هشدار میدهد همانگونه که زن نباید نقاط تحریکآمیز را پیش دید مرد نهد، نباید زمینه فساد را با حرکات هیجانانگیز و ایجاد صدا، از راه گوش فراهم سازد.در سوره نور ایه 31 داریم برخی از زنان عرب خلخال به پا میکردند و برای اینکه بفهمانند خلخال به پا دارند، پای خود را محکم به زمین میکوبیدند، آیه آنان را از این عمل نهی میکند.
علاوه بر متانت و سنگینی در گام برداشتن و حرکات، وقار در سخن گفتن و متانت در کلام و جلوگیری از سخن هیجانانگیز نیز از جمله شرایط معاشرت سالم است. قرآن و روایات به موضوع سخن گفتن از دو منظر نگریستهاند: آهنگ سخن و محتوای سخن. در سوره احزاب آیه 32خداوند دستور داده است که مراقب آهنگ سخن خود باشند، با ناز و نرمی سخن نگویند تا موجب طمع بیمار دلان شود. از طرفی در پی نهی از خضوع و نرمش در کلام، به سخن خوب و شایسته سفارش شدهاند، چرا که گاهی موضوع سخن نیز تحریک کننده و هیجان انگیز است. در روایاتی زن و مرد از شوخی کلامی نیز نهی شدهاند.
از دیگر اموری که در معاشرت زن و مرد نهی شده است، زینت کردن زن و خوشبو کردن خود برای مردان نامحرم است. پیامبر زنی را که خود را برای خوشایند مردان نامحرم خوشبوکند در جایگاه زناکار دانست. در روایتی دیگر چنین زنی مستوجب لعنت الهی دانسته شده است.
مسئله دیگری که در تنظیم حریم معاشرت زن و مرد مطرح است نهی از خلوت کردن زن و مرد نامحرم است. فسادانگیز بودن چنین حالتی آنقدر مسلم و خطیر است که پیامبر اکرم در یکی از بیعتهای خود با زنان از آنان پیمان گرفت که با مردان نا محرم در خلوت ننشینند.
جدا بودن مکان زنان از مردان در زمان پیامبر اکرم در مسجد و در محل استقرار در جنگها نشانه تلاش آن حضرت برای کم کردن زمینه اختلاط بین زن و مرد در جامعه اسلامی است. همچنین پیامبر اکرم در هیچ یک از بیعتها با زنان دست نداد و دست ایشان هیچگاه دست نامحرم را لمس نکرد. سیره حضرت زهرا(س) در دوری از نامحرم و اجتناب ایشان از اختلاط با نامحرمان نیز در روایات متعددی بیان شده است که در قبلاً به آن پرداخته شد.
وضعیت سیاسی زن در عصر نبوی
مشارکت سیاسی زنان در اسلام از دیرباز مورد بحث اندیشمندان اسلامی بوده و دیدگاههای متفاوتی نیز در این مقوله ارائه شده است. در یک نگاه کلی، گرایشهای متفاوت در این زمینه را میتوان در سه رأی خلاصه کرد: منع مطلق، جواز مطلق و عدم جواز در تصدی حاکمیت و جواز شرکت درعرصههای دیگر. هرگرایش برای خود دلالی ارائه کرده که در جای خود بررسی شده است. از آنجا که از اصلیترین ادله هرسه گرایش شواهد تاریخی عصر نبوی است، مطالعه و بررسی مشارکت سیاسی زن در عصر نبوی مناسب و ضروری به نظر میرسد.
با مرور اجمالی تاریخ عصر نبوی شاهد تحولات بزرگ و کوچکی هستیم که زمینه ساز جابه جایی قدرت و حاکمیت در جامعه است. بی شک، نمیتوان نقش زنان را در این تحولات نادیده گرفت. گرچه به اقتضای ویژگیهای روحی و دغدغههای درونی و شرایط جسمی، مردان در این عرصه، حضوری پررنگ و همه جانبه دارند و حضور فعال زنان بیشتر در خانه و خانواده است ولی زنان در عصر اسلامی از اوضاع سیاسی اطراف خود غافل نبوده و در حد خود حضور فعال و نقش مؤثری داشتند. برپایه همین حضور پررنگ مردان در عرصههای سیاسی، سهم بیشتر اخبار تاریخی به عملکرد آنان اختصاص دارد. البته با مطالعه و بررسی اخبار پراکنده و کمشمار حضور زنان در عرصه سیاست میتوان تصویری از این زن درمشارکت ارائه داد. در این قسمت، مشارکت زن در چهار محور بیعت، هجرت، جنگ و امان دادن تبیین میشود.
بیعت
بیعت از اصلیترین جلوههای مشارکت سیاسی در صدر اسلام است. بیعت مسلمانان با پیامبر اکرم به معنی رأی دادن به پیامبری ایشان نیست بلکه با بیعت، پیمان میبستند که به آن چه پیامبر فرموده عمل کنند و از ایشان حمایت کنند. اهمیت بیعت مسلمانان با پیامبر به حدی است که قرآن آن را بیعت با خدا میداند.اهمیت سیاسی این بیعتها را میتوان از کلام یکی از بیعتکنندگان در بیعت عقبه ثانیه فهمید. عباس بن بنی فصله انصاری خطاب به بیعت کنندگان گفت: «انکم تبایعونه علی حرب الاحمر و السود من الناس».
بی شک به دست گرفتن حاکمیت سیاسی جامعه و اداره صحیح آن در جهت کمال، یکی از ابعاد حرکت عظیم پیامبر بود که مسلمانان برای دستیابی به آن با حضرت، پیمان حمایت و پایداری بستند.
حضور زنان در بیعت با پیامبر در بیشتر منابع تاریخی گزارش شده است. ابن سعد دسترسی به آمار، اسامی و شرح حال زنان بیعت کننده با رسول خدا را آسان کرده است. او شرح حال ششصد زن را در سه محور زنان بیعت کننده قریش و هم پیمانانش، زنان بیعت کننده انصار و زنان بیعت کننده ناشناس آورده است. در کتاب المحبر نام 361 زن بیعت کننده با پیامبر آمده است. کتابهای دیگر از جمله الاستیعاب، اسدالغابه، والاصابه نیز اسامی بیعتکنندگان را آوردهاند. اگر چه اختلافاتی در این اسامی وجود دارد، ولی به اثبات اصل حضور زنان در این عرصه سیاسی لطمهای نمیزند.
زنان در کنار مردان در پیمان عقبه اولی و عقبه ثانیه با پیامبر پیمان بستند. این دو پیمان به فاصله یک سال از یکدیگر بین رسول خدا و مردمی از یثرب بسته شد. مطالعه شرایطی که این دو بیعت در آن صورت گرفت و فشار سهمگینی که مشرکان بر مسلمانان وارد میکردند، به خوبی اهمیت و جایگاه این دو پیمان را نمایان میسازد.
در پیمان عقبه اولی زنی به نام عفراء بنت عبیدین ثعلبه در کنار مردان حضور داشت. یک سال بعد شمار بیشتری از مردم یثرب در پیمان شرکت کردند. آنان با تلاش بیعت کنندگان عقبه اولی و تبلیغ مصعب بن عمیر که از سوی پیامبر مأمور آموزش قرآن و معارف الهی به مردم یثرب شده بود، مسلمان شده بودند. روح اصلی این پیمان، حمایت و یاری پیامبر تا سرحد جان و جهاد در رکاب اوست. برخی در اهمیت این پیمان ، حمایت و یاری پیامبر تاسرحد جان و جهاد در رکاب اوست. برخی در اهمیت این پیمان، آن را همطرز جنگ بدر میدانند. در این پیمان در کنار مردان دو زن به نامهای نسیبیه بنت کمب ام عماره و اسماء بنت عمرو حضور داشتند.
بیعت دیگری که شاهد حضور زنان بود، بیعت رضوان است. در سال ششم هجری پیامبر اکرم برای سفر به سوی مکه و برگزاری عمره تصمیم گرفتند. جمع بسیاری از مسلمانان به دستور ایشان و بدون هیچ سلاح جنگی راهی مکه شدند. در بین راه تحولات به گونهای بود که احتمال حمله مشرکان و قتل عام مسلمانان تقویت شد. در این شرایط حساس که امکان تزلزل و باز گشت برخی میرفت، مسلمانان با رسول خدا بیعت کردند. آنان پیمان بستند که تا آخرین لحظه بر ایمان و عقیده خود پابرجا باشند.
تعدادی از زنان مسلمان در این پیمان الهی حضور داشتند. کسانی همچون ام عماره انصاریه، نسیبیه بنت کعب، ام هشام بنت حارثه ابن نعمان، ام منذر سلمی بنت قیس بن عمر.
پیامبر از زنانی که به سوی مدینه هجرت میکردند نیز پیمان میگرفتند. پس از فتح مکه نیز زنان بعد از مردان با پیامبر بیعت کردند. مفاد بیعت زنان با رسول خدا به شرایط و ظروف زمانی بستگی داشت. البته عنصر مشترک آن ایمان به اسلام و وحدانیت خداوند متعال بود. مفاد دیگر این بیعتها عبارت است از، بیعت بر طاعت، بیعت بر نصیحت، بیعت بر نصرت و جهاد و بیعت بر صبر بر فرایض اسلام.
برخی خواستهاند با استناد به اینکه پیامبر اکرم خواستهاند در بیعت زنان با آنان دست نمیداد و استناد به مفاد برخی از بیعتها مثل بیعت بر معروف و نه ولایت و حاکمیت در آیه قبل، ثابت کنند که ماهیت بیعت زنان با مردان تفاوت داشته و بیعت زنان بیشتر با مردان تفاوت داشته و بیعت زنان بیشتر امری صوری و بی ارزشی بوده و ضمانت اجرا نداشته است. البته این ادعا پذیرفته نمیشود، زیرا با توجه به بیعت مشترک زنان و مردان در عقبه ثانیه و بیعت رضوان و با توجه به اینکه پیامبر اصولاًبیعتهایی که ضمانت اجرا نداشتند، مثل بیعت با بچه یا دیوانه، را انجام نمیدادند، میتوان گفت که ارزش و جایگاه بیعت زنان، همپایه بیعت مردان بوده است.