روزنامه ابتکار: مدتي است بحث ارز و سکه نقل هر محفلي است، در تاکسي، مغازه، مهمانيهاي خانوادگي، جلسات اداري و حتي جمعهاي دوستانه. عده اي صرفاً پيش بيني ميکنند و گروهي ديگر ابراز تعجب، بعضي سوال ميپرسند و برخي مغموم و بهت زده اند.يکي از ضرر و زيان و تحت تأثير قرار گرفتن صنعتش ميگويد و ديگري از اضطرابش براي سرمايه گذاري، عده اي هم دائماً چرتکه مياندازند که آيا با پولشان دلار بخرند يا سکه ؟البته اکثر مردم فقط به کاهش قدرت خريدشان فکر ميکنند و در واقع نا خودآگاه نگران ارزش پول ملي اشان هستند.آنچه بديهي است بي ثباتي و نابساماني عجيب وغريبي است که گريبانگير بازار واقتصاد مملکت شده است و وقت سرمايه ومعيشت مردم را مورد تهديد قرار داده است.حال سوال اينجاست چه کسي و چه عواملي باعث اين همه التهاب و سر در گمي در بازار ارز و سکه است ؟آيا تحريمهاي يکجانبه به يکباره با اين قدرت اثر کرده است ؟ آيا سياستها و تلاشهاي دولت و بانک مرکزي در جهت معکوس پيش ميرود ؟ آيا دستان پشت پرده و رانت خواران اين گونه تأثير گذارند ؟با نگاه اجمالي و کمي تفکر خواهيم يافت که اين دلايل ممکن است تأثير گذار باشند ولي مسلماً به هيچ وجه در اين حجم و با اين گستردگي اثر نميگذارند.پس براي يافتن جواب بهتر است از قلب بازار ارز و سکه يعني خيابان فردوسي شروع کنيم.اين روزها اکثر صرافها پشت ميز کارشان نشسته اند ولي درب مغازه هايشان بسته است يا به اصطلاح کرکرهاشان پائين است ظاهراً نه چيزي ميخرند نه چيزي ميفروشند. متوجه جنب و جوششان ميشويم ولي خدماتي ارائه نميدهند. در اين بين تعداد بسيار کمي از صرافيها که درب مغازه هايشان باز است هم دلار ميخرند و هم ميفروشند، نبض بازار را در دست گرفته اند و مشتري هاشان بسيار است.ولي نکته اساسي اينجاست.اين صرافها ارز را ازکجا ميآورند و چگونه قيمت ميگذارندبه سرعت در مييابيد که صرافها ارزي از منابع و ذخايرشان نميفروشند، صرفاً با محدود ارز موجود در بازار در حال بازي کردن هستند، از يک دست ميخرند و با دست ديگر با قيمتي که خودشان تعيين ميکنند، هر زمان که بخواهند و به هر ميزان که مايل باشند گران تر ميفروشند والبته.اين که ارتباطي بين صرافهاي فعال وغير فعالهاي پر جنب وجوش وجود دارد يا خير سوالي است که پاسخ آن را به مخاطب واگذار ميکنيم.به هر حال اين طور به نظر ميرسد که صرافها در اين آشفته بازار با سوء استفاده از نگراني مردم و نيز نياز آنها به دلار پوند يورو يا ديگر ارزها با کم کردن و کم فروشي ارز موجود نگراني و التهاب بازار را افزايش ميدهند و با اين روش قدرت مانور خود را بالا ميبرند تا جايي که مشتري مجبور به خريد ارز مورد نياز خود با قيمتهاي من درآوردي و بي پشتبانه صرافها ميشود.و صرافها اين گونه بدون اينکه از ذخاير و منابع ارزي شان استفاده کنند از اعتماد و پريشاني مرم بکسب در آمد ميکنند و به اصطلاح از آب گل آلود ماهي ميگيرند. و اين يعني افزايش قيمتهاي حباب داري که لحظه به لحظه از خيابان فردوسي به گوش ميرسد. نتيجه بازي صرافها و حتي شاگرد صرافهايي است که براي بدست آوردن سود محدودشان به راه انداخته اند.به راستي اگر صرافي بخواهد در هر روز، قيمت ارز را مطابق ميل خود تغيير دهد و به التهاب و سر در گمي موجود در بازار دامن زند و دانسته يا ندانسته ارزش پول ملي مملکت را کم يا زياد کند چگونه ميتوان با آنها مقابله کرد ؟ آيا بهتر نيست که در اين شرايط کرکره مغازه شان پائين باشد ؟