وبلاگ antiakhoond.wordpress
چرا حافظه ما انقدر ضعیف نشده که بخاطر نیاریم چطور مُلّا محمد خاتمی به ملت ایران بدترین توهین ها را در دوران تظاهرات خیابانی میکرد و از پشت خنجر به پیکره زخمی ملت مظلوم ایران میزد. “استقلال آزادی، جمهوری ایرانی”، “مرگ بر اصل ولایت فقیه”،”نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران”، “کشته ندادیم که سازش بکنیم، رهبر قاتل را ستایش بکنیم”. اینها شعار های مردم شجاع ایران هست که دست خالی اما قاطعانه خواسته های برحق خودشون رو فریاد می زدند، کشته دادند، دستگیر شدند، شکنجه شدند، کهریزک رفتند، زندانی شدند، ممنوع التحصیل شدند و هزار جور ظلم دیگر را به جان خریدند. اما اینها برای خدمتکار خبیث رژیم کافی نبود. یادمون نره خاتمی با کمال بی شرمی گفت اینهایی که شعار “ساختار شکنانه می دهند، غلط می کنند”. همه می دونیم شعار ساختار شکن مد نظر خاتمی هر شعاری است که دنبال جدایی دین از سیاست، انتخابات آزاد واقعی و زیر سوال بردن ولی فقیه باشد چون همه اینها اصل نظام جمهوری اسلامی را به چالش می کشد. بی شرمی خاتمی به این ختم نشد.خاتمی برای شرکت در انتخابات برای دیکتاتور حاکم شرط و شروط گذاشت و البته با تو دهنی شورای نگهبان و جنتی روبرو شد. این اما برای خاتمی کافی نبود. خاتمی که بار دیگر نظام را در خطر دید و البته تشنه قدرت گرفتن به قیمت خون مردم بود، رسما از طرف مردم از خامنه ای جنایتکار بخاطر “ظلمی که به آغا رفته” عذرخواهی کردند که بلکه خامنه ای جنایتکار با خاتمی حال کند و یک پست و مقامی به ایشان و دار و دسته اش بدهد. این دیگر یک شاهکار بود. در طول تاریخ بیاد ندارم یکی بیاد از جانب ملت از یک سیاستمدار، آنهم یک دیکتاتور جانی و روانی، عذرخواهی کند. و اما بالاخره رسیدیم به شاهکار خاتمی در انتخابات کذایی مجلس در اسفند ۹۰ که از طرف همه جناح های مخالف حاکمیت از جمله اصلاح طلبان واقعی تحریم شده بود. خاتمی عهد خود مبنی بر عدم شرکت در انتخابات غیر آزاد را شکست و بطور پنهان در حوزه انتخاباتی دماوند حضور یافت و رای خود را به صندوق انداخت و با سیلی از انتقادات از سوی مردم و حتی از سوی دوستان قدیمی خود مواجه شد. جواب حاکمیت هم واضح بود. رای های حوزه انتخاباتی دماوند و فیروزکوه باطل اعلام شدند! گذشت تا بالاخره نزدیک انتخابات کذایی ریاست جمهوری سال ۹۲ شدیم. در زمانی که می دانیم انتخابات آزاد در صندوق سپاه پاسداران و خامنه ای معنی نمیده و بار ها ثابت شده رژیم حاکم بی عقل و منطق و اصلاح ناپذیر است، شاهد تحرکات خاتمی در جهت حفظ نظام و دادن مشروعیت به آن و جلوگیری از تغییر حکومت هستیم. من خاتمی را یک مفلوک می دانم آنهم نه بخاطر عمامه ای که بر سر دارد و دینی که به آن عقیده دارد، نه! فقط بخاطر عملکرد ننگین این بشر و همدستی با نظام در به باد دادن زندگی من ایرانی. به این خاطر که این نظام مسوول از هم پاشیده شدن زندگی من شهروند ایرانی است. به این خاطر که این نظام آینده ای جز سیاهی و بدبختی برای من و خانواده ام چیزی به ارمغان نیاورده.